علم بهتر است يا معرفت؟
غزل لطفي
اگر تا چند روز گذشته نامي و نشاني از مدارس كانكسي نشنيدهاي بهطور قطع پس از حادثه سردشت با اين مدارس آشنا شدهايد. اسم اين كانسها را البته نميتوان مدرسه گذاشت، در اين كانكسها خبري از امكانات ابتدايي هم نيست. تصور كنيد، در يك كانكس يك معلم براي پنج پايه تدريس ميكند و دانشآموزان تنها سودي كه آموزش و پرورش ميبرند آموختن مطالب محدود كتابهاست. در اين كانكسها شايد آموزش باشد؛ ولي تنها خبري كه از پرورش ميتوان گرفت همان عشقي است كه از معلم ميآموزند و ميدانند كه فقط درس معلم را بُود زمزمه محبتي... ديگر نبايد انتظاري داشته باشند و ياد بگيرند و ياد بگيرند و ياد بگيرند. ميگويند اين كانكسها كلاسي موقت است؛ ولي در واقعيت اين كلاسها تبديل ميشوند به مدرسه دايم براي دانشآموزان؛ اين است عدالت آموزشي. در اين مدارس حتي اگر خبري از آب، برق، سرويس بهداشتي، ميز و تخته مناسب باشد از لطف مسوولان است و بايد بارها از آنها تشكر كرد و بارها تصاوير قيچي كردن روبانها و افتتاح اين مدارس را ديد. عموما اين مدارس در روستاها و مناطق دور افتادهاي كه ساختماني براي مدرسه وجود ندارد، برپا ميشوند و اين اميد را به وجود ميآورند، در آيندهاي كه هيچكس نميداند چقدر دور يا نزديك است، شايد مدرسهاي يا حتي كلاسي ساخته شود و به آنجا منتقل شوند. من اسم اين اتاقكهاي فلزي و بيامكانات را مدرسه نميگذارم فقط سرپناهي مينامم براي آموزش يا توجيهي براي عدم ساخت مدرسه در يك منطقه دورافتاده و صعبالعبور، همين! معلمي فداكار و دانشآموزاني عاشق يادگيري در اين مجموعه به اميد فردايي بهتر كنار هم جمع ميشوند. اين كودكان فقط به اميد يادگيري و آرزوهايي كه حتي نميدانند چطور بايد به حقيقت بپيوندد؛ درس ميخوانند. از خصوصيات اين اتاقكها ميتوان به سرماي شديدش در فصل سرما و گرماي طاقتفرسايش در فصل گرما اشاره كرد. استانداردهاي آموزشي و اعلاميه حقوق بشر هم در ساخت اين مدارس مورد توجه بودهاند! چون با توجه به اينكه حق آموزش براي اين كودكان در نظر گرفته شده، البته در حداقليترين صورت ممكن، پس جاي اعتراضي نيست. اما نميدانم وقتي كودكانمان را مجبور به قناعت به حداقلها ميكنيم در جهت رشد همهجانبه شخصيت او هم تلاش كردهايم؟ اينجا به دنبال معناي عدالت آموزشي نگرديد كه سالهاست در بين لوايح و مصوبات در حال خاك خوردن است. از وزير آموزش و پرورش هم انتظار عيادت از مصدومان حادثه مدرسه كانكسي سردشت را نداشته باشيد، احتمالا براي امور مهمتري به خوزستان سفر كرده بودند!