اسماعيل گراميمقدم و محسن هاشمي از راهبرد انتخاباتي «اعتماد ملي» و «كارگزاران سازندگي» گفتند
ائتلاف؛ درون گفتماني يا فراجرياني؟
اختلاف ميان اصلاحطلبان بر سر راهبرد چگونگي حضور در انتخابات رياستجمهوري 1400 كمي پررنگ شده است. هر چند موضوعات مختلفي محل اتفاقنظر و اجماع طيفها و احزاب اصلاحطلب است اما اين ميان، موضوعي هم هست كه دستكم ميتوان گفت اصلاحطلبان را به دو گروه اكثريت و اقليت تبديل كرده كه اولي تاكيد دارند كه از تكرار تجربه سالهاي گذشته در ائتلاف پرهيز كنند و دومي تلويحا خواهان تكرار آن راهبرد ائتلافياند. هر چند آنان نامي از فرد مورد نظرشان در اين ائتلاف انتخاباتي به ميان نميآورند، اما مواضع گذشتهشان به خصوص در جريان رقابتهاي درون پارلماني دوره دهم مجلس نشان از تمايلشان به علي لاريجاني دارد. اسماعيل گراميمقدم، سخنگوي حزب اعتماد ملي كه ديروز در سومين نشست از سلسله جلسات انتخاباتي «جمهور» اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان مستقل حاضر شده بود، در پاسخ به اين پرسش درباره احتمال حمايت اصلاحطلبان از گزينهاي همچون علي لاريجاني گفته است: «اصلاحطلبان حتما در انتخابات ۱۴۰۰ روي نامزدي كه اصلاحطلب باشد، اجماع خواهند كرد.» او اتفاقا به آخرين تجربه انتخاباتي اصلاحطلبان اشاره كرده و گفته است: «اصلاحطلبان در دوره قبل مجلس بر هويت اصلاحطلبي خود پافشاري كردند و با تجربه تلخ حمايت از آقاي روحاني به اين نتيجه رسيدهاند كه منطقي است از كانديداي اصلاحطلبي حمايت كنند كه پاسخگوي آنان باشد.» بيراه نيست كه بگوييم حالا مدتي است كه اغلب اصلاحطلبان معتقدند عملكرد ضعيف روحاني در برخي حوزهها اعتبار اصلاحطلبان را زير سوال برده و پايگاه اجتماعيشان را تضعيف كرده است؛ بهويژه آنكه روحاني با آغاز به كار دولت دوازدهم، ارتباطش را به شدت با اصلاحطلبان كاهش داد و اصلاحطلبان ميگويند مجبوريم نسبت به عملكرد دولتي پاسخگو باشيم كه نقشي در آن نداريم. بر اين مبنا نيز تاكيد دارند كه ديگر نبايد پشت كانديدايي غيراصلاحطلب ايستاد؛ حتي اگر هيچ كدام از كانديداهاي اصلاحطلب موفق به عبور از سد شوراي نگهبان نشوند. گراميمقدم كه چنين ديدگاهي را دنبال ميكند نيز در بخش ديگري از سخنان ديروزش گفته است: «اگر حزب اصلاحطلبي از كانديدايي غيراصلاحطلب حمايت كند، بايد مسووليتش را هم بپذيرد و پاسخگو باشد.» اشارهاي احتمالا با همان اقليتي كه اين روزها سنگ ائتلاف را به سينه ميزنند و شايد مهمترين و قدرتمندترين نمايندهشان نيز حزب كارگزاران سازندگي باشد. جالب آنكه همزمان با انتشار اين سخنان گراميمقدم، محسن هاشميرفسنجاني، رييس شوراي مركزي كارگزاران سازندگي كه رياست كميته انتخابات اين تشكل سياسي را نيز برعهده دارد، در سخناني به مساله ائتلاف اشاره كرده و گفته است: «حزب كارگزاران كانديدا خواهد داشت، اما تمايل دارد به صورت تركيبي و جبههاي در انتخابات فعاليت كند؛ يعني اگر ساير كانديداها تمايل به مشاركت و همكاري داشته باشند، در يك جريان منسجم با يكديگر تعامل و پس از تاييد صلاحيتها و مشخص شدن كانديداهاي قطعي، كانديداهاي همسو با يكديگر ائتلاف و آرا را تجميع كنند.» او گفته است: «جمعبندي صورت گرفته در كميته سياسي و شوراي مركزي كارگزاران تاكنون اين بوده كه اولا رويكرد حزب در انتخابات برنامهمحور است و بر همين اساس برنامه حزب در حال تدوين است و از تمامي كانديداهاي همسو نيز درخواست داريم كه برنامههاي خود را جهت بررسي و انسجام بيشتر ارائه كنند.» هاشمي البته به مساله ائتلاف و حركت در قالب جرياني منسجم اشاره كرده كه به تعبيري ميتواند همان چارچوب كلي شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات يا نهاد اجماعساز زاده اين شورا باشد اما در عين حال، همين كه اشارهاي به اين نهاد و آن شورا نكرده، ميتواند به معناي آن باشد كه دستكم نخواسته صراحتا از كانديداي واحد اصلاحطلب صحبت كند. حال آنكه گراميمقدم در حالي از كانديداي حزبي اعتمادملي گفته كه صراحتا ميگويد كانديداي نهايي حزب متبوعش، همان كانديداي جريان اصلاحات است و بسياري از ديگر احزاب اصلاحطلبي كه از ايده معرفي كانديداي حزبي حمايت كردهاند، با همين شرط و شروط بحثشان را مطرح ميكنند. تفاوتي كه شايد به معناي آن باشد كه كارگزارانيها بيش از ديگر احزاب اصلاحطلب به سرمايهگذاري بر ائتلاف فراجرياني تمايل دارند؛ ائتلافي كه احتمالا نيروهاي معتدل را نيز شامل ميشود.