• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4864 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۲۵ بهمن

اميررضا واعظ آشتياني از انتخابات فدراسيون فوتبال مي‌گويد

با اين نامزدها هيچ اتفاق مثبتي در چهار سال آينده رخ نخواهد داد

مهدوي‌كيا چطور تاييد صلاحيت شد؟

علي  ولي‌اللهي

 

با تاييد صلاحيت شدن نامزدهاي انتخابات فدراسيون فوتبال، همه اهالي اين رشته چشم به راه تاريخ 10 اسفند و برگزاري مجمع عمومي فدراسيون هستند. در روزهاي اخير اينكه چه كسي سكان هدايت نهاد اصلي فوتبال ايران در چهار سال آينده را دراختيار خواهد گرفت، مساله‌اي است كه مورد بحث هواداران و پيشكسوتان و كارشناسان قرار گرفته است. از سمت ديگر رد صلاحيت حيدر بهاروند سرپرست فعلي فدراسيون فوتبال هم حاشيه‌هايي به همراه آورده است. برخي خبرگزاري‌ها از تحركات خطرناك بهاروند و همكاران رد صلاحيت‌ شده‌اش براي وسط كشيدن پاي فيفا و ترس از تعليق پرده برداشتند. همچنين تاييد صلاحيت شدن مهدي مهدوي‌كيا به عنوان فردي دوتابعيتي هم ابهاماتي را مطرح كرد. براي بررسي همه اين مسائل با «اميررضا واعظ آشتياني» مديرعامل سابق باشگاه استقلال به گفت‌وگو نشستيم. واعظ آشتياني جزو كساني به حساب مي‌آيد كه معتقد است با توجه به افراد تاييد صلاحيت شده نمي‌توان اميدواري چنداني به تغيير اوضاع فدراسيون فوتبال داشت. اين مدير سابق ورزش و فوتبال ايران نقش ضعيف دولت در مهندسي براي بالا آمدن فردي لايق و اهمال اهالي فوتبال در معرفي نامزد قابل قبول را از دلايل اين مساله عنوان كرده است.


 

فارغ از اينكه چه كساني رد صلاحيت شده‌اند، آيا شما با اينكه نهادهايي خارج از فوتبال در بحث تاييد صلاحيت نامزدهاي فدراسيون حضور داشته باشند، موافق هستيد؟

اين رد صلاحيت‌ها ربطي به خارج از فوتبال ندارد. كميته‌اي هست و آن كميته اين مساله را تشخيص داده است و اينكه ما بخواهيم اين را منتسب به افراد يا گروه‌ها يا تشكيلاتي خارج از فوتبال تلقي كنيم يك بي‌انصافي است. كساني كه رد شدند براساس آنچه در اساسنامه فدراسيون فوتبال پيش‌بيني شده و نظر كساني كه تشخيص صلاحيت افراد را انجام مي‌دهند، كنار رفته‌اند. اين مساله هم تنها در فوتبال ايران نيست. در تمام كشورها چه كشورهاي اروپايي، آفريقايي و‌ امريكاي جنوبي چنين چيزي هست. فرقي نمي‌كند كجا باشد. به هر جهت همه كشورها اساسنامه مشخصي دارند و رد صلاحيت‌ها هم به استناد يك‌سري مسائلي كه تشخيص داده شده صورت گرفته است. در مجموع من اين موضوع را يك موضوع كاملا قانوني و در چارچوب اساسنامه فدراسيون فوتبال مي‌دانم.

به‌طور مشخص نظرتان در مورد رد صلاحيت شدن آقاي حيدر بهاروند سرپرست فعلي فدراسيون فوتبال و بخشي از همكاران‌شان از جمله آقاي اصفهانيان چيست؟

نظر خاصي ندارم. به هر جهت كساني كه ايشان را رد صلاحيت كردند حتما استنادي به يك‌سري موارد داشتند كه ايشان رد صلاحيت شده‌اند. اين ما نيستيم كه بايد پاسخگو باشيم. اگر بنا بر پاسخگويي باشد بايد كساني كه اين رد صلاحيت را انجام دادند مسائل مربوط به آقاي بهاروند و غيره را اعلام كنند. ضمن اينكه بايد بپذيريم كه متاسفانه چند سالي است فدراسيون فوتبال دستخوش يك قبليه‌گرايي و باندبازي شده است. چه بسا يك‌سري در تشكيل اين باند و گروه سهيم بودند. بايد اين گروه و باند به واقع ماهيت خودش را از دست بدهد وگرنه اين فوتبال هيچ اتفاق مثبتي به خودش نخواهد ديد. وقتي كه ما رييس هياتي داريم كه ۳۰ سال است رياست مي‌كند يا اشخاص ديگري داريم كه ۲۸ سال،

۲۵ سال يا ۲۰ سال در مسند كار هستند جاي تعجب دارد. اسمش را هم نمي‌توان گذاشت حمايت از ثبات مديريتي. اين اسمش حمايت از مديريت نيست، اين اسمش حمايت از باندبازي و گروه‌گرايي و قبيله‌گرايي است، منتها بعضي‌ها نام ديگري بر آن مي‌گذارند و مي‌گويند ثبات مديريتي. اين كجاش ثبات مديريتي است؟ ۳۰ سال ماندن چه تاجي بر سر اين فوتبال يا آن هيات گذاشته كه ديگران نمي‌توانستند بگذارند؟

شهود عمومي مردم به عنوان هواداران فوتبال، كارشناسان و رسانه‌ها در نسبت به رد صلاحيت آقاي بهاروند مثبت بوده است. با اين حال شنيده شده ايشان از طريق شكايت به فيفا قصد دارد دوباره داستان دخالت سياست در فوتبال و تعليق و اين چيزها را وسط بكشد. نظر شما در اين رابطه چيست؟

اين موضوع، موضوع جديدي نيست. يك عده منفعت‌طلب، فارغ از ايشان بحثم را مطرح مي‌كنم، يك عده‌اي كه منافع خودشان و باندشان مهم‌تر از مملكت و شرايط كشور است مي‌خواهند هميشه بمانند و براي اينكه هميشه بمانند متوسل به هر ريسماني مي‌شوند لذا فيفا هم اين موضوع را به خوبي دريافته و متوجه است كه يك عده‌اي در كشور فيفا هراسي به راه انداخته‌اند و بابت اين فيفا هراسي نان‌خوري و منفعت‌طلبي مي‌كنند. فيفا هم اين‌قدر نسبت به حواشي بي‌توجه نيست. نگاه فيفا تنها به فوتبال ايران نيست و به ساير كشورها هم اين اهتمام و نظارت را دارد. منتها ما افرادي را در كشور داريم كه مي‌توانيم در يك كلام نام‌شان را بگذاريم وطن‌فروش.

بحث مهم ديگر تاييد صلاحيت شدن آقاي مهدوي‌كياست. ايشان با همه محبوبيتي كه در بين اهالي فوتبال و رسانه‌ها دارند اما دوتابعيتي محسوب مي‌شوند و در قانون ايران ما ممنوعيت حضور دوتابعيتي‌ها را داريم. آيا تاييد صلاحيت شدن ايشان نقض قانون نيست؟

از نظر حقوق بين‌الملل وقتي نگاه كنيم، مي‌بينيم كه گفته شده هر كسي مي‌تواند در هر نقطه‌اي از دنيا تابعيتي را داشته باشد. بعضي‌ها هم چندتابعيتي مي‌شوند. دوتابعيتي از نظر قانون ايران مساله‌دار است. بحث قوانين بين‌الملل با قوانين كشورها متفاوت است. حقوق ايران مي‌گويد كسي كه دوتابعيتي است از يك‌سري مسووليت‌ها محروم است. در مورد آقاي مهدوي‌كيا برخي مي‌گويند كه اين مسووليتي كه قرار است برعهده بگيرد مسووليت مستقيم نيست. نايب‌رييسي يك مسووليت شايد بتوان گفت مقطعي است. يعني هر زماني كه رييس بيمار شود يا مرخصي باشد يا به هر طريقي در محل كارش نباشد، نايب‌رييس وظايفي را انجام مي‌دهد. ولي براي خود من هم واقعا جاي تعجب است كه به چه استنادي آقاي مهدوي‌كيا تاييد صلاحيت شده است؟ قانون از يك‌سو مي‌گويد كه براساس قوانين جمهوري اسلامي ايران دوتابعيتي از يك‌سري مسووليت‌هاي مديريتي محروم هستند و از طرف ديگر ايشان تاييد صلاحيت مي‌شود. اينكه چگونه چنين اتفاقي مي‌افتد جاي تعجب بسياري دارد. اتفاقا اين سوال را بايد از منظر حقوقي از كساني كه ايشان را تاييد كردند، پرسيده شود. بايد از ايشان پرسيده شود به استناد كدام قانون اين كار را كرديد؟ شايد هم در قوانين موضوعاتي وجود داشته باشد كه اين اجازه را بدهد ولي براي من جاي تعجب و سوال دارد.

به هر ترتيب چهار نفر به عنوان نامزدهاي نهايي انتخابات فدراسيون فوتبال شناخته شده‌اند. نظر شما در رابطه با اين افراد چيست؟

تحليل و برداشتم اين است كه بعضي از افرادي كه حضور دارند خودشان سهامدار وضع موجود فوتبال هستند. برخي ديگر سوابق مديريتي‌شان نشان داده كه فقط پست و عنوان را اشغال كرده بودند و اثربخشي آنچناني در دوران مديريت‌شان نديديم. به تعبير خود بنده اينها «شاه سلطان حسين» بودند. يعني اينكه فقط جا را اشغال كرده و براي خودشان رزومه‌سازي كرده بودند. كاري ندارد كه! كساني كه مسووليت داشتند در گذشته و ادعا مي‌كنند كه سابقه مديريتي دارند بگويند در دوران مديريت‌شان جامعه ورزش و فوتبال چه انتفاعي از مديريت آنها برده؟ اينها موضوعات حايز اهميتي است كه اميدوارم مجمع به درستي به اين موضوع بپردازد.

امسال گفته مي‌شود دولت و وزارت ورزش از شخص خاصي حمايت نمي‌كند و دخالتي در انتخابات فدراسيون ندارد. اينكه دولت در انتخابات فدراسيون دخالت نكند چه سرنوشتي رقم خواهد زد؟

بعضي‌ها مي‌گويند كه آيا دولت‌ و دولت‌ها حق دخالت در انتخاب فدراسيون‌هاي ورزشي از جمله فوتبال را دارند؟ اگر دارند فيفا چه برخوردي خواهد كرد؟ من مي‌خواهم با صراحت به شما بگويم در تمام دنيا دولت‌ها انتخابات رشته‌هاي مختلف ورزشي از جمله فوتبال را مهندسي مي‌كنند. منتها اين‌قدر به درستي و با ظرافت اين كار را انجام مي‌دهند كه شكل قضيه كاملا قانوني نشان داده مي‌شود و فردي را انتخاب مي‌كنند، بالاخص در كشورهاي اروپايي كه شايستگي‌هاي يك مدير را حداقل براي 10 سال‌ آينده داشته باشد. يعني مديري فكور، كارآمد با تجربه مفيد در حوزه كاري و داراي برنامه. يعني مي‌آيند اين فرد را انتخاب مي‌كنند. حتي وقتي دولت‌ها هم عوض مي‌شوند همچنان از آن مدير حمايت مي‌شود براي اينكه او به شايستگي انتخاب شده. براي اينكه يك فرد كارآمد انتخاب شده و برايش راي‌جمع كرده‌اند. ظاهر قضيه هم همين است. در كشورهاي عربي هم به همين شكل است. شما فكر مي‌كنيد در اين كشورها هنگام انتخابات فدراسيون‌هاي ورزشي به راحتي اجازه مي‌دهند هر كسي از راه برسد و رييس شود؟ يا در كشورهاي اروپايي به همين سادگي است؟ ببينيد اين بحث دموكراسي و آزادي فقط براي ايران تعريف شده است. اين يك بازي سياسي است و فقط و فقط براي ايران تعريف شده است. در هيچ جاي دنيا آن دموكراسي و آزادي كه از آن ياد مي‌شود، وجود ندارد. اين يك دروغ محض است. فقط نمايشش را بازي مي‌كنند و باطنش چيز ديگري است.

منظورتان در حوزه فوتبال است؟

در حوزه فوتبال و در همه حوزه‌ها. به هر جهت در حوزه‌هاي سياسي‌اش هم همين است. مردم را مستمسك و ابزار قرار مي‌دهند. ولي مي‌خواهم بگويم امروز وزارت ورزش و دولت ما حق دارد به استناد توضيحاتي كه دادم يك فرد توانمند و كارآمد و برنامه‌دار كه اهداف ۵ ساله و ۱۰ ساله را دنبال ‌مي‌كند، معرفي بنمايد، ولي از آنجايي كه متاسفانه در حوزه نه تنها ورزش كه در همه حوزه‌ها افرادي را حمايت مي‌كنند و براي‌شان مهندسي مي‌كنند كه كمترين كارآمدي، كمترين راندمان و بهره‌وري را در عرصه مديريتي‌شان داشتند اتفاق مثبتي رخ نمي‌دهد. يعني براي آدم‌هاي ناكارآمد مهندسي مي‌كنند و حالا آن شخص يا انتخاب مي‌شود يا نمي‌شود. هرچند كه ما ثابت كرديم كه در مهندسي كردن هم ضعيفيم و اين نشان مي‌دهد كه مديريت كلان مديريت ضعيفي است كه حتي نمي‌تواند مهندسي ساده را انجام دهد. با اين اوصاف هر كسي كه در بين اين افراد انتخاب شود به اعتقاد من به عنوان كسي كه تحليل وقايع مربوط به فوتبال و ورزش كشور را انجام مي‌دهد، چون من نه ورزشي‌ام، نه فوتبالي‌ام و نه ادعاي اين موضوع را دارم و صرفا از نگاه مديريتي تحليل مي‌كنم، مي‌گويم هيچ اتفاقي در چهار سال آينده نخواهد افتاد. به قول آقاي كفاشيان كه مي‌گفت اين فوتبال باتلاق است كه البته به نظر اين تنها حرف درست ايشان در چند سال مديريتش بود. حال شايد بشود بخش قليلي از اين باتلاق را خشك كنند. جز اين هيچ اتفاقي نمي‌افتد، چراكه براي ورود به يك دوره سازندگي و كار اثربخش و بهره‌وري نيازمند شاخصه‌هايي هستيم كه من اين شاخصه‌ها را در اين افراد نمي‌بينم.

برخي‌ها حضور علي كريمي در انتخابات فدراسيون را يك فرصت و برخي ديگر يك تهديد ارزيابي مي‌كنند. فرصت از اين جهت كه يك شخص فوتبالي به راس فدراسيون مي‌رسد و تهديد از اين منظر كه اگر ايشان نتواند از پس كار بر بيايد به نوعي هم خودش را مي‌سوزاندو هم فرصت بقيه اهالي فوتبال را خراب مي‌كند. تحليل شما در اين رابطه چيست؟

اول اينكه اين اتفاق نمي‌افتد يعني به رياست نمي‌رسد. ايشان هم به اعتقاد من هنوز به لحاظ مديريتي در قواره مديريت فدراسيون فوتبال قرار نگرفته. اين واقعيت را بايد بپذيريم. ضمن اينكه اهالي فوتبال بسيار در ارتباط با معرفي كانديداهاي خودشان كاهلي كردند. من با چند تن از بزرگان فوتبال صحبت كردم و گفتم افرادي هستند در فوتبال كه هم سابقه كار مديريتي دارند، هم تحصيلكرده رشته‌هاي مختلف هستند يعني پزشكي يا مهندسي يا مديريت ورزشي و غيره و در عين حال بازيكن تيم ملي هم بودند و انرژي جواني هم دارند و در مرز پختگي قرار دارند. بياييد از اين افراد حمايت كنيد و اين افراد را به عنوان كانديداي اهالي فوتبال معرفي كنيد. متاسفانه مسامحه و كوتاهي كردند. حرف بنده را پسنديدند ولي كاري انجام ندادند. من اعتقاد دارم كه اهالي فوتبال بعد از اين انتخابات ديگر حق انتقاد ندارند چون خودشان در سرنوشت خودشان كوتاهي كردند. بايد مي‌آمدند و مي‌رفتند سراغ چنين افرادي و از آنها درخواست مي‌كردند و آنها مي‌آمدند و ثبت‌نام مي‌كردند و حتي اگر راي نمي‌آوردند حداقل اهالي فوتبال اين حركت خوب را انجام داده و كانديداي خودشان را معرفي كرده بودند. ولي وقتي هيچ كاري انجام نمي‌دهند و متوسل ‌مي‌شوند به كسي كه شش، هفت سال است فوتبال را گذاشته كنار و فكر مي‌كنند آن شخص مي‌تواند منجي فوتبال باشد اتفاق مثبتي رخ نخواهد داد. من اعتقاد دارم كساني كه امروز از علي كريمي دارند حمايت مي‌كنند، حمايت‌شان يك حمايت منطقي نيست. آنها براي اينكه ديگري راي نياورد آمدند به علي كريمي متوسل شدند. نه اينكه علي كريمي را باور داشته باشند. خودشان هم مي‌دانند كه به علي كريمي باور ندارند. ولي براي اينكه يك شخص ديگري رييس فدراسيون نشود مي‌گويند كريمي! باشد! فردا اگر ايشان راي آورد شما چه برنامه‌ و اهدافي داريد؟ آيا همه‌ چيز با مشورت دورهمي حل مي‌شود؟ اگر اين‌طور است كه فدراسيون فوتبال را بكنيد شورايي. پس قبول كنيم كه آقاي كريمي براي برخي از اين افراد هدف نيست، بلكه ابزار است. صادقانه مي‌گويم. همان‌طور كه اشاره كردم بنده نه فوتبالي‌ام و نه ورزشي. بنده وقايع را تحليل كردم و آنچه برداشت كردم عنوان كردم. مي‌خواهم از اين افراد بخواهم خودشان را گول نزنند.

 


به اعتقاد من علي كريمي هنوز به لحاظ مديريتي در قواره مديريت فدراسيون فوتبال قرار نگرفته است. من اعتقاد دارم كه اهالي فوتبال بعد از اين انتخابات ديگر حق انتقاد ندارند چون خودشان در سرنوشت خودشان كوتاهي كردند. بايد مي‌آمدند و مي‌رفتند سراغ چنين افرادي و از آنها درخواست مي‌كردند و آنها مي‌آمدند و ثبت‌نام مي‌كردند و حتي اگر راي نمي‌آوردند حداقل اهالي فوتبال اين حركت خوب را انجام داده  و كانديداي خودشان را معرفي كرده بودند. ولي وقتي هيچ كاري انجام نمي‌دهند و متوسل ‌مي‌شوند به كسي كه شش، هفت سال است فوتبال را گذاشته كنار و فكر مي‌كنند آن شخص مي‌تواند منجي فوتبال باشد، اتفاق مثبتي رخ نخواهد داد. من اعتقاد دارم كساني كه امروز از علي كريمي دارند حمايت مي‌كنند، حمايت‌شان يك حمايت منطقي نيست. آنها براي اينكه ديگري راي نياورد آمدند به علي كريمي متوسل شدند. نه اينكه علي كريمي را باور داشته باشند. خودشان هم مي‌دانند كه به علي كريمي باور ندارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون