اخلاق؛ گمشدهاي در ايران امروز
محمدجواد نصراصفهاني
اخلاق به عنوان ادراك و شناخت راههاي كسب فضايل و ترك رذايل شناخته شده است. اخلاق ريشه در فطرت انسانها دارد و هدف نهايي آن هدايت انسانها به سوي كمال و سعادت است. تا آنجا كه فلسفه بعثت پيامبران از جمله رسول مكرم اسلام (ص)، اكمال مكارم اخلاق عنوان شده است (إِنّما بُعِثْتُ لِأُتمِّم مكارِم الْأخْلاقِ). با گذشت بيش از 1400 سال از بعثت آخرين رسول الهي، در جهان امروز همچنان اخلاق نه تنها اهميت ويژهاي دارد بلكه شايد بتوان گفت كه جزو مهمترين مباحث انساني است تا جاييكه به عنوان جزء لاينفك سرنوشت ملتها شناخته شده است. به همين سبب در دوران كنوني يكي از مهمترين معضلات و مشكلات جامعه بشري، وضعيت نابهنجار اخلاقي اعم از مفاسد اجتماعي، جنگها، خونريزيها و... است. رفع اين معضلات در گرو ايجاد جامعهاي بهنجار متشكل از افرادي است كه اكثريت آنها اخلاق را درك كرده، جزيي از وجودشان شده و بدون ترس از مجازات حكومتي و فشار اجتماعي به آن عمل كنند.
براساس آمار منتشر شده در سالهاي اخير، رشد روزافزون دزدي، فحشا، ارتشا، ناامني، تورم و ... همگي نشان از مشكلات عديدهاي است كه در اثر ضعف اخلاق در جامعه ما پديده آمده و در حال رشد است. براي اصلاح بياخلاقي در اين جامعه بايد از راس جامعه شروع كرد. اگر مدارس و دانشگاهها بهويژه دانشگاهها به عنوان نهاد تزريقكننده دانش و انديشه به جامعه را به عنوان راس هرم فرهنگي- اجتماعي جامعه در نظر بگيريم براي اصلاح بياخلاقي در جامعه بايد به اصلاح بياخلاقي در دانشگاهها پرداخت. بنابراين براي تعالي اخلاقي جامعه، راهبردها و راهكارهاي نهادينه كردن اخلاق حرفهاي در دانشگاهها از ضروريات دوران كنوني است. بايد پذيرفت كه مديران جامعه ما، خروجي دانشگاههاي ما هستند. با وجود اينكه مديريت يك علم و دانش است ولي فرهنگ يك جامعه قطعا بر آن تاثيرگذار است. بنابراين همانگونه كه مقايسه قيمت بنزين در اروپا با قيمت بنزين در ايران توسط مسوولان و دولتمردان قياس معالفارق است مقايسه مديريت در اروپا با مديريت در ايران توسط مردم نيز غلط است. اگر در اروپا دروغ بعد از تجاوز به عنف بالاترين گناه و خطاست و بالاترين مجازاتها را براي فرد خاطي به همراه دارد، آيا در جامعه ما هم همينگونه است؟ آيا فقط دروغ از سوي مديران در هر ردهاي از اجتماع، معضل حال حاضر جامعه ماست يا اگر شهروندان هم در زندگي روزمره خود دروغ بگويند معضل است؟ بايد پذيرفت وقتي قبح گناهي شكسته شود از لايههاي پاييني جامعه تا لايههاي بالايي آن ترس ناشي از ارتكاب آن از بين خواهد رفت. پس بايد اصلاح اخلاقيات از لايههاي پاييني اجتماع صورت پذيرد. مديران جامعه از بين مردم همين جامعه انتخاب ميشوند و از جامعه ديگري نميآيند. اگر فردا اعلام شود، رشوه از يك ريال تا هزاران هزار ميليارد ريال مجازات قابل توجه و غيرقابل بخششي دارد چند نفر از همين جامعه با آن مخالفت ميكنند؟ اگر اعلام شود، دروغ در هر سطحي از جامعه و به هر ميزان مجازات قابل توجه و غيرقابل بخششي دارد چند نفر از همين جامعه با آن مخالفت ميكنند؟ بايد پذيرفت عمده مشكل در همين سطوح پاييني است. در چنين جامعهاي دانشگاه نه تنها هيچ پيام اخلاقي براي جامعه خود ندارند بلكه با جامعه يكدست هم شده است. در چنين شرايطي دانشگاه در سطحي قرار ميگيرد كه نه تنها سنخيتي با رسالت خود ندارد بلكه به بدترين جايگاهش در دوران مختلف خود خواهد رسيد. اگر دانشگاه با جامعه ارتباط نداشته و پاسخگوي نيازهاي جامعه نباشد، حذف شده و به حاشيه رانده ميشود. دانشگاه مستقل از جامعه و حكومت نيست اما بايد مستقل از دولت باشد تا دچار سياستزدگي نشود. وقتي سياستهاي حاكم بر دانشگاهها با روي كار آمدن گروههاي مختلف، دستخوش تغيير ميشود، گروهگرايي، باندبازي، ارجحيت منافع فردي،گروهي و باندي بر منافع عمومي و ملي به عنوان موانع رشد و توسعه كشور فزوني مييابند. معضلاتي كه انتخابهاي شايستهسالارانه را از محيطهاي دانشگاه دور كرده است. دانشگاه بايد بر مبناي رسالت خود به بازتوليد و اشاعه مفاهيم اخلاقي همچون احترام به شخصيت و عقايد يكديگر، تفاهم،گذشت، مشاركت در امور، حفظ منافع ملي، تهذيب اخلاق و نظاير آن در جامعه بپردازد. اگر اساتيد در مسير رسالت انبيا گام برميدارند بايد وجوه اصلي رسالت انبيايعني اخلاق و آموزش كه كرارا در قرآن بر آن تاكيد شده را سرلوحه خويش قرار دهند. اگر از اخلاق غفلت ورزيده شود، هرگز جامعه در بستر تعامل، تعاون، رشد و تربيت براي نيل به كمال انساني حركت نخواهد كرد. تا اين بستر فراهم نشود، جامعه رنگ صلح و آرامش را به خود نخواهد ديد. بايد پذيرفت اگر مدعي يك جامعه ايماني- اسلامي هستيم «ألا بِذِكرِالله تطْمئِنُّ الْقُلُوبُ» بايد سرلوحه آن باشد. پس چرا در جامعه ما آرامش برقرار نيست؟ بايد پذيرفت اگر ياد خدا همواره در قلب ما باشد، آرامش پديد خواهد آمد. ياد خدا زماني همواره با ماست كه خدا را در همه زمانها و مكانها ناظر بر افكار،گفتار و رفتار خود بدانيم. در چنين شرايطي از تمامي آنچه دين نكوهش كرده است اعم از دروغ، تهمت، غيبت، توهين، حسادت، دزدي، ارتشا و... اجتناب ورزيده و در نتيجه خود به خود شاهد برقراري حاكميت آرامش در جامعه خود خواهيم بود. در پايان؛ آينده را بايد ساخت. بايد تكان خورد و جزءهاي جامعه را ساخت. جزءها بايد جمع شوند و باهم پيش روند و يك كل اخلاق محور را پديد آورند تا فردايي بهتر براي اين آب و خاك رقم بخورد.
دكتراي فيزيك