برنامه هستهاي؛ از «حق مسلم» تا حفظ مرزهاي هويتي
مجتبي نيكاقبال
حدود دو دهه از آغاز مناقشه هستهاي ايران با غرب ميگذرد؛ مناقشهاي كه ايران را ذيل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار داد و حتي دو طرف را تا مرز درگيري مستقيم نظامي نيز پيش برد. طي اين سالها ايران صنعت هستهاي خود را حتي پس از توافق 2015، از نظر كمي و كيفي توسعه داده است. جمهوري اسلامي اگر در دهه 80 خورشيدي انرژي هستهاي را «حق مسلم» خود ميدانست، اكنون آن را «ناموس» و «حيثيت» خود ميداند و حاضر نيست يك قدم از اين برنامه مناقشهانگيز عقب بنشيند.
بسياري از كارشناسان و تحليلگران، برنامه اتمي جمهوري اسلامي را صرفا در سطح فني يا سياسي تحليل ميكنند؛ اما كمتر پيش آمده كه صاحبنظران و كارشناسان اين مساله پيچيده را در سطوح ماهوي و فلسفي واكاوي كنند. خلأ تحليلهاي دقيق و عميق درباره موضوع هستهاي ايران، ذهن بسياري از شهروندان را هنوز درگير اين سوال نگه داشته است كه چرا جمهوري اسلامي برنامه هستهاي خود را با تمام دردسرها و هزينههاي اقتصادي و سياسي هنگفتي كه دارد، همچنان پيگيري ميكند؟
شايد پاسخ روشن و دقيق به بسياري از سوالهاي پيرامون برنامه هستهاي ايران چندان ساده نباشد؛ اما تا دلتان بخواهد با پاسخهاي دمدستي مواجهايم كه ميتوان با هر كدام از آنها رويكرد جمهوري اسلامي را در برنامه هستهاياش توجيه كرد. ازجمله اين پاسخها ميتوان به اين اشاره كرد ايران با توسعه صنعت هستهاي ميتواند در زمينههاي انرژي، پزشكي، كشاورزي و... پيشرفتهاي چشمگيري داشته باشد. اگر چه اين دست پاسخها درست و براي عام مردم قانعكننده است، بازگوكننده عمق فلسفه برنامه هستهاي ايران نيست و نميتواند تحليل دقيقي از مناقشه ادامهدار ايران و غرب بر سر اين مساله پيچيده به دست بدهد. بد نيست براي اينكه لقمه را دور سرمان نچرخانيم، همين جا مبحثي را باز كنيم تا به فهم مساله كمك كند؛ مبحثي درباره «هويت» و «امنيت هستيشناختي» جمهوري اسلامي كه برنامه هستهاي ايران نيز پيوندهاي عميقي با آن دارد. امنيت هستيشناختي رويكردي مناسب و تقريبا دقيق براي تحليل منازعات و مناقشههاي پايدار در روابط بينالملل است. سود و زيان بسياري از رفتارهاي حكومتها را كه نميتوان بر اساس معادلات اقتصادي سنجيد، از طريق اين رويكرد قابلتوجيه است.
امنيت هستيشناختي و تشويش و نگراني وجودي دو جزء و عنصر ضروري و اساسي نظريه «وجود انساني» آنتوني گيدنز هستند. به نظر گيدنز، امنيت هستيشناختي عبارت است از احساس ايمني اساسي فرد در جهان كه شامل اعتماد و اطمينان پايهاي و اوليه ساير مردم نيز ميشود. جلب چنين اعتماد و اطميناني براي اينكه شخص احساس آرامش رواني خود را حفظ كند و از تشويش و نگراني جلوگيري كند، ضروري و حياتي است؛ به بيان ديگر امنيت هستيشناختي، امنيت هستي و وجود است. نوعي اطمينان از اينكه جهان آنگونه است كه بايد باشد.1
برنامه هستهاي جمهوري اسلامي نيز كه به باور برخي كارشناسان هزينه و سود اقتصادي آن چندان با هم جور درنميآيد، در دستگاه امنيت هستيشناختي كاملا قابل توجيه است. در واقع جمهوري اسلامي با اين برنامه مناقشهانگيز اهدافي فراتر از مسائل اقتصادي را پيگيري ميكند كه مهمترين آن ترسيم هويت و ثبات خود در سياست خارجياش است. جمهوري اسلامي به عنوان حكومتي نسبتا نوپا كه داراي ويژگيهاي اسلامي و انقلابي است و خود را با مختصاتي بر پايه فقه شيعه تعريف ميكند، طي دو دهه گذشته علاقهمند بوده كه اين تعريف از هويت خود را با قدرتي كه از صنعت هستهاي و موشكي ميگيرد، دوام و قوام ببخشد. اگر چه اين دو برنامه مهم هزينههاي سنگيني را از طريق تحريمها به كشور تحميل كرده، بهزعم مقامات ارشد نظام به لحاظ هويتي و حيثيتي دستاوردهايي را در برداشته كه در بلندمدت ميتواند اقتدار جمهوري اسلامي در سياست خارجياش را افزايش دهد. معمولا حكومتها كنار امنيت فيزيكي خود، در پي امنيت هويتشان نيز هستند و اين امنيت هويتي بهزعم ما ايرانيها با حيثيت و آبرو پيوند ناگسستني دارد؛ به بيان ديگر انسان ايراني تا زماني هويت دارد و اين هويت خدشهدار نشده كه آبرو و حيثيتش حفظ شود؛ بنابراين، اگر فرض را بر اين بگذاريم كه حكومت نيز مانند يك انسان در پي حفظ هويتش است، چارهاي جز اين ندارد كه از حريم هويتي، آبرو و حيثيت خود از طريق حراست از مظاهر اين 3 مقوله دفاع كند. مهمترين مظاهر هويتي و حيثيتي جمهوري اسلامي در سياست خارجي نيز (علاوه بر ويژگيهاي اسلامي) برنامه هستهاي و موشكياش است كه تاكنون براي توسعه و حراست از آنها هزينههاي بسيار سنگيني را پرداخت كرده است.
اصرار جمهوري اسلامي بر «حق» غنيسازي اورانيوم و تداوم چرخه فعاليتهاي هستهاي نيز در چارچوب مبحث امنيت هستيشناختي قابل تحليل است. حكومت ايران بهويژه به دليل اقدامهاي ابرقدرتي چون امريكا كه فضاي بيثباتي و عدم قطعيت را براي قدرتهاي نوظهور به وجود ميآورد، همواره واكنشهايي را نشان داده تا اضطراب و تشويش ناشي از اين عدم قطعيت و بيثباتي را برطرف كند. برنامه هستهاي و موشكي ايران نيز ازجمله واكنشهاي جمهوري اسلامي به ايجاد فضاي نامطمئن منطقهاي و فرامنطقهاي است در راستاي حفظ امنيت هستيشناختي و فيزيكياش است كه هرگز نميتوان با چرتكه به محاسبه اقتصادي آن پرداخت.
منابع:
1- دكتر جلال دهقاني فيروزآبادي
(مقاله امنيت هستيشناختي در سياست جمهوري اسلامي ايران)