ايجاد حريم مانع ندارد اما...
اسكندر مختاري
بحث مديريت فضا در كلانشهر تهران چند سالي است به چالش بدل شده و به عنوان نمونه در مورد ايجاد حريم براي مجموعه تئاتر شهر بايد پرسيد مديريت فضا تحققپذير است يا خير؟ ما به چند طريق ميتوانيم فضا را مديريت كنيم. اول، بستر بههم ريختگي را از بين ببريم. ما اگر در يك شهر آرام زندگي كنيم اين مبحث كمرنگ ميشود. يعني اگر در شهري باشيم كه تمام گروهها متوجه حركات و رفتار خود هستند و به فضاي عمومي تعرض صورت نميگيرد، كار مدير شهري راحتتر است اما در صورتي كه اين شرايط فراهم نباشد به ناچار بايد دخالت كنيم. دخالت هم ميتواند اينگونه باشد كه يك قوه را به خدمت بگيريم كه آشفتگي امكان وارد شدن نداشته باشد؛ مثل نگهباناني كه هشدار دهند. اگر اين روش كارايي نداشت چطور؟ آن زمان است كه بحث جداسازي بعضي فضاها از فضاهاي عمومي مطرح ميشود. الان بحث «تئاتر شهر» به اين سو حركت كرده كه محوطه مجموعه از پيادهراه تئاتر شهر، پارك دانشجو و كوچههاي اطراف جدا شود. در اين مرحله شيوه اجرا اهميت پيدا ميكند.
اين كار بايد مديريت شده و قابل كنترل صورت گيرد. از نظر من بهترين كيفيت اين است كه بتوانيم عدهاي مامور و نگهبان حضور به خدمت بگيريم و محيط را از هرگونه آلودگي رفتاري پاك كنيم. مثلا معتادان متجاهر يا افرادي كه چسبيده به ديوار تئاترشهر آتش روشن ميكنند؛ اما اين روش آرماني است. آيا ميتوان محيط پيراموني تئاتر شهر را به اين شيوه مديريت كرد؟ به نظرم خير.
از سوي ديگر وضع فعلي قابل قبول نيست. رفتاري كه با محيط صورت ميگيرد نيز همشأن فضا نيست. نه حرمت ساختمان نگهداري ميشود، نه حرمت مراجعهكنندگان. در حال حاضر بين افرادي كه به راحتي محيط را بههم ميزنند و كساني كه آدب محيط را رعايت ميكنند التقاط رفتاري صورت ميگيرد. بايد در نظر داشته باشيم آنها كه ميخواهند آداب را بههم بزنند اصولا نظمپذير نيستند. دماي هوا پايين بيايد به سرعت آتش روشن ميكنند، دستشان برسد يك تكه از كاشي ساختمان را هم جدا ميكنند؛ حتي همانجا رفع حاجت ميكنند. در مقابل ما با گروهي مواجه هستيم كه تمام آمال، آرزوها، روياها و خواب و خوراك و زندگياش وابسته به اين است كه در اماكن فرهنگي و هنري تنفس كند. اين قشر نياز دارد زمان خود را در كانونهايي بگذراند كه امكان ملاقات و گفتوگو به وجود ميآورد. نيازهاي عاطفي و فرهنگي اين افراد در چنين اماكني رفع ميشود و نميتوانند با گروهي كه نظمپذير نيستند و آداب رعايت نميكنند همنشين شوند. اصلا ناراحت ميشوند وقتي در جامعهشان چنين رفتارهايي وجود دارد. بنابراين در وهله اول، ما در محيط كلانشهر تهران با يك بستر اجتماعي نامناسب مواجه شدهايم كه رعايت حرمت و حريم فضاهاي فرهنگي را به جا نميآورد. اينجا است كه مساله خيلي حاد ميشود و رفع كردنش تدبير و اراده لازم دارد. اينكه شيوه كشورهاي توسعه يافته را در نظر بگيريم اينجا كارا نيست. شما در اطراف موزه لوور اصلا با مساله حاد مواجه نيستيد و آنجا فضا به قدري كنترل شده است كه امكان ندارد كارتنخواب بتواند آتش روشن كند، چون به سرعت با چنين رفتاري مقابله ميشود. اما مثلا اطراف موزه لندن نرده وجود دارد، مثلا موزه تاريخ علوم رفت و آمد شهروندان را آزاد كرده چون وضعيت قابل كنترل است. وانگهي جامعه شهري ما با جامعه شهري كه اطراف موزه لوور تردد دارد قابل مقايسه نيست. نه اينكه آنجا شاهد آنارشي نباشيم، هستيم ولي در مقابل موزه لوور چنين رفتاري وجود ندارد.
يك زماني اوضاع جامعه و شهر به ما اجازه داده نردههاي تمام بوستانها را ناديده بگيريم و فضاي پارك دانشجو و خيابان را يكي كنيم، اما امروز شرايط اجتماعي به جايي رسيده كه نميتوانيم چنين تصميمي بگيريم، پس چه بايد كرد؟ به نظر من ايجاد حريم هيچ مانعي ندارد.
بحث بر سر چگونگي اجرا است. حريم حتما بايد شفاف باشد و جلوي ارتباط بصري خيابان و ساختمان را نگيرد. ضمن اينكه بايد زيبا و متناسب با معماري ساختمان باشد و ما بتوانيم فضاي مديريت شده و كنترل شده داشته باشيم. گرچه تاكيد ميكنم از نظر من اين تصميم يك نوع عقبنشيني است و اصلا دوست نداشتم روزي شرايط اجتماعي ما به مرحلهاي برسد كه ناچار به اين كار شويم. بله، ايجاد هر نوع حفاظ يك نوع مُسكن است، هر زمان حال بيمار خوب شد ميتوانيد مُسكن را قطع كنيد.
معتقدم اين وضعيت از جانب پارك دانشجو ايجاد شده و بايد براي كل پارك مانع ايجاد كنيم. پارك شهر هم يك ديواره دارد و روي اين ديوارها نرده به كار رفته كه مثلا من معتقدم بهتر است تا پايين بيايد و سكوي بلند نداشته باشد. به هر حال ما بايد محيط را براي اهل فرهنگ و آرامش امن كنيم. آنهايي كه براي خودشان هيچ رسالت و توجه اجتماعي قائل نيستند هم گناهي ندارند چون آموزش نديدهاند و از سر استيصال دست به چنين اقدامي ميزنند؛ قصد بياحترامي به آنها نيست، ولي افرادي كه هنجارهاي اجتماعي را رعايت نميكنند به هر حال مشغول تعدي به حقوق ديگران هستند. ما خواهان سامان پيدا كردن اين وضعيت هستيم، نه بيشتر. با اينكه براي مباحث مرتبط با افزايش تعامل و گفتوگو با شهر احترام قائل هستم و موافقم، چاره نداريم جز اينكه فضاها را قابل مديريت كنيم.
معمار و كارشناس حوزه ميراث فرهنگي