نياز براي مديريت اثرات ناشي از فعاليتهاي انساني بر پستانداران دريايي هر روز بيشتر احساس ميشود چراكه دامنه و ابعاد فعاليتهايي مانند كشتيراني، ماهيگيري و بهرهبرداري از انرژيهاي تجديدناپذير به شكل جهاني و البته به سرعت هر چه بيشتر در حال افزايش است. مطالعات نشان داده كه فعاليتهاي انساني بهطور مشخص بر جمعيتهاي مختلف پستانداران دريايي از جمله خانواده والها تاثيرگذار هستند. در مورد نحوه تاثيرپذيري والها از فعاليتهاي انساني سوالات متعددي را ميتوان مطرح كرد؛ به عنوان مثال رفتارهاي افراد مختلف جمعيت چگونه تغيير ميكند؟ آيا الگوهاي رفتاري فصلي آنها به واسطه فعاليتهاي انساني تغيير كرده؟ آيا اين تاثيرات بر ابعاد فيزيكي و جسماني والها هم اثرگذار بوده يعني آيا ميتوان چاقي و لاغري نهنگها را به فعاليتهاي انساني و تاثيرات ناشي از آن ارتباط داد؟ ابعاد بدني افراد مختلف يك جمعيت در بقا و ميزان توليدمثل آنها نقش دارد؟ آيا اين تغييرات بر رشد جمعيت و ديناميك جمعيتها هم اثرگذارند؟ و در نهايت اينكه آيا ما انسانها ميتوانيم باعث نابودي نهنگها شويم؟ محققان معتقدند كه درك ارتباط بين رفتار و ديناميكهاي جمعيتي اين امكان را فراهم ميكند كه بتوان پيامدهاي معلول آن را پيشبيني كرد و اين مساله بسيار به نفع مديران حيات وحش خواهد بود. فردريك كريستينسن (Fredrik Christiansen) از دانشگاه آرهوث دانمارك (Aarhus University) يك اكوفيزيولوژيست (محقق علاقهمند به عملكردها و مكانيسمهاي موجودات زنده در حوزه محيط زيست) است كه روي ارتباط ميان رفتارهاي حيوانات، بيوشيمي و ديناميكهاي جمعيتي آن هم با تمركز خاص بر خانواده والها تحقيق و مطالعه ميكند. كريستينسن به همراه همكارانش در ماه آوريل سال 2020 ميلادي، تحقيقي جالب روي رايت والهاي اطلس شمالي (North Atlantic right whale) انجام دادند و به اين جمعبندي رسيدند كه موقعيت جسماني آنها بسيار ضعيفتر از رايت والهاي جنوبي (Southern Atlantic right whale) است كه در نيمكره جنوبي زيست ميكنند. اين مطالعه جامع كه توسط 12 موسسه تحقيقاتي مختلف و جمعي از دانشمندان از اقصي نقاط كره زمين انجام شد، يكي از معدود ارزيابيهاي بزرگي است كه روي وضعيت جسماني خانواده والها انجام شده. روزنامه اعتماد براي بررسي بيشتر اين موضوع مصاحبهاي با فردريك كريستينسن داشته كه در ادامه ميخوانيد.
از نظر شما وضعيت حفاظتي كدام گروه از والها الان بيشتر نگرانكننده است؟
واقعيت اين است كه گونههاي بسياري را ميتوان بدينترتيب فهرست كرد اما به تازگي وضعيت دو گونه بسيار نگرانكننده تشخيص داده شده و اين دو گونه عبارتند از: نهنگ خاكستري و رايت والهاي اقيانوس اطلس شمالي.
در مورد نهنگهاي خاكستري اخيرا شاهد مرگ و ميرهاي غيرمتعارفي بودهايم البته چند سال است كه تلفات در آنها اتفاق ميافتد اما تنها در ظرف 3 سال اخير، نزديك 400 نهنگ خاكستري تلف شدهاند. بررسيها نشان داده كه علت اين مساله احتمالا تغييرات اقليمي است چراكه در مناطقي مانند درياي برينگ (Bering Sea) شاهد هستيم كه طعمههاي آنها در حال كاهش جدي هستند. در نتيجه اين اتفاق ما نهنگهايي را مشاهده كرديم كه از گرسنگي در حال مرگ بودند. از زماني كه ما پروژه خود را در سال 2019 شروع كرديم تا همين الان تاييد شده كه نزديك 400 نهنگ خاكستري در سواحل به گل نشسته و مردهاند و البته برآورد ما اين است كه جز اين آمار ثبت شده، تعداد بيشتري هم تلف شدهاند.
در مورد رايت والهاي اقيانوس اطلس شمالي هم بايد بگويم كه وضعيت آنها سالهاي متمادي است كه به واسطه تصادم و برخورد با كشتيها و البته به دام افتادن در تورهاي ماهيگيري بد و وخيم است. در حال حاضر جمعيت اين گونه تنها در حدود 350 فرد يا حتي كمتر است و متاسفانه شواهد هم نشان ميدهد كه افت جمعيت در آنها كماكان ادامه دارد. شاهد هستيم كه هر ساله نوزادان بسيار اندكي متولد ميشوند و ميزان تولدها به هيچوجه در اندازهاي نيست كه بتواند جايگزين افراد از دست رفته شود. از طرف ديگر در تحقيق ديگري كه انجام داديم، متوجه شديم كه وضعيت جسماني اين نهنگها (از نظر ميزان چاقي) در افراد بالغ بهشدت رو به افول است و همين امر باعث شده كه متاسفانه بسياري از افراد بالغ هم ديگر حتي توانايي باروري نداشته باشند.
اهميت ارزيابي پويايي جمعيت نهنگها چيست؟
در حقيقت ما با انجام اين كار بررسي ميكنيم كه آيا يك جمعيت در آينده امكان بقا خواهد داشت يا خير؛ بنابراين ما بايد ابعاد جمعيت را به دست بياوريم يعني بدانيم چه تعداد از هر گونه نهنگ وجود دارد و موضوع بعدي هم ارزيابي افزايش يا كاهش جمعيت است كه به آن اصطلاحا خط سير جمعيتي (Population Trajectory) گفته ميشود. به اين دليل است كه ما ارزيابي ديناميك يا پويايي جمعيت نهنگها را مهمترين اصل حفاظت آنها ميدانيم.
شما در مقاله خودتان به تعيين سطوح استرس ناشي از فعاليتهاي انساني در نهنگها اشاره كردهايد، ممكن است با توجه به طبيعت خاص اين موجودات و چالشهاي ممكن اين كار ساده نباشد، كمي بيشتر اين موضوع را توضيح ميدهيد؟
ببينيد، ما ميزان هورمونهاي استرس را از طريق انجام بيوپسي (Biopsy) ميسنجيم. وسيله انجام اين كار هم دارتهاي توخالي كوچك است كه به سمت پهلوي حيوان پرتاب شده و به وسيله آن نمونه بافت خيلي كوچكي برداشته ميشود. البته گاهي هم از مدفوع نهنگها نمونه ميگيريم اما يك راهحل ديگر هم هست و آن نظارت دقيق بر وضعيت تنفسي حيوان است كه به آن نرخ تنفسي گفته ميشود و براي انجام آن بايد دفعات نفس كشيدن حيوان را در هر دقيقه برآورد كرد. تعيين نرخ تنفسي به ما كمك ميكند كه ميزان مصرف اكسيژن و در عين حال ميزان مصرف انرژي را به دست بياريم يعني بفهميم هر نهنگ چقدر انرژي مصرف ميكند.
آيا راهي هست كه بتوان براساس آن تاثيرات ناشي از سطوح مختلف استرس را در جمعيتها زودتر از اينكه به مرزهاي بحراني برسد، تشخيص و به موقع هشدار داد؟
بله قطعا به عنوان مثال همين موضوع افت جدي وضعيت جسماني خودش يك نشانه مهم است كه ميگويد توانايي زادآوري و بالطبع احتمال بقاي گونه كم شده لذا اين مورد را بايد يك هشدار جدي تلقي كرد. يك مورد ديگر هم كه بايد به آن تاكيد كنم اين است كه بسيار مهم است كه متخصصان نرخ تنفسي را در نهنگها ثبت كنند چون اگر ميزان تنفس نهنگها يك مرتبه خيلي زياد شود و افزايشي اوج بگيرد، ميتواند به اين معنا باشد كه ميزان استرس زيادي روي آنها هست و همين استرس مازاد از آنها انرژي زيادي خواهد گرفت كه مضر است.
از نظر آلودگيهاي صوتي چطور؟ چگونه ميتوان گفت كه كدام منبع آلودگي صوتي نهنگها را بيشتر آشفته ميكند؟
برخلاف ادعاهايي كه در اين زمينه مطرح شده، اين موضوعي است كه به گونه نهنگها بستگي دارد چون گونههاي مختلف، طيفهاي شنوايي مختلف دارند و بنابراين اگر بخواهيم با قطعيت در اين زمينه صحبت كنيم، حتما بايد برمبناي يك مطالعه علمي يا تحقيق صحبت كرد و از آنجايي كه من تخصصي در زمينه آكوستيك ندارم لذا اين سوال را جواب نميدهم.
به مقاله شما با عنوان «وضعيت ضعيف بدني با مرگ و مير نامتعارف نهنگهاي خاكستري در ارتباط است» برگرديم كه به تازگي در در مجله (Marine Ecology) چاپ شده، پايش و ارزيابي وضعيت بدني نهنگها در طول چند سال چگونه انجام ميشود؟ چه نشانههايي را بايد مهم تلقي كرد و اينكه مشاهده چه نشانههايي هشداردهنده هستند؟
ما در تحقيقات خود از پهپادها استفاده كرديم چون آنها امكان تصويربرداري از بالا را فراهم ميكنند درنتيجه ميتوانيم به راحتي طول و عرض نهنگهاي مختلف را در اقيانوس آرام اندازهگيري كنيم. عرض و طول نسبي ميتواند براي اندازهگيري نسبي وضعيت جسماني بدن يا همان ميزان چاقي در نهنگها مورد استفاده قرار گيرد. اين كار بايد طي چند سال متمادي انجام شود و در نهايت آن را با نرخ زاد و ولد يعني تعداد نوزادهاي متولدشده و پويايي جمعيت (اينكه چقدر جمعيت بزرگ است و آيا تعداد آن رو به افزايش است يا كاهش) مقايسه كرد. بر اين اساس ميتوان ديد كه تغييرات وضعيت جسماني بدن چه ارتباطي با ميزان زادآوري دارد. از وضعيت جسماني و سلامت (رشد) جمعيتها به عنوان يك مبنا استفاده ميشود و آن را با ساير جمعيتها مقايسه ميكنند. اگر براساس اين مقايسهها به اين جمعبندي برسيم كه افراد مختلف در حال لاغر و لاغرتر شدن هستند و به ميزان آن ميزان چاقي ناشي از بارداري و شيردهي به نوزادان در افراد ماده كاهش پيدا كرده، آن وقت است كه ميتوان به اين جمعبندي رسيد كه نهنگها ذخيره انرژي كافي براي زادآوري و توليدمثل ندارند.
آيا اين امكان هست كه از روي رفتار نهنگها متوجه شد رفتارشان به تغييرات شرايط محيطي مربوط است يا نه صرفا يك رفتار ساده است؟
اگر منظورتان اين است كه چگونه ميتوان فهميد يك رفتار طبيعي است يا بالعكس پاسخي به اغتشاشات ايجاد در محيط است، بايد بگويم كه براي جواب دادن به اين سوال نخست بايد رفتار نهنگها را براي مدتهاي مديد و البته طولاني در زيستگاههاي به نسبت ايمن يعني جاهايي كه هيچ نوع قايق يا هيچ نوع آلودگي صوتي با منبع زير دريا وجود ندارد، مشاهده و ثبت كرد. اين مناطق اغلب جاهايي هستند كه شما جمعيتهاي سالم و در عين حال رو به رشدي را در آنها مشاهده ميكنيد. در چنين مناطقي يك تغيير رفتار عجيب و ناگهاني خارج از حالت طبيعي را ميتوان به اثرات خاص يك فعاليت مانند فرضا آلودگي ناشي از حركت قايقها نسبت داد اما متاسفانه زيستگاههاي ايمن از اين دست روزبهروز كمتر ميشوند بنابراين ارزيابي تغييرات رفتاري هم ديگر به سادگي ميسر نيست.
موضوع افت جدي وضعيت جسماني يك نشانه مهم است كه ميگويد توانايي زادآوري و بالطبع احتمال بقاي گونه كم شده لذا اين مورد را بايد يك هشدار جدي تلقي كرد