آنچه تحريم نيست
زهرا جنت
پيرزن بيش از هشتاد بهار به خود ديده بود، خاطرات بسيار از سالهاي دور و روزهاي سخت داشت. گاه كه فرزندان و آشنايان از سختي روزهايشان ميناليدند با خنده ميگفت شما اگر روزهاي ما را تجربه كرده بوديد اين سختيها برايتان رفاه و خوشي محسوب ميشد. حكايت پيرمردي كه دم مرگ، فرزندانش را جمع كرد و داستان چوبهاي تكتك و دسته چوبهاي يكجا را شنيدهايم و وقتي خاطرات و گفتهها و اعمال بزرگترهاي خانواده و سالمندان فاميل و آشنا را مرور ميكنيم، مطالبي را به ياد ميآوريم كه در عين سادگي، درسهاي بزرگي براي زندگي هستند كه آن افراد سالمند به نقد جواني خود كسب كردهاند. مادربزرگي براي نوههايش از دخترعمهاش ميگفت كه هر وقت خانمي در روستا فوت ميكرد او براي غسل و كفن پيشقدم ميشد. مادربزرگ با آنكه زن دنيا ديدهاي بود، از مرده ميترسيد و تعريف ميكرد كه روزي به عتاب به او گفته بود چرا اين كار را ميكني وقتي از قبرستان برميگردي من از تو هم ميترسم و او داستان مادرش هنگام فوت را برايش تعريف كرده بود. مادر پيرش در بستر مرگ از او خواسته بود كه بعد از فوتش هميشه براي او خيرات كند. دختر كه خودش بچه يتيم بود و تازه عروس يك خانواده فقير، در جواب درخواست مادرش، با گريه ميگويد مادر خودت ميداني كه من مالي ندارم، خانواده همسرم هم فقير هستند، شايد نتوانم هميشه برايت خيرات بدهم. مادرش به او ميگويد من انتظار و نظري به مال خودت و خانواده همسرت ندارم، دستت را برايم خير كن. به ديگران كمك كن كه در جواب خير و محبتت، آنها براي من طلب رحمت كنند. بر كسي پوشيده نيست كه شرايط اقتصادي، سخت و پيچيده شده و زندگي اكثريت افراد جامعه را تحتتاثير قرار داده است. هرگاه صحبت از كار خير و دستگيري از مستمندان ميشود افراد بسياري، سريع به اين اوضاع استناد ميكنند و عنوان ميكنند كه پولي براي كمك در بساط ندارند. شايد اوضاع عدد و رقم حسابهاي بانكي و كيفهاي پولمان، خيلي بهسامان نباشد ولي آيا از خير دستهايمان هم سراغي ميگيريم؟ از كارهايي كه بيدريغ و با محبت ميتوان انجام داد و دلي را شاد كرد خبر داريم؟ در زمينه تغييرات اقليمي و اثراث مخربي كه بر همه دنيا و خصوصا كشورهاي فقير يا در حال توسعه گذاشته است حرف، سخن و هشدار بسيار شنيدهايم. يكي از توصيههايي كه در زمينه مبارزه با اثرات تغييرات اقليمي عنوان شده است برگشت به شيوههاي زندگي و همزيستي با طبيعت است. اگر در اوج پيشرفت تكنولوژي، لازم است بشر براي حفظ بقاي خود، به شيوههاي گذشتگان عقبگرد كند، چرا ما در اوج تحريمهاي خارجي، به سنتها و رسوم گذشته خود برنگرديم. اگر تحريمها و فشار اقتصادي، بسياري از مسيرها را مسدود كرده چرا به سنتهاي حسنه كه تحريم نيست، نگاه نكنيم و از آنها براي بقاي همراه با كرامت خود و ديگر افراد جامعه استفاده نكنيم. در جامعه ما، براساس مذهب، عرف و ارزشهاي اخلاقي متداول، هميشه سنتهايي در جهت دستگيري از مستمندان بين افراد متداول بوده است. زندگي كلان شهري و مدرن امروزي و گرفتاريهاي اقتصادي فراگير در جامعه، اين رسمها را كمرنگ كرده است و باعث شده همسايه از همسايه خبر نداشته باشد. در اين برهه از زمان، لازم است اين الگوهاي زندگي جمعي را دوباره زنده كنيم. در كنار گفتوگوهاي روزانه كه از فشار اقتصادي و شدت تحريمها صحبت ميشود يادي از داستان چوب و دست خير پيرمرد و پيرزن محتضري كنيم كه در آخرين لحظههاي حيات خود، ثمره تجربه خود را براي ما به يادگار گذاشتند. از ليست آنچه تحريم نيست، مهرباني را از اول از همه برداريم و با خودمان و اطرافيانمان مهربانتر باشيم. گاهي به قدر خريدي كه براي زندگي خود ميكنيم به قدر يك نفر ديگر اضافه كنيم و گاهي ببخشيم از آنچه حتي خود هم نيازمند آن هستيم.