شهاب شهسواري
يك هفته پس از امضاي سند برنامه همكاري جامع 25 ساله ايران و چين، جنجالها در مورد اين سند همچنان ادامه دارد. منتقدان در طول هفته گذشته، نگرانيهاي متعددي در مورد اين سند مطرح كردهاند. مسائلي مانند محتواي محرمانه سند، عدم تصويب آن در پارلمان، ادعاي تلاش چين براي سلطه از طريق برنامه «وام در برابر كنترل» و مسائلي چون احتمال واگذاري امتيازهاي گسترده به طرف چيني براي دريافت منافع مالي در شرايط تحريم، از جمله نگرانيهايي است كه در مورد اين سند مطرح شده است. جواد منصوري، سفير پيشين ايران در چين، معتقد است كه بزرگترين نگراني در مورد همكاري ايران با چين، نه در پكن، بلكه در تهران است. به اعتقاد منصوري اهمالها و سوءمديريتها در داخل ايران باعث شده است تا بسياري از ظرفيتهاي همكاري با طرف چيني بلااستفاده بماند. او همچنين تاكيد ميكند كه براي رفع نگراني در مورد سلطه چين يا هر كشور ديگري، نبايد از همكاريهاي اقتصادي و تجاري اجتناب كرد، بلكه بايد مديريت سياسي و اجرايي در كشور را تقويت كرد تا از اين طريق جلوي نفوذ و سلطه هر دولت خارجي را در كشور گرفت. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با جواد منصوري، سفير جمهوري اسلامي ايران در چين بين سالهاي 1385 تا 1388 مطالعه ميكنيد.
در پي امضاي «سند برنامه همكاري جامع 25 ساله ايران و چين» جنجالهاي زيادي در مورد اين سند مطرح شده است، با توجه به اينكه شما در دورهاي سفير جمهوري اسلامي ايران در جمهوري خلق چين بوديد، ميخواستم توضيح بدهيد كه تا پيش از سال 1394 كه پيشنهاد چنين توافقي از سوي تهران مطرح شود، آيا سابقهاي از مذاكرات براي چنين توافقي وجود داشت يا نه؟
روابط دو دولت ايران و چين، از زمان پيروزي انقلاب اسلامي با توجه به شرايط جديدي كه در روابط خارجي جمهوري اسلامي ايران ايجاد شد، وارد دوران جديدي شد. از همان زمان علائق و مشتركات فرهنگي و تاريخي يكي از عمدهترين زمينهها براي همكاري ميان دو كشور شد و در سالهاي اخير علائق و مشتركات سياسي و بينالمللي هم به زمينههاي همكاري ميان دو طرف اضافه شده است. همكاريهاي دو كشور در طول 40 سال گذشته به تدريج از نقطه صفر شروع شد و در طول دو دهه گذشته به سرعت در حال افزايش و توسعه است. در بسياري از زمينهها در حال حاضر همكاريها ميان تهران و پكن در دنيا بينظير يا كم نظير است. سه عامل اساسي در اين توسعه روابط نقش داشته است، نخست ظرفيتهاي همكاري ميان دو كشور، دوم تمايل دو دولت به استفاده از اين ظرفيتها در جهت منافع دو ملت و سوم مشتركات سياسي بينالمللي. اين مشتركات طبيعتا شرايطي را ايجاد كه دو طرف به سطح كنوني روابط اكتفا نكنند، بلكه در يك چارچوب منطقي كليه زمينههايي را كه ظرفيت همكاري دارند بر اساس سندي تعيين كنند و بر اساس اين چارچوب و اين سند در طول سالهايي كه چنين توافقي جاري است اين زمينهها را براي توسعه همكاري در نظر بگيرند. بر اساس اين سندي كه بعد از نزديك به پنج سال مذاكره به دست آمده است مقرر ميشود كه تا جايي كه براي دو طرف مقدر و مقدور است طبق موازين بينالمللي، بر اساس منافع ملي و در چارچوب قوانين دوكشور و عرف متداول، اقدامهاي مقتضي را به عمل بياورند.
براي اولينبار نيست كه دو دولت در دنيا با يكديگر سند همكاري بلندمدت امضا ميكنند، اين مساله در گذشته و حال حاضر به شكل رايجي ميان كشورهاي مختلف امضا ميشود. اين اسناد، اساسا هيچ تعهدي ايجاد نميكند. من دوست دارم روي اين نكته تاكيد كنم و از شما هم خواهش ميكنم كه براي مخاطبانتان توضيح بدهيد كه چنين تفاهمنامههايي اساسا هيچ تعهدي براي طرفين ايجاد نميكند. اينگونه سندهاي راهبردي هيچ گونه تعهدي براي طرفين ايجاد نميكند.
اجازه بدهيد من در همين مورد مساله تعهدآور بودن يك سوال بپرسم چون برخي از منتقدان ميگويند …
از شما خواهش ميكنم كه اين نكته را حتما برجسته كنيد، چرا كه خيلي از كساني كه انتقاد ميكنند و مخالفت ميكنند يا آگاهي ندارند يا اساسا نميخواهند بفهمند كه امضاي سند همكاري راهبردي به معناي معامله، تعهد، قرارداد و قطعي شدن پروژههاي مشترك نيست …
دقيقا برخي از همين جهت انتقاد ميكنند و ميگويند مگر سندي مشابه با روسيه نزديك به دو دهه پيش امضا نشد و مگر نه اينكه رشد روابط تجاري و اقتصادي ميان دو كشور، به رغم امضاي توافق جامع بسيار كند بود، اساسا چنين تفاهم بدون تعهدي چه اثري ميتواند داشتهباشد؟
در مورد روسيه نياز ايجاد نشد، ظرفيتهاي همكاري محدود بود. دليل نميشود سند همكاري با چين هم به همينجا برسد. موضوع اين است كه اين سند زمينههاي همكاري را مشخص ميكند، بعد از اين بايد دستگاههاي دو طرف بنشينند با هم مذاكره كنند و توافق تنظيم ميكنند كه به آنها قرارداد گفته ميشود. اين قراردادها به مجلس ميرود و نمايندگان مردم به صورت علني آن را مورد بررسي قرار ميدهند و رويه قانوني خود را طي ميكند. اگر در اين سند تعهدي براي ملت و دولت ايران ايجاد شدهبود، ضروري بود كه به مجلس شوراي اسلامي برود و مورد بررسي قرار گيرد، اما حقيقت اين است كه در سند همكاريهاي راهبري ايران و چين، اساسا تعهدي وجود ندارد.
عدهاي هم ميگويند كه چرا متن سند را منتشر نميكنند. سندي كه تعهدي در آن وجود ندارد، انتشار آن هم چندان اهميتي ندارد. انتشار سند وقتي ضروري است كه ملت بايد بداند چه چيزي بدهكار شده و چه چيزي طلبكار شده است، اين مال زماني است كه قراردادي باشد كه طي آن بده بستاني صورت بگيرد، اما اين سند اساسا چنين چيزهايي ندارد.
برخي مطرح ميكنند كه ايران براي همكاري اقتصادي با چين و نيازي كه بر اثر تحريمها پيدا كرده است، از اقدامها چين در مسائل مرتبط با حقوق بشر و مسائل اقوام و مسلمانان چشمپوشي ميكند و به نوعي به دليل نياز به چين، تساهل ميكند و ممكن است در صورت استمرار اين همكاريها نوعي خودباختگي در مقابل پكن ايجاد شود. تا چه اندازه چنين انتقادي را درست ميدانيد؟
در روابط دو دولت، قطعا و جزما آنچه تعيينكننده اصلي است اين است كه منافع ملي و اساسي هر طرف براي او در اولويت است. دوم اينكه مساله حمايت از گروههاي سياسي، جنبشهاي قوميتي و مسائل داخلي، در روابط دوجانبه براي هر كشوري خط قرمز محسوب ميشود. آيا دولتهاي ديگر حق دارند در مورد قوميتهاي ما حرف بزنند؟ چطور است كه وقتي در مورد قوميتهاي كشور ما صحبت ميشود، حرف از تفرقه و تشويق تجزيهطلبي ميزنيم و ميگوييم كه بايد محكم در مقابل مداخلهكننده ايستاد و توي دهنش زد، اما همزمان بگوييم كه در امور داخلي يك كشور ديگر در مورد يك قوميت يا اقليت در كشوري ديگر دخالت كنيم؟ اين تناقض است. به نظر من درواقع اين تناقض و اين سوال را بايد از منتقداني پرسيد كه انگشت روي اين مساله ميگذارند. فقط در مورد چين نيست كه احيانا تلاش ميكنيم سكوت كنيم و در امور داخلي دخالت نكنيم. اين موضع اصولي جمهوري اسلامي ايران است كه تلاش ميكند در مسائل داخلي كشورها به ويژه مسائل مرتبط با حاكميت ملي و تماميت ارضي مداخله نكند.
علاوه بر اين، همين افرادي كه امروز از سند راهبردي همكاري با چين انتقاد ميكنند، آيا اگر دقيقا عين چنين سندي با يك كشور اروپايي امضا شدهبود هم همين مسائل را مطرح ميكردند؟ آيا ايراد ميگرفتند كه چرا ايران براي حمايت از مسلمانان فرانسه از همكاري با فرانسه چشمپوشي نميكند؟
سوال بسيار مهمي است، چرا اگر طرف مقابل اين تفاهم يك كشور اروپايي باشد، چنين فضاسازيهايي اتفاق نميافتد؟
باز هم عرض ميكنم، اين سوالي است كه بايد منتقدان جواب بدهند. بگذاريد من زمينه را مشخص بكنم، ما داريم در مورد اروپايي صحبت ميكنيم كه در دهههاي اخير بدترين اقدامها را عليه منافع ملي ما انجام داده است. ما كه نبايد مثل كبك سر خودمان را زير برف كنيم و تصور كنيم كسي ما را نميبيند. اروپاييها چقدر ظلم به ما كردهاند؟ چقدر بدعهدي كردهاند؟ دويست سال گذشته اروپاييها بلايي نبود كه سر ما نياوردهباشند، منفعتي نيست كه از ما پايمال نكردهباشند، هيچ كدام از ظلمهايي را كه اروپاييها كردهاند، چين عليه ما نكرده است. اما همين امروز هم بهرغم سابقه سياه اروپاييها، همچنان فرش قرمز پهن ميكنيم، اگر فرصتي براي توسعه منابع نفتي باشد نگاهمان به توتال فرانسه است، اما ديديد كه آمدند، قرارداد امضا كردند، محرمانه هم نگه داشتند، مفادش را هم براي ملت منتشر نكردند، تعهد دادند، اما بدون انجام تعهداتشان ول كردند و رفتند، معلوم نشد چقدر آسيب رساندند و چقدر ضرر زدند و دست ما را در حنا گذاشتند. مگر دست ما به جايي بند بود در مقابل دولت فرانسه و توتال ...؟ توتال آسيب زد، رنو آسيب زد، پژو آسيب زد، پاريس محل تجمع گروه تروريستي ضد انقلاب است، معذلك هنوز هم فرش قرمز پهن ميكنيم، رييسجمهورمان چند ماه يك بار تلفني با رييسجمهورشان گفتوگو ميكند، پيام ميبرند، پيام ميآورند. چين كدام يك از اين آسيبها را به ما زده است؟ از كدام گروه شبهنظامي تروريستي ضدايراني حمايت ميكند؟ بريتانيا كه سابقه اشغالگري و كودتا و تلاش براي استعمار و رشوه و امتيازگيري دارد، اگر طرف اين قرارداد بود، منتقدان توافق با چين چيزي ميگفتند؟
بر خلاف اروپاييها، چين در طول چهار دهه گذشته خيلي به ما كمك كرده است. خيلي كمكهايي كه هيچ كشور ديگري در دنيا حاضر نبود انجام بدهد و منافع ملي ما را تامين كرد، قدرت دفاعي ما را تقويت كرد. همين امروز مگر اروپاييها از ما نفت ميخرند؟
اما آيا چينيها به اندازه كافي، به اندازه يك شريك مهم و راهبردي براي ايران توان ميگذارند؟ بعضي اشاره ميكنند كه پروژههاي چين در كشورهايي مانند پاكستان با سرعت سرسامآوري پيش ميرود، سرمايهگذاريهاي كلان انجام ميشود، اما كار به ايران كه ميرسد، چينيها هم هزار بهانه تحريم و FATF و غيره ميآورند و تعلل ميكنند و كارها را كند ميكنند...
هر دولتي بايد منافع ملي خود را در اولويت قرار دهد. پكن هم اگر منافع ملياش را در اولويت قرار ندهد به ملتش خيانت كرده است. معلوم است كه چينيها نگران تحريم خودشان باشند و منافع ملي خودشان را در نظر بگيرند و اگر در نظر نگيرند، احمق هستند. ما هستيم كه بايد هوشمندانه عمل كنيم تا منافع ملي خودمان را حفظ كنيم. چينيها اگر ببينند كه ما منفعتشان را در نظر نميگيريم، همواره به رقباي اروپايياش اولويت ميدهيم، معلوم است كه ول ميكند و ميرود. مسائل زيادي است كه من نميتوانم با جزييات توضيح بدهم، اما همينقدر بگويم كه در حضور بلندپايهترين مقامهاي كشور هم اين موضوع را با سند و مدرك توضيح دادهام كه اگر روابط ما با چين به اندازه كافي رشد نكرده است، تقصير خودمان بوده است …
يعني دولت ما كمكاري كرده است؟
كمكاري كه هيچ، بدكاري كردهايم. اجازه بدهيد يك نمونه بسيار كوچك از اقدامهاي نارواي مديران ما در حق شركاي چيني بگويم. پروژه ساخت سد طالقان در اختيار يك پيمانكار چيني بود. از صفر تا صد اين سد توسط چينيها ساخته شد. وقتي كه سد كامل شد، قرار شد كه رييسجمهور وقت ما برود و اين پروژه را افتتاح كند. روز قبل از اينكه مراسم افتتاحيه برگزار شود، تمام چينيها را از محوطه سد دور كردند و يك تابلوي بزرگ علم كردند كه «اين سد به دست مهندسان ايراني ساخته شده است.» اين قضيه گذشت، من سفير جمهوري اسلامي ايران در چين بودم كه مديرعامل شركت پيمانكار براي ديدار به سفارت آمد. بعد از گفتوگويي صميمانه، عكس تابلوي نصب شده در محل سد را به من نشان داد و پرسيد «شما چهجور آدمهايي هستيد؟ چرا انقدر دروغ ميگوييد؟» بعد ادامه داد: «اين دروغ گفتن، مربوط به خودتان و اخلاق خودتان است، اما من اين سد را سه ماه زودتر از قرارداد تحويل شما دادم.» ما هر سدي كه خودمان ميخواهيم بسازيم، دست كم دو تا سه برابر مدت پيشبيني شده طول ميكشد، چينيها سه ماه زودتر از موعد قرارداد پروژه را تكميل تحويل دادهبودند. اين را هم بگذريم، نهايتا گفت: «من شش ماه است كه به ايران ميروم و بر ميگردم، 15 ميليون دلار از قرارداد ما طلبكارم، اما به من نميدهند.» وقتي براي سفر كاري به تهران آمدم، نزد وزير نيروي وقت رفتم و گلههاي پيمانكار چيني را با او مطرح كردم. وزير وقت نيرو مورد اول را در مورد بيلبورد نصب شده در محل سد، جواب سرسري داد و گفت مملكت ما همينطوري است و از اين كارها ميكنيم! گفتم حالا دروغ گفتيم به كنار، چرا پول مردم را نميدهيد؟ گفت نداريم بدهيم، هر وقت داشتيم پولش را ميدهيم.
اين چيزي را كه براي شما تعريف ميكنم عين واقعيت است، نه خواب ديدهام، نه در رسانهها شنيدهام، نه كس ديگري برايم تعريف كرده است. خودم مستقيما در جريان آن قرار داشتم و به عنوان شاهد مستقيم تعريف ميكنم. تاريخ ديدارها مشخص است، پروژه مشخص است، سد مذكور سر جايش است، وزير و رييسجمهور و مسوولان وقت هم همه مشخص و زنده هستند. آخرش وزير به من گفت كه برو پيش خود رييسجمهور، اگر پول داشت از او بگير و به چينيها بده! بزرگراه تهران شمال را كه قرار است بعد از چند دهه تكميل شود، مدتي به چينيها سپرده بودند. شركت چيني را به گريه انداختند. آخر چينيها نه ادعاي ضرر و زيان كردند و نه چيزي، انقدر اذيتشان كرديم كه گذاشتند و رفتند. نمونههاي زيادي از اين دست وجود دارد. من تكتك اين اشتباهها، اهمالها، سوءمديريتها و اقدامهاي منفي را تشريح كردهام براي مقامهاي بلندپايه كشور.
الآن چه تضميني وجود دارد كه اين اشتباهات تكرار نشود و حتي با وجود اين سند هم نتوانيم از رابطه با چين منفعت ببريم؟
مساله اين است كه اساسا فعلا كسي به عملكرد خودمان كاري ندارد و عدهاي بسيج شدهاند تا چينيها را بكوبند. كسي نميگويد كه چه ميزان از اشكالات تقصير خودمان و مديران خودمان است، همهچيز را ميخواهند گردن طرف مقابل بيندازند. چينيها فعلا اعلام آمادگي كردهاند، وضعيت را ديدهاند و معتقدند كه موقعيتهاي زيادي براي همكاري وجود دارد. الآن كدام كشور از ما نفت ميخرد؟ چينيها به تازگي روزي يك ميليون بشكه از ما نفت ميخرند.
البته محض رضاي خدا كه نيست، آنها هم به ما نياز دارند …
بله! اينكه بديهي است، نميخواهند نفت را در دريا بريزند، ميخواهند از آن بهرهبرداري كنند. من كه از اول گفتم اولويت چينيها منافع ملي خودشان است.
من با يكي از مقامهاي بلندپايه چيني ملاقاتي داشتم به من گفت كه رييسجمهور ما دستور داده كه ما در همه زمينههاي ممكن با ايران همكاري كنيم. اما هر چه تلاش ميكنيم ميبينيم كه نميشود با شما كار كرد، هر بار به تهران ميرويم يا ميبينيم كه مديرانتان تغيير كردهاند، يا همان مدير است اما حرفش را عوض ميكند! من چگونه سرمايهگذاري بلندمدتي در ايران انجام دهم، وقتي كه شما حرفتان مشخص نيست.
به هر حال نگرانيهايي در مورد عملكرد چين در منطقه هم مطرح ميشود. ما به خيلي از كشورهاي غربي به خاطر همكاريهاي نظامي و امنيتي با برخي از كشورهاي منطقه انتقاد ميكنيم، اما چينيها هم در بازار نظامي منطقه حضور دارند و گاهي برخي فناوريهاي حساس را كه حتي غربيها حاضر نيستند به برخي از نظامهاي منطقه بدهند در اختيار آنها ميگذارند. مثلا در شرايطي كه ما به خاطر موشكهايمان زير فشار هستيم و غربيها همزمان از فروش موشكهاي ميانبرد به عربستان سعودي خودداري ميكنند، اما چين به راحتي انواع موشكهاي ميانبرد و بلندبرد را در اختيار سعوديها قرار داده است. اما وقتي پاي همكاري نظامي با ايران مثلا در مورد جنگنده و سامانههاي ضدهوايي وسط ميآيد، چينيها تعلل ميكنند و به تحريمها اشاره ميكنند. فكر ميكنيد در پي نزديكتر شدن روابط آيا ممكن است چينيها اين اقداماتي را كه ممكن است امنيت ما و منطقه را تحت تاثير قرار بدهد كاهش دهند يا اينكه ما بايد بدون توجه به روابط چين با همسايگان به فكر گسترش روابط خودمان باشيم؟
شما از كجا ميدانيد كه آن كارهايي را كه چينيها براي عربستان كردهاند، براي ما نميكنند؟ اگر موشك مدنظر باشد، من خودم رفتم و به آنها گفتم كه مشابه همين موشكي را كه به آنها ميدهيد به ما هم بدهيد. درست ميفرماييد، گفتند كه تحريم هست و نميتوانيم به شما بفروشيم، اما پشت بندش گفت جايي هست كه ميتوانيد همين سلاح را تهيه كنيد، آدرس دقيق را به ما داد كه كجا و چگونه ميتوانيم نمونه مشابه همين فناوري را دريافت كنيم.
البته من باز هم تاكيد ميكنم، هر چند بار هم بگويم كم گفتهام، دولت چين مانند هر دولت ديگري بايد به فكر منافع ملي خودش باشد و اگر اينگونه نباشد دولتي خائن است. اين ما هستيم كه بايد درست مديريت كنيم، به فكر منافع ملت خودمان باشيم. به اين دولت و آن دولت ربطي ندارد، 35 سال است كه مديران اجرايي ما دچار اهمال هستند. بگذاريد باز هم مثال بزنم. با چينيها براي ساخت راهآهن اصفهان شيراز قراردادي امضا كرديم. مجموع هزينه قرارداد 185 ميليون دلار بود. وقتي قرارداد امضا شد و چينيها آماده شروع پروژه بودند، ناگهان وزارت راه وقت زير قرارداد زد و گفت ما نميخواهيم، خودمان شركتي داريم كه با 160 ميليون دلار اجرا ميكند...
... همان پروژهاي كه به افتتاحيه مشهور سال 1388 منتهي شد …
... دو ميليون دلار براي مقدمات قرارداد هزينه كردهبوديم. آن پول كه باد هوا شد، زيرقراردادي زديم كه امضا كردهبوديم و ديگر بعيد است هيچوقت آن شركت چيني به طرف ايراني براي همكاري اعتماد كند و از همه بدتر اينكه پروژهاي كه قرار بود سه ساله انجام شود، طرف قرارداد بعدي دست كم 6 سال براي تكميل آن وقت گرفت و نهايتا هم خطي را تحويل داد كه آنقدر اشكال دارد كه بعد از 12 سال آقاي وزير گفتهاند كه ميخواهيم تازه آن را سال 1400 افتتاح كنيم! الآن مشخص نيست چه كسي بايد پاسخگوي اين هزينهاي باشد كه به كشور تحميل شد، زمان پروژه چند برابر شد، هزينه آن بيشتر شد و البته طرفهاي خارجي هم به ما بياعتماد. استمرار همكاري چينيها با ما در شرايطي اتفاق ميافتد كه ما اين اهمالها را در حقشان كردهايم.
منتقدان قياس ميكنند كه كشورهايي مانند سريلانكا، جيبوتي، ونزوئلا و برخي ديگر از شركاي چين، وامهايي دريافت كردهاند و به ازاي آن كنترل بخشي از منابع طبيعي يا بنادر و سرزمينهاي خود را به چين واگذار كردهاند. منتقدان سند راهبردي ميگويند كه اين اتفاق ممكن است براي ايران هم بيفتد .
ميگويد: «آنچه شيران را كند روبه مزاج، احتياج است احتياج است احتياج.» نخست اينكه اين موضوع در مورد ايران صدق نميكند، چون كه درست است انتقاداتي به عملكرد مديران وارد است، اما نه حكومت ايران آنقدر دست و پاچلفتي است و نه مردم ايران آنقدر بيخيال هستند كه اجازه چنين كاري را به حاكمانشان بدهند. دوما اگر دولت بيعرضهاي داريم كه ممكن است چنين امتيازها و باجهايي به خارج بدهد كه اصلا به چه درد مملكت ميخورد، نه بايسته است و نه شايسته است كه اگر چنين دولتي روي كار است اجازه بدهيم به كارش ادامه بدهد. سوم آنكه هر قراردادي به تبع اين سند امضا شود، بايد به تصويب مجلس برسد، اگر قرار باشد از اين مسير هم قرارداد استعماري امضا شود، پس لابد نمايندگان مردم در مجلس هم عرضه ندارند و بعد از زير دست شوراي نگهبان هم رد ميشود. من واقعا تصور نميكنم كه چنين شرايطي وجود داشتهباشد. هم ملت، هم دولت، هم مجلس و همه دستگاهها، بهرغم همه كمكاريها و انتقادها، در اين مسائل دقت ميكنند و بايد بكنند.
واقعيت اين است كه مشكل نگراني از سلطه چين بر كشور نيست، مشكل اين است كه عدهاي درون ايران و عدهاي بيرون ايران هستند كه تلاش ميكنند به هر قيمتي شده است «غرب» را در كشور حاكم كنند. يعني نگراني آنها از سلطه شرق نيست، نگرانيشان به خطر افتادن سلطه غرب است.
ولي گروهي هم صادقانه نگرانند كه به خاطر احتياج زير يوغ شرق برويم …
من در جلسات خصوصي هم با مقامهاي كشور اين را مطرح كردهام، فرقي نميكند، شرق و غرب ندارد، اگر ما بيعرضه باشيم، اگر تدبير نداشتهباشيم، به فكر مردم و منافع ملي نباشيم، چين هم ما را مستعمره خودش ميكند و آنها اگر بدتر از غربيها نباشد، بهتر از آنها نخواهد بود. من هم به اين موضوع اعتقاد دارم. آنچه ما را از ظلم و جور باز ميدارد اعتقاد و اخلاق و دين ماست. آنها كه براي منافع ما كاري نميكنند، براي خودشان كار ميكنند. همين من و شما هم اگر بخواهيم معامله بكنيم، هر كدام به فكر خودمان هستيم، فروشنده ميخواهد به بالاترين قيمت بفروشد و خريدار ميخواهد كمترين هزينه را پرداخت كند. اين چيزها در دنيا عادي است، ما بايد به فكر قوي كردن خودمان باشيم كه هيچ كس نتواند ما را زير يوغ ببرد، ما بايد به فكر آزادگي خودمان باشيم. چه امريكا باشد، چه اروپا باشد و چه چين، مديران ما بايد درست تصميم بگيرند، اهل كار كردن باشند، اهل دين و اخلاق باشند. چهل سال از انقلاب ميگذرد، اگر سالي يك درصد از ضايعات كشاورزي خودمان كم ميكرديم، امروز هم در تامين نيازهاي داخلي توانايي داشتيم و هم يك صادركننده قدر بوديم، نه اينكه همين پريروز وزير جهاد و كشاورزي ما بگويد نزديك به 30 درصد از محصولات كشاورزي ما ضايع ميشود. همين چينيها الآن بزرگترين كارخانهها و به روزترين فناوريها را براي تبديل به ثروت ميكند، يك چرخه بزرگ توليد از محصولات كشاورزي كه هم توليد اشتغال ميكند، هم توليد مواد غذايي، هم توليد ثروت.