• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4899 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۲۲ فروردين

درباره كتاب « سوسن تسليمي »در گفت‌وگويي بلند با محمد عبدي

چريكه تارا؛ بانوي بازيگر

فاطمه شاه‌بنده

نمونه نادري است اينكه هنرپيشه‌اي تنها با 6 فيلم يكي از مهم‌ترين بازيگران سينماي يك كشورش باشد. سوسن تسليمي تنها با همان 4 فيلم بهرام بيضايي و فيلم‌هايي از علي ژكان و داريوش فرهنگ جايگاه رفيعي در سينماي ايران دارد. نور تاباندن به زيست و هنر چنين هنرمندي طبعا جذاب است.كاري كه محمد عبدي در گفت‌وگوي بلندش با سوسن تسليمي انجام داده. عبدي را به سبب نقدهايش در مطبوعات به عنوان منتقد سينما مي‌شناسيم و به اعتبار چند مجموعه، داستان‌نويس. 3 فيلم مستند هم درباره ابراهيم گلستان، سوسن تسليمي و رضا قاسمي ساخته. ۴۷ ساله است و از ۱۶ سال پيش در لندن زندگي مي‌كند. با اين حال در اين سال‌ها كتاب‌هاي مختلفي از او در ايران منتشر شده. به بهانه انتشار كتاب «سوسن تسليمي/ در گفت‌وگويي بلند با محمد عبدي» كه به تازگي از سوي نشر بيدگل منتشر شده با عبدي گفت‌وگو كرديم.


 

درباره شكل‌گيري اين گفت‌وگوي بلند -در قالب كتاب- با سوسن تسليمي براي‌مان توضيح مي‌دهيد؟

سوسن تسليمي اگر نگويم شاخص‌ترين قطعا يكي از شاخص‌ترين بازيگران سينما و تئاتري است كه ايران به خود ديده‌. طي چند دهه كار جدي هميشه تحسين‌برانگيز بوده و خيلي‌ها به حق عنوان بهترين بازيگر زن سينماي ايران را به او داده‌اند كه حتي من معتقدم شايد بتوان اين عنوان را به بهترين بازيگر سينماي ايران هم تعميم داد؛ اما در مورد نفس شكل‌گيري اين كتاب‌ها، هميشه فكر مي‌كردم بايد درباره آدم‌هايي كه كارشان را دوست داشته‌ام كاري انجام دهم؛ كتابي منتشر كنم يا فيلمي درباره آنها بسازم. اين آدم‌ها تعدادشان زياد نبوده واقعا شايد انگشت‌شمار. در مورد بهرام بيضايي، كتاب غريبه بزرگ را نوشتم كه در اوايل دهه 80 منتشر شد. يك رشته كتاب بود كه قرار بود پشت هم منتشر شود، درباره چهره‌هاي سينماي ايران. اولي را خودم نوشتم كه همين بيضايي بود و باقي را به ديگران سفارش دادم. دومين نفري كه بلافاصله به ذهنم رسيد سوسن تسليمي بود. به خانم بيتا ملكوتي سفارش نوشتن كتاب را دادم و ايشان هم كار كردند كه منتشر هم شد اما آن زمان هرچه سعي كرديم امكان گفت‌وگو فراهم نشد. يكي، دو سال بعد من مهاجرت كردم به لندن. بعد از چندين ‌بار ملاقات در سوئد و تماشاي تئاترهايش، از او خواستم كه اين گفت‌وگو را انجام بدهيم كه خوش‌بختانه قبول كرد. بين سال‌هاي 2007 تا 2010 در زمان‌هاي مختلفي نشستيم و حرف زديم كه مروركاملي شد از زندگي و دنيا و نظراتش. تلاش من عيان كردن ناگفته‌هاي سينما و تئاتر ايران بود. حرف‌هاي سوسن تسليمي در اين كتاب پيش‌تر گفته نشده مثلا خاطراتش راجع به كارگاه نمايش يا كار با آربي آوانسيان؛ خود اين‌ حرف‌ها در واقع سند است اگر كسي بخواهد تحقيقي انجام دهد راجع به آن دوره درخشان از كارهاي تجربي كه دركارگاه انجام مي‌گرفت. اين صحبت‌ها يكي از بهترين منابع براي رجوع است. از طرف ديگر راجع به اتفاقاتي كه بعد از انقلاب در سينما و تئاتر مي‌افتد هم يك مرجع درخشان است: سير اتفاقاتي كه در اواخر دهه 50 و اوايل دهه 60 افتاد كه بعضي از آنها شايد خيلي غريب به نظر برسند و خيلي‌ها با خواندن اين اتفاقاتي كه آن زمان به سادگي مي‌افتاده حتما تعجب مي‌كنند.

چقدر اين گفت ‌وگو زمان برد؟

من لندن بودم و ايشان سوئد؛ هر سال من فقط يكي دو بار چند روزي مي‌توانستم به سوئد بروم و از طرف ديگر فكر كرديم بهتر است بدون عجله و با فاصله اين كار را انجام دهيم تا اگر چيزي فراموش شده بود، در اين فاصله ياد‌آوري شود و به آن بازگرديم. در نتيجه كتابي كه دست شماست حاصل گفت‌وگوهايي است كه به ترتيبِ طرح مباحث، پشتِ هم قرار نگرفته و حاصل يك تدوين بلندمدت است. من تكه‌هاي مختلف را برحسب موضوع و زمان، جابه‌جا كردم و به روايت ريتم بخشيدم.

زمان خواندن كتاب وقتي به خاطره‌ نمايش مده‌آ رسيدم، بسيار متأثر شدم و حقيقتا ايشان را در همپوشاني با مده‌آ، زني غريب ديدم ميان جمعي غيرهمزبان. چطور اين در غربت بودن‌شان- حتي پيش از مهاجرت- مطرح شد؟

من هميشه سوسن را تحسين مي‌كنم چون زني‌ است بسيار قوي. براي اينكه جرات و جسارت داشت؛ به تنهايي دست پسرش را گرفت و به كشوري رفت كه حتي يك كلمه از زبان‌شان را نمي‌دانست آن‌ هم آدمي كه كارش تئاتر و سينماست،كاري كه كاملا متكي به زبان است و بيان، ولي او اين جرات را داشت و از صفر شروع كرد مانند بچه‌اي كه تازه متولد مي‌شود و موفق هم شد. بسيار افرادي كه مهاجرت كردند مانند بهروز وثوقي يا پرويز صياد واقعا نتوانستند دركشور ميزبان موفق شوند و به آنجايي كه بايد برسند اما سوسن تسليمي خوش‌بختانه توانست به يك چهره سينمايي و تئاتري در سوئد بدل شود و در اين كشور به ‌طور جدي كارهايش را پيگيري كند.

مطلبي از كتاب حذف يا سانسور شد؟

قسمت عمده‌اي حذف يا سانسور نشد وگرنه اصلا چاپش نمي‌كردم. يك ‌جا يك خاطره از سر صحنه ماديان- در ارتباط با فارابي- بود كه چيز چندان مهمي نبود، فقط چند جمله كوتاه.

اين كتاب پيش‌تر خارج از ايران منتشر شده بود؟

اين كتاب يك ‌بار در لندن در سال ۲۰۱۲ چاپ شده بود اما هم از نظر قيمت و هم به دليل چاپ در خارج از كشور دسترسي به آن براي خوانندگان داخل ايران آسان نبود. من دوست داشتم اين كتاب داخل ايران چاپ شود و ديده شود همان‌طور كه مي‌بينيد در عرض يك هفته هم به چاپ دوم رسيد.

واكنش خوانندگان به كتاب چطور بود؟

كتاب تازه درآمده اما در همين زمان كم عكس‌العمل‌ها بسيار عالي بود و براي من خيلي جذاب بود كه چقدر افراد مشتاق زيادند. اظهار علاقه زياد بود و همان‌طور كه اشاره كردم در عرض يك هفته هم به چاپ دوم رسيد كه خود نشان‌دهنده استقبال خوب از كتاب است.

و سوال آخر با توجه به اينكه خانم تسليمي از ايران دل بريده‌ و شايد دل‌شكسته‌اند، چطور حاضر به چاپ اين كتاب در ايران شدند و آيا بعد از انتشار اين كتاب مي‌توان اميدي به بازگشت‌شان داشت؟

سوسن تسليمي يك كارنامه درخشان به زبان فارسي دارد و جز كارهايي كه در سوئد انجام داده، مخاطبش فارسي زبان بوده، پس دليلي براي مخالفت ندارد. در مورد سوال دوم [مي‌خندد] نمي‌دانم راستش سوال سختي ‌است. به هر حال الان كه هيچ دليلي نمي‌بيند اين كار را بكند. زندگي‌اش تغيير كرده؛ در سوئد هم كاملا موفق است، در تئاتر شهر استكهلم چندين نمايش را كارگرداني كرده، بازي كرده، در سينما كار كرده و در تلويزيون هم فعال بوده و سريال ساخته، كاملا شناخته شده و موفق است در نتيجه دليلي براي تغيير زندگي‌اش ندارد.

و پروژه بعدي‌تان در همين راستا...

هميشه چند پروژه در دست دارم. بعد از اين كتاب مستندي هم درباره سوسن تسليمي ساختم به نام در دوردست...كه اولين ‌بار در دانشگاه لندن با حضور خود سوسن تسليمي نمايش داده شد. همان زمان گفت‌وگو با سوسن، مستندي هم درباره رضا قاسمي ساختم؛ نويسنده درجه اولي كه هميشه كارهايش را دوست داشتم و 3 رمانش به نظرم جزو بهترين‌ها هستند. حالا در ادامه اين مجموعه در نشر بيدگل،گفت‌وگوي بلندم با رضا قاسمي هم چاپ خواهد شد. ابراهيم گلستان را هم خيلي دوست دارم؛ خيلي روي من تاثيرگذاشته‌، براي همين حدود 10 سال از ايشان فيلم گرفتم و حاصلش را به عنوان فيلم مستند ابراهيم گلستان؛ نقطه، سرسطر لابد ديده‌ايد. يكي، دو نفر ديگر را هم دارم كار مي‌كنم، حالا چه به صورت مستند و چه به صورت كتاب.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون