• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۸ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4901 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۲۴ فروردين

ادامه از صفحه اول

جهنم آشكار

همچنان‌كه آن شكنجه‌گر كودك را مي‌توان مجازات كرد ولي بايد به فهم و اصلاح وضعيتي پرداخت كه تعداد زيادي براي صحنه شكنجه سوت و كف مي‌زدند و حتي آرزوي آن را دارند يا داشته‌اند كه جاي مجرم باشند. در حقيقت مساله تغيير مهم در ارزش‌هاي اجتماعي است كه نزد عده‌اي رخ داده است.
 اينكه كسي نمي‌پرسد اين همه ثروت از كسي كه هيچ نوع كارآفريني ندارد از كجا آمده؟ چگونه: «رعيت» به راحتي «ارباب» شده است؟ كسي نمي‌پرسد كه اين سبك زندگي براي كسي كه حداكثر هنرش نشستن بر ترك موتور و به نام انقلاب عليه معترضان برخورد مي‌كند از كجا آمده است؟ كسي نمي‌پرسد كه چرا اين همه افراد صاحب قدرت به آنجا رفت و آمد داشته‌اند و هيچ احتمالي از ضديت آن زندگي با قوانين و ارزش‌هاي رسمي نمي‌داده‌اند و خيلي هم از داشتن اين رابطه و رفت و آمد مشعوف بوده‌اند؟ 
بدون پرداختن به اين وجه از ماجرا و بدون ذكر جزييات از اين مهماني‌ها و روابط در اين جهنم آشكار كه به غلط بهشت گمشده ناميده‌اند، رسيدگي به اتهامات «رعيت» موضوعي بسيار كم‌اهميت و فرعي است.


واكسن كرونا و بيمارهاي خاص

وقتي مي‌رسم واكسن تمام شده. اينجا هم جمعيت دربه‌در واكسن هستند و مترون بيمارستان قسم مي‌خورد كه تمام شده و كاري از دستش برنمي‌آيد. براي اثبات زنگ مي‌زند به مسوول توزيع‌كننده مربوطه و گوشي را مي‌گذارد روي اسپيكر. آن ‌طرف خط توضيح مي‌دهد كه فعلا واكسن نيست. عصبيت و كلافگي و چه ‌كنم در فضاي ترياژ اورژانس بيمارستان طالقاني موج
 مي‌زند. 
مستاصل نشسته‌ام روي صندلي و فكر مي‌كنم كه حداقل وضعيت در بيمارستان امام حسين بهتر است؛ چون آنجا در حياط بيمارستان تجمع مي‌شود و نه فضاي سربسته اورژانس. خودم را سرزنش مي‌كنم كه چرا حواسم نبود مانند فلاني و بهماني، ساعت چهار صبح بيايم توي صف و اسم بنويسم تا شايد احتمال رسيدن واكسن را براي خودم بيشتر كنم.
 استرس و اضطراب كرونا گرفتن در فضاي بسته، در تركيب با اين عذاب‌وجدان لعنتي و حس بي‌ارزشي جمعي كه در اين چند روز به احوالاتم اضافه شده كار خودش را مي‌كند: تپش قلب گرفته‌ام و چشم‌هايم سياهي مي‌رود. از اورژانس مي‌آيم بيرون و فقط مي‌خواهم از شر دو ماسكي كه روي هم پوشيدم خلاص شوم و حداقل
 نفس بكشم. 
حالا تنها اميدم وعده‌اي است كه توي بيمارستان امام‌حسين داده‌اند كه فلان‌ روز بروم و شايد بخت‌ ياري كرد و واكسن به من هم رسيد. البته با چيزهايي كه ديده‌ام، خيلي دلخوش به اين وعده نيستم، اما تنها چيزي كه از يك بيماري سخت، سرطان، ياد گرفته‌ام اين است كه تا آخرين لحظه بايد اميدوار بود و من بايد اميدوار باشم. اما به عنوان يك روزنامه‌نگار نمي‌توانم چشمم را از روي واقعيت‌هايي كه اين چند 
روز ديدم، ببندم.
 واقعيت‌هايي كه نشان داد در بحث توزيع واكسن نه تنها مديريت درست و منظمي وجود ندارد كه حتي ماجراها به سمتي پيش مي‌رود كه مردم و كادر درمان، شبيه دو قوم جنگنده 
مقابل هم بايستند.
 واقعيتي كه مي‌گويد بيماران بيماري‌هاي خاص بي‌پناه‌تر از آن چيزي هستند كه در خبرها و گزارش‌ها مي‌خوانيم و كادر درمان خسته بيمارستان‌هاي دولتي، سپر بلاي مديريتي شدند كه حتي وقتي تعداد محدودي واكسن براي بيماران خاص تهيه مي‌كند، برنامه‌اي جامع و درست براي توزيع ندارد كه اگر برنامه‌اي بود، نه مردم بيمار در روزهاي پيك بحران كرونا سرگردان بيمارستان‌ها بودند و نه پرسنل خسته، از توضيح هزارباره كلافه مي‌شدند.
شايد اين مديريت به خودش حق مي‌دهد كه تا تهيه واكسن وظيفه دارد و باقي ماجرا در دست مراكز بهداشت و همين بيمارستان‌هاست.
اما وقتي برنامه جامع و مشخص نيست، وقتي گسل‌هاي بي‌اعتمادي بين مردم و مديران كيلومترها فاصله انداخته، وقتي كادر درمان بعد از يك‌سال و خرده‌اي جنگيدن به كرونا خسته است و وقتي مشكلات فقط به همين كرونا و درگيري‌هايش خلاصه نمي‌شود، مسووليت قرار دادن مردم در چنين شرايط كلافه‌كننده و عصبي با همان مديراني است كه هر روز در خبرگزاري‌ها مشغول گفت‌وگو و مصاحبه هستند و از دلسوزي‌ها و دستاوردهاي‌شان مي‌كنند.
مديراني كه سيستم نظام پزشكي و سلامت را طوري برنامه‌ريزي و ‌مديريت نكردند كه حالا هر بيماري بتواند به راحتي در يك مركز واكسينه شود و نگران صف‌هاي چهار صبحي و نرسيدن واكسن نباشد. تا امروژ هيچ بحراني با بحراني ديگر حل نشده و قاعدتا بحران كرونا هم با بحران دريافت واكسن كرونا حل نمي‌شود، اما خواست و اراده حل اين بحران هم ماجرايي ديگر است كه نشانه عدم وجودش در طرح واكسينه بيماران بيماري‌هاي خاص كاملا مشخص است و احتمالا در طرح واكسيناسيون عمومي، اين عدم مديريت بيشتر از حالا خودش را نشان مي‌دهد و فاجعه‌ به بار مي‌آورد؛ البته اگر هشدارها ناديده گرفته شود و اين روند اشتباه اصلاح نشود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون