چرايي وحشت اسراييل و عربستان
از بازگشت امريكا به برجام
پارسا جعفري| توافق هستهاي ايران با گروه 1+5 طي سالهاي اخير داراي ابعاد بينالمللي و منطقهاي گستردهاي بوده است. اين توافقنامه توجه و تمركز بازيگران و كشورهاي بسياري را در دو سطح بينالمللي و منطقهاي به خود معطوف كرده و واكنشهايي را از سوي آنها به دنبال داشته است. از جمله اين كنشگران منطقهاي ميتوان به عربستان سعودي و رژيم صهيونيستي اشاره كرد كه طي دهههاي اخير نسبت به برنامه هستهاي ايران حساسيتهاي خاصي را دنبال كردهاند. به گونهاي كه از ابتداي مذاكرات هستهاي ايران با گروه 1+5 عربستان با همراهي اسراييل همواره تلاش خود را براي شكست اين مذاكرات به كار برده و حتي پس از توافقنامه برجام نيز مواضع خصمانه خود را به صورت آشكارتري بروز دادهاند. در پاسخ به چرايي مخالفت عربستان و اسراييل با توافقنامه برجام بايد بر حاكم بودن انگارههاي معماي امنيت در چارچوب رويكرد قدرت محور در سياست خارجي اين دو بازيگر بد منطقهاي تاكيد داشت. در نگاه مبتني بر معماي امنيتي عربستان و اسراييل هر آنچه كه منجر به افزايش قدرت ايران شود به عنوان تهديدي در جهت كاهش قدرت آنها تلقي ميشود و توافق هستهاي ايران با غرب از نگاه حاكمان سعودي و اسراييلي واجد چنين نگاه امنيتي است. از اين رو حاكم شدن چنين ديدگاهي در رويكرد سياست خارجي آنها نسبت به جمهوري اسلامي ايران باعث شده كه رياض و تلآويو در راستاي مقابله با برنامه هستهاي و به منظور ممانعت از تغيير موازنه منطقهاي به نفع ايران در ائتلافي ضد ايراني به مخالفت با برجام روي آورند. بدون ترديد و براساس 4 دليل عمده زير اسراييل و عربستان مخالف اصلي برجام بوده و دستور كار نخست سياست خارجي خود را مسدود كردن راههاي حل و فصل برنامه هستهاي ايران و جلوگيري از اجراي اين توافق ميدانند: الف) به رسميت شناخته شدن حق غنيسازي اورانيوم و توليد آب سنگين براساس توافقنامه برجام و طبق قطعنامه 2231 شوراي امنيت سازمان ملل؛ اين شاهكار ديپلماسي جمهوري اسلامي كه توانسته اين حق مسلم كشور را در عرصه بينالمللي به رسميت بشناسد از خط قرمز اسراييل به عنوان تنها رژيم دارنده بمب هستهاي در خاورميانه همچنين عربستان كه در رقابت تنگاتنگي با ايران براي كسب هژموني منطقهاي است، عبور كرده و استراتژي بلندمدت آنها را كه به دنبال سلطه بر خاورميانهاند به چالش كشيده است. اين كابوس وحشتناك براي رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي باعث شده تا اين دولتهاي ياغي با شروع مذاكرات هستهاي بر دامنه رويكردهاي خصمانه خود نسبت به توافقنامه برجام بيفزايند. ب) خارج كردن ايران از ذيل فصل 7 منشور سازمان ملل؛ بحران هستهاي قبل از برجام توانسته بود طي 6 قطعنامه، ايران را در قالب فصل 7 منشور به عنوان كشور تهديدكننده صلح و امنيت جهاني قرار دهد. اما برجام، ايران را از اين دام خطرناك نجات داده و چهره مطلوبي از جمهوري اسلامي ايران را در سطح بينالمللي به نمايش گذاشت. از اين رو عربستان و اسراييل با تمام قدرت خود تلاش ميكنند كه برجام را به نابودي كشانده و متعاقب آن قطعنامههاي گذشته احيا شود تا ايران را مجددا در زندان فصل 7 منشور به عنوان تهديدكننده صلح و امنيت جهاني به گروگان گرفته و جهان را به سمت مقابله با ايران متحد كنند.
پ) لغو تحريمهاي ظالمانه و احياي اقتصاد ايران؛ با برجام ايران توانست از زير خاكستري از تحريمهاي بينالمللي خارج شود. از اين رو اسراييل و عربستان كه همواره ضعف و نابودي اقتصاد ايران نيز از اهداف كليدي آنها بوده است در دوره كنوني و با زمزمه بازگشت امريكا به برجام و لغو تحريمهاي گسترده اقتصادي از هيچ تلاشي، چه در سطح ديپلماتيكي و چه در سطح نظامي و امنيتي براي عدم احياي برجام و لغو تحريمهاي ايران دريغ نميكنند؛ چراكه به هر حال لغو تحريمها به شكل چشمگيري باعث تقويت جايگاه اقتصادي ايران در منطقه ميشود. لذا به هر ميزان كه شدت و دامنه تلاشهاي ديپلماتيك اعضاي 1+4 و ايالات متحده امريكا براي احياي برجام و لغو تحريمها افزايش پيدا ميكند به تبع آن تلاشهاي ضد برجامي اسراييلي- سعودي هم پر رنگتر ميشود. ت) ايفاي نقش موثر ايران در سطح منطقه؛ اسراييل و عربستان با استفاده از دوران رياستجمهوري ترامپ و اهرم خطر هستهاي ايران تا حدودي توانسته بودند به برخي از خواستههاي استراتژيك و حياتي خود از جمله همراه كردن برخي از كشورهاي عربي در مقابله با ايران، برقراري روابط رسمي و ديپلماتيك اسراييل با برخي از كشورهاي عربي با توجيه تهديد وجودي ايران براي كل منطقه و... دست يابند. از آنجايي كه برجام باعث كاهش اهرم فشار بر ايران و افزايش قدرت منطقهاي آن و متحدانش سپس تغيير بيشتر معادلات منطقهاي به نفع ايران خواهد شد بنابراين اين دو بازيگر با همه توان سعي ميكنند كه اين اهرم را از دست ندهند و جهت جلوگيري از بازگشت امريكا به برجام، آغاز پروسه تعامل امريكا با ايران و بهبود روابط ايران در سطح منطقه به ويژه با كشورهاي عربي همسايه اقدام كنند. به نظر ميرسد كه مخالفت نتانياهو و بنسلمان با طرح ابتكار صلح هرمز ايران هم در راستاي مخالفت با برجام و به همين دلايل است. زيرا طرح صلح هرمز مبناي تشكيل يك سيستم همكاري و امنيت جمعي در خليجفارس بين ايران و 7 كشور عرب همسايه است كه منجر به هموار شدن مسير روابط ايران با كشورهاي عرب منطقه خواهد شد و اين عمل باعث ميشود تا ايران از انزواي منطقهاي خارج شده و روابط اسراييل با كشورهاي عربي را در تنگنا قرار دهد. هر چند اقدامات سران سعودي و اسراييلي نتوانست مانع از انعقاد توافق هستهاي با ايران شود اما پس از امضاي توافق، اين دو بازيگر با استفاده از اهرمهاي در دسترس به ويژه لابيهاي قدرتمند خود در امريكا سعي داشتند تا اين توافق را به چالش بكشانند و بهرغم اينكه در دولت باراك اوباما توفيق چنداني حاصل نكردند اما با روي كار آمدن دولت ترامپ در امريكا، لابيهاي سعودي - اسراييلي فعاليت خود را تشديد كرده و با تهديد پنداشتن ايران عليه امنيت امريكا و متحدان منطقهاي آن در خروج دولت دونالد ترامپ از توافق هستهاي با ايران بسيار موثر بودهاند. به طوري كه عربستان سعودي با كمك اسراييل و برخي كشورهاي عربي منطقه، لابي عبري- عربي ساپراك را عليه ايران و براي تخريب روند مذاكرات تشكيل داده تا در كنار لابي آيپك و چهرههاي طرفدار خود در دولت ترامپ، فشار بيشتري بر ايران وارد كنند و چه بسا امريكا را تشويق به اعمال تحريمهاي گستردهتري عليه ايران كنند. هماكنون با اعلام صريح دولت بايدن جهت بازگشت به توافقنامه برجام و همزمان با آغاز دور جديدي از مذاكرات ايران و ساير كشورهاي عضو برجام در وين شاهد آن هستيم كه لابيهاي ايرانستيز سعودي- اسراييلي در واشنگتن به تكاپو افتادهاند تا با ايجاد يك فضاي رواني با استفاده از اهرمهاي در دسترس خود از لغو تحريمها جلوگيري كنند. در اين ميان آنها با مانور روي موضوعات حساسيتبرانگيز براي افكار عمومي مانند حمايت ايران از تروريسم يا زندانيان امريكايي در ايران تلاش ميكنند تا هزينه سياسي توافق با ايران را به شدت بالا ببرند. به رغم اينكه اكثر كشورهاي عضو برجام از بازگشت امريكا به برجام استقبال كردهاند و خواهان بازگشت ايران و امريكا به ميز مذاكره هستند تا مساله برجام ميان گروه 1+5 حل و فصل شود اما دور جديدي از تلاشهاي وسيع و همه جانبه تلآويو و رياض در ابعاد سياسي- امنيتي و اقتصادي عليه برجام را شاهد هستيم. به گونهاي كه آنها تمام تلاش خود را به كار بسته كه احياي برجام و لغو تحريمها يا به طور كلي متوقف شود يا اينكه اگر در نهايت موفق به عدم لغو تحريمها نشدند، احياي برجام به گونهاي تحقق پيدا كند كه منافع اسراييل و عربستان در برجام لحاظ شود. در اين چارچوب، مخالفت با حق غنيسازي، مخالفتهاي سياسي- بينالمللي با برجام، ترور دانشمندان هستهاي ايران، سرقت اسناد هستهاي و انفجار در تاسيسات هستهاي ايران؛ همه بخشي از يك استراتژي واحد به مديريت رژيم صهيونيستي و آلسعود در جهت نابودي توافقنامه و عدم بازگشت امريكا به برجام است.