امريكا به دنبال تمركز بر چالشهاي عصر جديد
پرونده جنگ 20 ساله در افغانستان بسته ميشود؟
ترجمه: هديه عابدي
تصميم اخير جو بايدن، رييسجمهور ايالات متحده مبني بر ارايه تاريخي براي خروج كامل نيروهاي نظامي امريكا از خاك افغانستان نشاندهنده اعتقاد او به اين موضوع است كه براي پرداختن به اولويتهاي سال 2021 بايد از سياستهاي وضع شده در سال 2001 گذر كرد. او معتقد است كه ديگر دليلي براي ادامه 20 سال تلاش ناموفق به منظور بازسازي افغانستان وجود ندارد به ويژه اكنون كه دولتش قصد دارد بر يك برنامه اقتصادي و اجتماعي تحولآفرين در سياست داخلي و ساير تهديدهاي خارجي تمركز كند. بايدن هيچگاه اين جمله را به زبان نميآورد كه خروج از افغانستان بخشي از سياست «اول امريكا» است، شعاري كه دونالد ترامپ همتاي پيشين بايدن به كرات از آن استفاده ميكرد. سالها حضور بايدن دركميته روابط خارجي مجلس سنا و تجربه او در مقام معاونت رياستجمهوري امريكا باعث شده او به اين نتيجه برسد كه استمرار حضوركشورش در افغانستان در نهايت به ضرر امريكا تمام ميشود. او در زمان دولت باراك اوباما، همتاي اسبق خود بارها و بارها براي به حداقل رساندن تعداد نظاميان امريكايي در اين كشور تلاش كرد اما بيفايده بود. اما او دركمتر از 3 ماه از آغاز فعاليت خود در سمت رياستجمهوري به اين تصميم رسيد كه تنها خروج كامل نظاميان بدون توجه به شرايط سياسي موجود در آن منطقه ميتواند تمركز امريكا را از درگيريهاي دو دهه گذشته برداشته و به سمت منافعي ببرد كه انتظار ميرود در دو دهه آينده به دست آيد. اهداف بايدن در سمت جديد خود اين است كه كشور را از چنگ ويروس كرونا آزاد كرده و در مسير رقابت اقتصادي با چين فرصتي براي پيشرفت ايجاد كند؛ و در نهايت به جهان ثابت كند كه دموكراسي امريكا هنوز هم ميتواند با چالشهاي بزرگ مقابله كند.اولويتهاي او در مسير رسيدن به اين اهداف، مقابله با فقر و نابرابريهاي نژادي، افزايش سرمايهگذاري در حوزه پهناي باند، نيمهرساناها، هوش مصنوعي و ارتباطات نسل پنجم است نه استفاده از ارتش براي حمايت از دولت اشرف غني، رييسجمهور افغانستان. اين بدان معناست كه بايد به جاي تلاش براي حفاظت از نيروهاي نظامي به فكر زيرساختها بوده و به جاي حفاظت از منابع نظامي از زنجيره تامين محصولات و خدمات مراقبت كنيم. اين رويكرد بايدن خطرات مشخصي نيز به همراه دارد. گزارش ارزيابي سالانه ميزان خطر جهاني كه سهشنبه هفته گذشته همزمان با انتشار خبر تصميم بايدن مبني بر خروج نيروهاي امريكا از افغانستان منتشر شد صراحتا هشدار داده كه اگر امريكا نظاميانش را خارج كند، «دولت افغانستان در مقابله با طالبان دچار مشكل ميشود.» برخي بر اين باورند كه اگر امريكا چند سال ديگر در افغانستان بماند و چند ميليارد دلار ديگر در اين كشور هزينه كند، ميتواند تنها با چند هزار نيرو چيزي را به دست آورد كه تاكنون با صدها هزار نيرو و بيش از دو تريليون دلار به آن دست نيافته، هزينههايي كه خرج دو دهه جنگ و «ملتسازي» شده است. اما تصميم بايدن نشان داد براي او مقابله با چين به عنوان يك قدرت رو به رشد بر اين ايده ارجحيت دارد. بايدن ماه گذشته در يك كنفرانس خبري اعلام كرد «بايد ثابت كنيم دموكراسي موفق ميشود» سپس به توصيف سياست خارجي پرداخت كه بر احياي اعتبار امريكا براي انجام كارهاي بزرگ تمركز داشت. او گفت: چين به شدت از نظر سرمايهگذاري از ما جلو افتاده است چراكه برنامه آنها تصاحب آينده است. در واقع هيچ كس بيشتر از چينيها از مداخله امريكا در افغانستان يا عراق استقبال نكرد. اين جنگها باعث شد امريكا همواره نگران تلفات خود باشد و پكن بتواند روي گسترش نفوذ خود در مناطق مختلف جهان و حوزههاي سابقا تحت سلطه امريكا تمركز كند.چند سال قبل در مدرسه حزب مركزي چين يك افسر نظامي چيني كه به تازگي بازنشست شده بود،گفت همكارانش در عجباند از اينكه چه طور امريكا دارد سرمايههايش را هدر ميدهد.
روز سهشنبه يكي از مشاوران ارشد بايدن اعلام كرد رييسجمهور نيز به همين نتيجه رسيده است. به گفته او رسيدگي به تهديدها و چالشهاي سال 2021 به جاي پرداختن به تهديدهاي سال 2001 نيازمند بستن كتاب جنگ 20 ساله در افغانستان است. اما اين گزينه با مخاطرات قابل توجهي همراه است و به همين دليل است كه اتخاذ آن دو ماه و نيم طول كشيده و موجب بحثهاي ملتهبي با رهبران پنتاگون شده است. مشاوران او تصديق كردهاند كه رييسجمهور حاضر است مسووليت سقوط افغانستان به دست طالبان يا حتي تبديل آن به پناهگاهي براي تروريستها و سكويي براي حمله به امريكا را بپذيرد. منتقدان بايدن خيلي زود دست به كار شدند و تصميمش را نشانه عقبنشيني امريكا توصيف كردند اما اصلا به اين نكته اشارهاي نكردند كه همين 6 ماه قبل ترامپ اعلام كرده بود تا كريسمس همه نيروهاي امريكا را به خانه بازميگرداند. سناتور ليندسي گراهام، نماينده جمهوريخواه كاروليناي جنوبي كه تلاش كرده بود ترامپ را به ماندن در افغانستان راضي كند، تصميم بايدن را «به شدت احمقانه، شيطاني و خطرناك» خواند.دموكراتها نيز عموما از اين تصميم حمايت كردند اما برخي نيز در خصوص حفظ توانايي مقابله نظامي با تهديدهاي نوظهور در افغانستان ابراز نگراني كردند. سناتور جك ريد، نماينده دموكرات رود آيلند و يكي از اعضاي با نفوذ كميته نيروهاي مسلح سنا ميگويد اين سوال پاسخ سادهاي ندارد.كليد حل مشكل، اراده قوي در انجام عمليات مقابله با تروريسم است. اما همان طور كه خانم ليزا كورتيس، مدير ارشد بخش آسياي ميانه و جنوبي در شوراي امنيت ملي در دوران رياستجمهوري ترامپ ميگويد، پرسشي كه پاسخ به آن بسيار دشوار است اين است كه چه طور بايد اين نيروها را پيدا كرد و در صورت لزوم آنها را به سرزمينهاي دشمن بازگرداند؟ خانم كورتيس كه اكنون در مركز امنيت امريكاي نوين مشغول است، ميگويد برگرداندن آنها به افغانستان براي مقابله با گروههاي تروريستي به شدت دشوار ميشود چراكه طالبان روز به روز بخشهاي بيشتري از كشور را تصاحب ميكند. او افزود: نبايد صفر و صدي عمل كنيم و بگوييم يا حضور كامل يا عدم حضور. ما بايد بتوانيم بخشي از نيروهاي خود را در افغانستان نگه داريم چراكه ميتوانيم در آن واحد با چند تهديد به طور همزمان مقابله كنيم. اين ديدگاه رييسش يعني دونالد ترامپ نبود. ترامپ خواستار خروج از افغانستان بود اما هيچگاه طرحي براي انجام آن ارايه نكرد. وقتي تاريخنگاران به اين لحظه نگاه ميكنند شايد به اين نتيجه برسند كه تصميم بايدن از قبل مقدر شده بوده است. بيخود نيست كه به اين كشور «قبرستان امپراتوريها» ميگويد: انگليسيها سال 1842پس از آنچه كه در كتابهايشان «فاجعه در افغانستان» نامگذاري كردهاند از اين كشور خارج شدند. نيروهاي شوروي نيز سال 1989پس از يك دهه مرگ و نااميدي از آنجا بيرون آمدند. آنچه كه رهبران شوروي در يك دهه متوجه شدند 4 رييسجمهور امريكا دو دهه طول كشيد تا بفهمند. زماني كه اوباما سياستهاي پيشين كشورش را براي بار اول مورد بازبيني قرار ميداد، بايدن يكي از كساني بود كه خيلي زود طرفدار ايده خروج از افغانستان شد اما سال 2009 در قانع كردن ساير اعضاي كابينه در اين زمينه ناموفق بود. اوباما درخاطراتش به ياد ميآورد، بايدن به او هشدار داده بود عدم كنترل نيروهاي نظامي امريكا كشور را وارد يك «ملتسازي» به شدت پرهزينه و بيفايده ميكند. بايدن هنوز به اين مساله باور دارد اما اكنون با رد درخواست پنتاگون مبني بر مشروط بودن خروج نيروها يك قدم جلوتر رفته است. پنتاگون اصرار دارد خروج نيروها به صورت برگشتپذير و مشروط باشد تا اگر دولت افغانستان كنترل امور را از دست داد، نظاميان امريكايي بتوانند به اين كشور بازگردند. خلاصه اينكه بايدن دارد پايان جنگ را اعلام ميكند و مهم هم نيست كه وضعيت در افغانستان به چه شكل است. امريكا بدون اينكه به اهدافش برسد، دارد كشور را ترك ميكند و ثبات افغانستان به شدت در خطر است. اگر ديگر شاهد انجام حمله تروريستي از خاك افغانستان نباشيم كه ما را به ياد 11 سپتامبر 2001 بيندازد، آن وقت افكار عمومي به اين نتيجه ميرسد كه بايدن تصميم درستي گرفته است.
در نهايت استدلال برنده اين بود كه آينده نسبت به دفاع از كابل مهمتر است و اگر بايدن بتواند كشور را روي چالشهاي راهبردي بسيار بزرگتر- در فضاي مجازي و در برابر قدرتهاي رو به افولي چون روسيه و قدرتهاي نوظهوري چون چين- متمركز كند، آن وقت موفق ميشود بالاخره كشور را از دوران پس از 11 سپتامبر خارج كند؛ دوراني كه در آن مبارزه با تروريسم بر هر موضوع ديگري در حوزه سياست خارجي و داخلي سايه ميانداخت. اين ميتواند تغييري واقعي در طرز فكر امريكاييها درخصوص هدف نفوذ و قدرت اين كشور و ماهيت امنيت ملي باشد.
منبع: نيويورك تايمز