فرزند مهدي كروبي از آخرين وضعيت سلامتي
و ادامه درمان او در بيمارستان گفت
احوالپرسي يادگار امام از شيخ اصلاحات
درپي بستري شدن حجتالاسلام مهدي كروبي در بيمارستان، سيدحسن خميني توليت حرم بنيانگذار انقلاب اسلامي در تماسي تلفني جوياي احوال او شد. سيدحسن خميني شب گذشته در تماسي تلفني با مهدي كروبي كه به دليل آسيبديدگي در بيمارستان بستري شد، ضمن احوالپرسي، سلامتي و عافيت او را از خداوند مسالت كرد.
حسين كروبي، فرزند مهدي كروبي روز جمعه خبر داد كه مهدي كروبي از ناحيه ستون فقرات دچار آسيبديدگي و به بيمارستان منتقل شده است. كروبي در گفتوگو با پايگاه خبري-تحليلي جماران توضيح داده بود كه «طي شش، هفت ماه اخير، اين دومينبار است كه پدرش با آسيبديدگي در ستون فقرات مواجه ميشود. آقاي كروبي دچار افت فشار شده و در نتيجه زمين ميخورند كه پس از آن بلافاصله مادرم به بالاي سر آقاي كروبي ميرود. پس از حادثه نيروهاي امنيتي وارد ميشوند و به اورژانس اطلاع داده و سپس ايشان به بيمارستان منتقل ميشود.» او همچنين ادامه داد: «در بيمارستان از آقاي كروبي عكس گرفته ميشود كه تشخيص اوليه شكستگي مهره كمر در نزديكي محلي كه قبلا نيز شكستگي وجود داشت بوده. با اين حال دكتر معالج آقاي كروبي براي تشخيص دقيقتر درخواست ميكند تا وي براي عكسبرداري به بيمارستان ديگري كه تجهيزات پيشرفتهتري دارد، منتقل شود و قرار است فردا اين امر اتفاق بيفتد.»
مهدي كروبي در آبان ماه سال گذشته نيز به علت آسيبديدگي در ناحيه ستون فقرات تحت عمل جراحي قرار گرفته بود. در چند ماه گذشته گفته ميشود كه شرايط حصر تغييرات محسوسي داشته است و مهدي كروبي موفق شد به ديدار برخي نزديكان سياسياش برود يا با آنها در محل زندگياش ملاقات كند. با اين حال ماموران امنيتي همچنان در محل زندگي كروبي حضور دارند. كما اينكه حسين كروبي در اواسط فروردين گفته بود كه رفع حصر صورت نگرفته و تنها گشايشهايي انجام شده است اما او تاكيد كرده بود كه كليد منزل پدرش هنوز در دست نيروهاي امنيتي است.
همزمان با بستري شدن مهدي كروبي در بيمارستان محمدرضا خاتمي نيز روايتي از ممانعت نيروهاي امنيتي براي ديدار با شيخ محصور را در رسانهها منتشر كرد. او نوشت: «براي ويزيت بيمارم به بيمارستان رفتم. پرستاران گفتند حضرت آقاي كروبي به علت افتادن و شكستگي مهره بستري شدهاند. گفتم فرصتي است بعد از قريب ۱۰ سال ايشان را زيارت كنم. به محض نزديك شدن به اتاق ايشان زندانبانان آرايش جنگي گرفتند. اجازه خواستم احوالي بپرسم. اجازه ندادند. از اين همه بيداري و هوشياري و تسلط سربازان گمنام بر اوضاع امنيتي كشور احساس شعف كردم!! مطمئن شدم امنيت نظام برقرار است. (نطنز، فخريزاده، تهرانيمقدم، اسناد هستهاي و...) اما واي بر ايران...»