ادامه از صفحه اول
برداشتي خطا از مبارزه با فساد
مجوز يك روزنامه، ماهانه چند ميليون تومان خالص براي صاحب مجوز درآمد دارد. هر وام تكليفي حتي با سود 24درصد، چه رسد به وامهاي 18درصد و كمتر سراسر سود است. هر جا شيريني باشد، همه دورش جمع ميشوند. نيازي به بروز خلاقيت، استفاده از عقل و سرمايه و فناوري ندارند. رانت مفت و مجاني به وفور هست. پس فرقي نميكند كه به كدام شركت داده شود، نتيجه براي مردم يكسان است. پس مهمترين عامل تخطي از قواعد منصفانه اقتصادي و دخالت دولت در وام، ارز، صدور مجوزها و قيمتگذاري و... است. عامل بعدي فقدان رسانههاي آزاد است. اگر رسانهها آزادي كافي براي دسترسي به اطلاعات و پيگيري مسائل را داشتند، كمتر كسي به خود جرات ميداد كه اقدامات فاسد انجام دهد و پاسخگوي اقدامات خود در عرصه عمومي نباشد. در نظام رسانهاي آزاد مديران نميتوانند با لودهبازي و مسخرهبازي پاسخ دهند يا از پاسخ استنكاف كنند. در چنين نظامي افكار عمومي بسيار قدرتمند است و رسانهها سلاح موثر افكار عمومي هستند. عامل مهم بعدي نهاد نظارتي رسمي برآمده از دل حاكميت قانون است. اگر رسانهها نقش نظارتي غيررسمي را عهدهدار هستند، نظام قضايي مستقل در مقام نهاد نظارتي رسمي است و فصلالخطاب است. با بودن چنين نظامي شاهد استخوان لاي زخم نخواهيم بود. هر اتهامي به هر كسي يا هر شركتي زده شود از دو حال خارج نيست؛ يا درست است يا نادرست. مرجع قضايي مستقل، وظيفه تعيين اين دوگانه را دارد. در چنين ساختاري افراد نميتوانند اتهامات كلي بزنند، مردم نميپذيرند و خواهان مصاديق خواهند شد و درنهايت به هر مصداقي رسيدگي و حكم نهايي صادر ميشود، البته رسيدگي شفاف و منصفانه و علني. اگر دنبال مبارزه با فساد هستيم به معلولها نبايد پرداخت زيرا اتلاف وقت است. در درجه اول اصلاح ساختار اقتصادي و خروج دولت از تصديگري و قيمتگذاري و... سپس تقويت نهادهاي نظارتي رسمي(دستگاه قضايي) و غيررسمي(رسانهها) و حفظ و توسعه استقلال آنهاست. البته اين سه شرط به نحوي درهم تنيده هستند. پرداختن به مصاديق و موارد فساد بدون اصلاح اين سه مساله، خطاي آشكار و بيفايده است، زيرا عوامل فسادزا همچنان در حال توليد فساد هستند.
رياكاران عزيز، ظريفها غريب!
عيبهاي بزرگ كه از هر سو ما را احاطه كردهاند و با فن فراافكني هيچكس مسووليت به عهده نميگيرد! فرض كنيم آقاي ظريف نظر شخصي و كارشناسانه و منصفانه خود را محرمانه نگفته بود، فرض كنيم همه تقصيرها را گردنش انداختيم و او از خير محبوبيتش براي رياستجمهوري گذشت؟ فرض كنيم در اوج نياز به او و دانش و تعهد و تجربهاش مجبور به استعفايش كرديم و مذاكرات لغو تحريمها هم لطمه خورد و مردم در عسرت معيشت ماندند آيا همه مشكلات مملكت حل ميشود؟ مگر ناامني دانشمندان و مراكز هستهاي از نقطه نظرات كارشناسي ظريف آسيب ديدند؟ و مگر كاستيها و چالشهايمان از مباحث ضروري در جلسات محرمانه نشأت ميگيرند؟ چرا تهديدهاي اصلي ناديده گرفته ميشوند تا يك جناح سياسي به اهداف خود نزديكتر شود؟ راستي اگر نفوذيها نافذ شدهاند كدام جناح در قدرت است و طعمه خوبي براي نفوذ؟ اصلاحطلبان در همين دولت هم اگر مطرود نباشند مجذوب نيستند! مشكلاتمان كم نبود ولي هنگامي سونامي چالشها و تهديدها و تقصيرها و اختلاسها و نفوذها و انحرافها با ارتفاعي بلند سر برآورد كه مقدمتا توفان دروغ در اين كشور وزيدن گرفت، وقتي همه ديدند كه با دروغ و دغل ميتوان حتي دانايان را هم فريب داد و تا بالاترين مقامات رسيد و چاپلوسي مثل آسانسور عمل ميكند! وقتي يكي بتواند و همچنان از همه طلبكار باشد چرا ديگران نتوانند؟ در آن سوي دعواها جاسوسها هم سوراخ دعا را پيدا كردند. جاسوسها خوب دريافتند كه در اينجا ذرهبينها روي انتقادكنندهها و دلسوزان متمركزند و به عكس تملقكنندهها مصون و محفوظ بلكه عزيز ميشوند. حالا ما ماندهايم با عقبهاي مبهم و نميدانيم كه فرداروز همين جاسوسها دقيقا و سربزنگاه كجا را هدف قرار خواهند داد؟ سيستمهاي امنيتي ما تا چندين سال پيش در استحكام و قدرت زبانزد ناظران جهاني شده بودند و انصافا از اين ناحيه خسارتي متوجه كشور نبود، بايد رد خلأها و چالههاي امنيتي كنوني را گرفت و دريافت كه از كي و چگونه رخنهها آغاز شده است؟ كدام اشتغالها نگاهها را از مراكز و آدمها و موضوعات اصلي و حساس غافل كرده است؟ در اين تحقيق ملي كه حتما لازم است بايد بررسي شود كه سهم صدها آقازاده كه در خارج بهسر ميبرند و همه روزه با پدران خود در تماسند در مشكلات امنيتي كشور چقدر است؟ كافي است پدري كه مسووليت مهم دارد در جواب پسر يا دختر خارجنشين خود كمي بياحتياطي كند، آن استاندار يا شهرداري كه هنگام سيل مردم خويش را رها ميكند تا به قول خودش به خانوادهاش در خارج سر بزند، چقدر احتياط ميكند كه اطلاع مهمي را حفظ كند؟ بالاخره مشخص نشد مسوولاني كه براي فرار جزيره خريدهاند چه كساني هستند و اگر اين ادعاي ويرانكننده دروغ است ناقل آن مورد سوال قرار نگرفت؟ اين چالشهاي بزرگ خود موريانه هستند كه هستيمان را از درون ميخورند و رياكاران عزيز ميشوند و دلسوزان غريب و در انبان سرمايههايمان چيزي نميماند.