شيادي روان
محسن نعيميزاده
چندي پيش يكي از دوستانم از تجربه جلسات مشاوره با روانشناس خود كه به صورت آنلاين برگزار ميشد، تعريف ميكرد. جلساتي به غايت مفيد به فايده و پرثمر، چراكه درمانگر مذكور تمام نيازهاي رواني و اجتماعي مراجع خود را شناسايي كرده بود و تمام وقت جلسه به اين سبك ميگذشت. تا اينكه بعد از برگزاري چند جلسه، دوست من به اين نتيجه رسيد كه جلسات ارزش چنداني ندارد و فقط با بازي با الفاظ
پيش ميروند. اين دوست ساده من هم با يك جستوجوي ساده در اينترنت متوجه ميشود كه آقاي درمانگر كاربلد، داراي ليسانس مهندسي صنايع است و با گذراندن كارگاههاي آموزشي در حيطه روانشناسي، با اعتماد به نفس بيپاياني شروع به تبليغ و جذب مراجع در فضاي مجازي نموده و از اين طريق خيلي از افراد ساده و داراي مشكل را گمراه كرده و از اين طريق ميليونها پول نيز به جيب زده است.
فكر ميكنيد چند نفر از اين افراد شياد و سودجو در جامعه وجود دارند؟ چند مراجع تا به حال توسط اين افراد مورد سوءاستفاده قرار گرفته و زندگي رواني خود را نابود كردهاند؟ مسلما جواب دقيقي به اين نوع سوالات نميتوان داد اما آشكار است، افراد فوق، مانند آفتي كشنده و فاسد براي جامعه روانشناسي هستند. آفتي كه به جان اين درخت نوپا كه هنوز ريشه آنچناني نيز ندارد، افتادهاند و تنها ثمره آنها از بين بردن بذر اطمينان و اعتماد بين مردم و
روانشناسان است.
اينگونه افراد بدون اينكه اصول ابتدايي و الفباي روانشناسي را بلد باشند، صرفا از طريق مطالعه چند كتاب در اين حوزه يا شركت در كارگاههاي آموزشي و همچنين با داشتن اعتماد به نفس كاذب و نوعي خودشيفتگي، اقدام به ارايه مشاورههاي غيراصولي و غيراخلاقي ميكنند كه هدف عمده آنها نيز سوءاستفادههاي جنسي و مالي از مراجعين خود است و معمولا نتايج فاجعه باري نيز در پي دارد. ميتوان گفت كه اين افراد از لحاظ رواني اوضاع خوبي ندارند و با انجام اين قبيل كارها سعي در جبران ناكاميها و شكستهاي زندگي و ارضاي اميال نفساني خود را دارند. جبراني كه به قيمت نابودي زندگي ديگران است.
شايد اين مشكل از سالها پيش در جامعه ما وجود داشته اما مساله امروز ما به كلي متفاوت است، زيرا به علت شيوع گسترده ويروس كرونا، اضطراب و هراس مردم افزون شده و آنها را مجبور به استفاده از خدمات روانشناختي براي حفظ و ارتقاي سلامت روان خود ميكند، خدماتي كه غالبا نيز به دليل مبتلا نشدن به كرونا به صورت مجازي برگزار ميشود. اما در اين حين متاسفانه افراد سودجو و بياخلاقي هستند كه صرفا به منافع خود ميانديشند. مداخله مستقيم متوليان امر در جهت نظارت و برخورد با اينگونه افراد و همچنين بالا بردن آگاهي عموم مردم درخصوص صلاحيتهاي لازم براي يك روانشناس و درمانگر، ميتواند تا حد زيادي از به وقوع اين آسيبها جلوگيري به عمل آورده و فضاي مناسبي را براي حفظ بهداشت روان جامعه ايجاد نمايد.