مدرسه موزه
سارا كريمان
جايگاه آموزشي و ارايه خدمات علمي، پژوهشي ركن اساسي و وجهه اجتنابناپذير تمامي موزههاست. اگرچه روش انتقال علم در موزهها با ساير مراكز آموزشي تفاوتهاي بسياري دارد اما اين ساختارها يك هدف كلي را دنبال ميكنند. شوراي جهاني موزهها معمولا هر چند سال، تعريف بهروز شدهاي از موزه را ارايه ميدهد. اين تعريف عمدتا برآمده از تجربيات و پشت سر گذاشتن چالشهاي متداول است. اما تاكنون يك بخش از تعريف همواره به صورت ثابت تكرار شده و آن خدمت نهاد موزه به پيشرفت بشريت است. پيشرفت را در نگاه كلي ميتوان بهبود كيفيت زندگي دانست كه خود منتهي به حركت جوامع به سوي پايداري است. فارغ از بررسي ابعاد شاخصهاي كيفي زندگي انسان كه منتهي به مباحث مناقشه برانگيز است، توسعه دانش با هدف دستيابي به زندگي آسان صورت ميگيرد. اينكه هنر چگونه ميتواند صورت مطلوبتري از زندگي را براي انسان فراهم كند، بازگشت به تجربه زيستي چند هزار ساله انسان است. بدين منوال موزه به عنوان نهادي در خدمت پيشرفت بشر همپوشاني عملكردي با نهادهاي آموزشي پيدا ميكند. توسعه موزهها برآمده از رشد و نتيجه بخشي عملكرد مراكز آموزشي و بهبود عملكرد اين مراكز درگرو همكاري و استفاده از منابع موزهاي است. آموزش متمركز و تخصصي هنر عموما در دوره متوسطه تحصيلي آغاز ميشود و تا مقاطع تحصيلات تكميلي دانشگاهي ادامه پيدا ميكند. پيوستگي آموزش هنر بر خلاف بسياري رشتههاي تحصيلي ديگر محسوس و فرآيندي خطي است. بر اين بنا بسياري از دانشكدههاي هنري را كماكان با نام مدرسه كه برگردان كلمه school است، ميشناسند. اولين تجربيات مربوط به آموزش آكادميك هنر در ايران هم با مدرسه مباركه دارالفنون سپس مدرسه صنايع مستظرفه آغاز ميشود. دهه 20 خورشيدي آغازي بر تفكيك دانشكده هنرهاي زيبا از هنرستانها بود. در حال حاضر حدود 40 هنرستان هنرهاي زيبا دركشور فعال هستند كه در نگاه كلي از اختصاص يك هنرستان به ازاي هر دو ميليون نفر از جمعيت كشور خبر ميدهد. هر چند امروزه اهل مطالعه ميدانند كه منظور از هنر دركلام [هنر نزد ايرانيان است و بس] هنرهاي زيبا نبوده اما به هر حال اين آمار نويدبخش هم نيست. در حوزه تحصيلات تكميلي شايد اندكي اوضاع اميدواركنندهتر باشد وگونههاي مختلف دانشگاهي اعم از دولتي، آزاد، غيرانتفاعي و ... تعداد قابل توجه دانشكدههاي هنري را ذيل خود دارند. رابطه دو سوي موزه و مراكز علمي در ايران عمدتا به عناوين محدود بسنده شده و رابطه ساختاري موزهها و دانشگاهها كمتر از 15 مورد به صورت موزههاي دانشگاهي يا موزههاي وابسته به دانشگاه است. از سوي ديگر عدم وجود يك كالج يا دانشكده وابسته به موزه دركل كشور بيانگر بنياد نحيف موزههاي ايران است. اما بررسي موزههاي بزرگ دنيا گوياي وضعيتي ديگر است به عنوان مثال مدرسه موزه هنرهاي زيباي بوستون كه وابسته به موزه هنرهاي زيباست؛ اين آكادمي نزديك به 150 سال قدمت دارد و فعاليت خود را از سال 1876 آغاز كرده است. شعاري كه اين مدرسه براي خود انتخاب كرده بسيار جالب توجه است: Steeped in history. Eye on the future. (غرق در تاريخ، چشم به آينده). اين مدرسه در معرفي خود چنين بيان ميكند: ما دركشف تركيبي از تكنيكها و رسانهها تا تاكيدات امروزي بر برنامه درسي آزاد هستيم. ما هرگز از ماموريت خود در آمادهسازي دانشآموزان براي تبديل شدن به هنرمندان و انديشمندان معاصر مصمم و آماده براي ايجاد تغيير فاصله نگرفتهايم. اين مدرسه كه به اختصار SMFA خوانده ميشود همچنين عضوي از انجمن كالجهاي مستقل هنر و طراحي(AICAD) است،كنسرسيومي متشكل از دهها مدرسه هنري برجسته. موسسات AICAD سالانه بيش از 50،000 دانشجوي كارشناسي و كارشناسي ارشد را آموزش ميدهند به علاوه هزاران دانشجوي ديگر در برنامههاي آموزش مداوم و تابستاني آنها شركت ميكنند. دانشجويان اين انجمن از 50 ايالت ايالات متحده و بيش از 60 كشور جهان جذب ميشوند. بيش از 70 درصد اين دانشآموزان براي حمايت از تحصيلات خود كمك مالي دريافت ميكنند. دانشكدهها و مدارس وابسته موزه بنيادهاي علمي رايجياند و تقريبا تمامي موزههاي مهم دنيا واجد اين ساختار آموزشي هستند.