سخني با اجماعسازان !
جعفر گلابي
انتخابات رياستجمهوري در پيش است و مجموع شرايط كشور خصوصا از حيث سياسي كار را براي اصلاحطلبان سخت كرده است. همانطور كه از اول انتظارش ميرفت انتخابها و گزينهها و فضاي مانور اين جناح سياسي با سد تعيين صلاحيتها روبهرو است و به نظر ميرسد بيش از نوبتهاي گذشته در راه باريكي گذاشته شدهاند تا بخواهند يا نخواهند به نقطه خاص رهسپار شوند! همانطور كه مشاهده ميشود ديگر لازم نيست همه محدوديتها و منتفي شدن گزينهها در نهايت از طريق شوراي نگهبان اعمال شود، گاهي تير غيبي چون فايل صوتي كه معلوم نيست از كدام سوي آسمان سر رسيد و كار خود را كرد، تنگنايي بر تنگناهاي قبلي اضافه ميكند. نكته بسيار مهم آنكه در كارزار انتخاباتي موجود واقعا علاوه بر كانديداها گزينهها هم محدودند و امكان تصميمهاي درست و بيهزينه فراخ و پرشمار نيستند. اصل شركت در انتخابات هم مغتنم است و هم تنها راه قانوني و مسالمتآميز و دموكراتيك براي ايجاد تغييرات اصلاحي است كه به هيچ وجه امكان ناديده گرفتن يا عبور ساده از كنار آن وجود ندارد. به تعبيري انتخابات آزاد و سالم دستاورد عظيم مبارزات مردم طي يك قرن اخير است و اگر از آن سلب اميد شود معناي تلخ و سنگيني به همراه دارد كه هيچ دلسوز و ميهندوستي نميخواهد به چنين نقطهاي برسد. يعني در بدترين شرايط ممكن و نابرابرترين فضاي رقابتي هم استفاده از حداقل امكانها و روزنهها براي معنادار شدن انتخابات عاقلانه و مسوولانه است؛ اما بلافاصله مشكل بعدي خود را نمايان ميكند كه اگر انتخابات جدي و معطوف به اراده و تمايلات ملت نباشد و انتخابهاي پيش روي مردم محدود و تعيين شده باشند در واقع بسياري از تمايلات شهروندان خارج از دايره تصميمسازي قرار ميگيرند و چه بسا مشاركت مردمي به حداقل خود برسد و انتخابات تبلور اراده اكثريت مردم نباشد.
پس مشكل و انتخاب سخت بعدي رخ مينمايد كه چگونه ميشود در چنين انتخاباتي مشاركت و شهروندان را هم قانع كرد كه در شرايط حداقلي وارد عرصه سياسي شوند و دست به انتخاب بزنند؟ در حال حاضر گزينههاي حداكثري اصلاحطلبان حتي امكان ثبتنام را ندارند و گزينههاي ديگر علاوه بر اينكه معلوم نيست از فيلتر تعيين صلاحيتها عبور كنند با مشكلات ديگر دست به گريبانند و امكان جلب نظر مردم را آنچنان كه بايد ندارند. متاسفانه مجموع شرايط سوالهاي سخت مردمي را پيشروي اصلاحطلبان نهاده كه پاسخ به آنها بسيار دشوراست. عملكرد دولت در ناصيه اصلاحطلبان نوشته شده است در حالي كه نه دولت داراي دستاني باز براي اجرا بود و نه مشورتي از اصلاحطلبان گرفت و چه بسيار كه ايشان را فرو گذاشت و بزرگان خون دل خوردند و نجيبانه لب به انتقاد باز نكردند. در هر حال اكنون چشمها به جبهه اصلاحات ايران دوخته شده است كه از خود درايت و همت عالي نشان دهد و براي هر شرايطي برنامه داشته باشد. البته براي زحمتي كه متقبل شدهاند جاي تقدير و تشكر دارد ولي وقتي عقول اصلاحطلب گرد هم آمدهاند افزون بر معرفي كانديداها مديريت شرايط را هم بايد به عهده گيرند و با مردم سخن بگويند. يك جبهه سياسي بنياندار كه در بدترين شرايط بارها نظر و اعتماد مردم را جلب كرده است و سياستمداران كاركشته و باتجربهاي دارد بايد بتواند مديريت هر شرايطي را به عهده گيرد و از خود جسارت و درايت تاريخي نشان دهد. مديريت اتفاقا در شرايط سخت و دشوار هنر و صدور آن از مدعيان مورد انتظار است. اگرچه اصلاح طلبان با همين شرايط سخت و تنگ پيروزي در انتخابات را هدف قرار دادهاند و بايد تاكتيكها و استراتژيهاي متوالي و گوناگون از خود بروز دهند و تفرق را از خود بزدايند و قضاوت منفي تاريخ را نخرند ولي آنان براي شكست هم ميتوانند اعمال مديريت كنند و هزينههاي ناكامي را به حداقل برسانند. همانگونه كه پيروزي و پيشروي مديريت ميخواهد، عقبنشيني هم مديريت ميخواهد تا خسارتهاي احتمالي به حداقل برسد و زمينهساز پيروزي بعدي شود. بيدرايتي يك پيروزي را عقيم ميكند كما اينكه پيروزي سال 92 مديريت نشد و تقريبا رها شد و يك نفر همه آن موفقيت را از آن خود و ضايعش كرد. در آن سو پذيرش شكست و عقبنشيني به موقع و گاهي سكوت مسوولانه هم بايد اداره شود تا منجر به خسارتهاي غيرقابل جبران نشود. در ايران اغلب جوجهها را در دقيقه 90 ميشمرند و چابكي و حوصله ميطلبد تا در لحظات نفسگير انتهايي بازي رها نشود، چه بسا بازي خاطرهانگيز تيم ملي فوتبال در ملبورن در انتظار ماست و در مقابل چه بسا بايد از خير بازي گذشت و سرمايهها را به هدر نداد. زمين ميدان در اختيار رقيب است ولي چشمها به اجماعسازان دوخته شده كه تدبير و انعطاف و آيندهنگري را با فداكاري و تقدم منافع ملي همراه كنند و از هر چه پيش آيد پلي براي حفظ كشور و سعادت مردم بسازند. ايرانيان معمولا پيشبينيناپذيرند و چه بسيار كه سياستمداران قدرتمند را غافلگير كردهاند.