جنايات بشري در افغانستان
امروز طالبان به لطف بدعهدي غرب بيش از هر زمان ديگري خواب به حقيقت پيوستن روياي 20 سالهاش را ميبيند و در اين مسير هر مانعي به هر قيمتي بايد حذف شود.
موانع دستيابي به خواستههاي طالبان چيست؟
شايد تا چندي پيش بسياري تصور ميكردند كه مانع اصلي تحقق اين روياي سياه، حضور نظامي غرب باشد. اما امروز ثابت شده كه اين مانع سرابي بيش نبوده است و طالبان با 3 مانع اساسي در 3 سطح مواجه هستند و امروز هر 3 مانع به صورت جدي مورد هجوم قرار گرفتهاند تا اين موانع نه براي امروز بلكه براي دهههاي آينده از پيش روي اين تفكر و نگاه برداشته شود.
نخست، نيروهاي نظامي و امنيتي افغانستان بارها ثابت كردهاند كه در ميدان عمليات به هيچ روي دست پايين را در برابر جريان مقابل ندارند. هر چند كه رسانهها برايشان شنيدن اين واقعيت جذاب نبوده است. براي رسانهها گزاره دروغين تصاحب بيش از 50 درصد خاك افغانستان توسط طالبان همواره جذابتر بوده از اين گزاره كه طالبان طي 20 سال گذشته هيچگاه نتوانستهاند كنترل يك شهر دورافتاده افغانستان را براي مدتي بيش از چند روز در اختيار داشته باشند چه رسد به مناطق مهم و كليدي. اين گروه تنها با ايجاد ناامني و اقدامات پرسروصدا تلاش كرده است جايگاه خود را به عنوان بازيگر مهم تثبيت كند و مانع نخست در پيشاني مقابله با اين جريان، نيروهاي نظامي افغانستان بودهاند؛ لذا طالبان هر جا و هر گونه كه توانسته است، تلاش كرده به بدنه اين نيروي پرتوان ضربه وارد كند.
دوم، نسل جديد افغانستان. نسل جديد افغانستان را بايد مهمترين مانع فعال پيش روي اهداف طالبان دانست. نسلي كه به هيچ عنوان زندگي در فضاي هنجارهاي طالبان را نخواهد پذيرفت. راهكار مقابله با اين مانع هم مفهومي است كه در سالهاي اخير در فضاي سياسي افغانستان بارها تكرار شده است: ترورهاي هدفمند. به تصور طالبان با اين ترورها نسل جديد يا حذف ميشود يا مجبور به انتخاب بين دو گزينه مهاجرت و سكوت خواهد شد.
سوم، علم و دانايي. بيشك ريشهايترين مانع در برابر تفكر طالباني علم و دانايي خواهد بود. هر قدر آموزش و دانش در فضاي اجتماعي افغانستان توسعه يابد، مجال جلب و جذب نيرو براي تفكر متصلب و بسته طالباني كمتر و كمتر خواهد بود. اين امر به ويژه در تلفيق با عنصر زن شالودههاي بنيادين تفكر اجتماعي طالبان را در هم خواهد شكست و اين گزاره فهم چرايي حمله به مراكز آموزشي را در سالهاي اخير آسانتر خواهد كرد.
اما در نهايت هيچ يك از اين بحثها داغ دل مادران عزادار كابل را تسكين نخواهد داد و اين داغ سرد نميشود و چه زيبا سرود سيدضيا قاسمي عزيز:
گاهي پدر شديم و پسر را گريستيم
گاهي پسر شديم و پدر را گريستيم
هر روز و شب درست چهل سال ميشود
ساعات تلخ پخش خبر را گريستيم
در خون نشست روسري دخترانمان
رخسارهگان قرص قمر را گريستيم