• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4923 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۲۰ ارديبهشت

دقايقي بهاري با جلال طالبي در عصر آرام سن خوزه

ويلموتس را روي سرشان گذاشتند، اما به من گفتند اجنبي!

اميد مافي

 

اين‌بار صدايش با ارديبهشت آمد تا فرصت همكلامي در خنكاي يك عصر بي‌باران و بي‌پرنده مهيا شود. همو كه با روياي قدم زدن در حوالي امجديه، حالش خوب مي‌شود و پرچم مودت را در غربت بر فراز دهليزهاي قلبش به اهتزاز در مي‌آورد...

او جلال طالبي است. مردي كه بيست و سه سال پيش در قامت فرمانده، بازي قرن را برد تا سال‌ها پس از آن شب ارغواني به وقت نوشتن نامش، كاغذهاي كاهي شكوفه دهند. تا ماه از آسمان شهر هجرت كند و پهناي صورت مرد بي‌تكلف را در آن سوي سن خوزه بپوشاند. دور از اين خاك هم كه باشد همين‌جاست و مثل نسيم از ميان موهاي‌مان رد مي‌شود. انگار دلش را در گوشه آسمان دودي تهران جا گذاشته كه به وقت هم‌صحبتي چشم‌هايش به ياد خيابان‌هاي اين حوالي شبنمي مي‌شود. با جلال طالبي درباره تيم ملي و البته فوتبال حرف زديم و او معتمدانه پاسخ سوالات «اعتماد» را داد.

 

فاتح نبرد قرن، دو دهه پس از آن نمايش‌هاي دراماتيك چقدر به صعود تيم ملي به جام جهاني پيش رو اميدوار است؟

نااميدي جزيي از شكست است و بايد اميدوار بود. اما حقيقت اين است كه با توجه به نتايج دور رفت و البته با التفات به ميزباني بحرين كار ساده‌اي پيش رو نداريم و بازيكنان تيم ملي بايد سرهاي‌شان را جلوي توپ بگذارند. اتفاقي كه تاكنون نيفتاده.

چطور اين اتفاق تا به حال رخ نداده؟

اگر فلاش‌‌‌‌‌بك بزنيد و بازي‌هاي دور رفت را مرور كنيد متوجه خواهيد شد كه تيم ملي بسيار ايستا، كم‌تحرك و بي‌انگيزه بازي كرد. وقتي فلان بازيكن از اروپا به تيم ملي مي‌پيوندد انتظار اين است گره‌ها در كمترين زمان باز شود، نه اينكه گره‌ها كورتر شود. ما اگر بخواهيم به جام جهاني برويم يك دقيقه هم نبايد در منامه منفعل ظاهر شويم.

واقعا فكر مي‌كنيد اسكوچيچ در قامت سرمربي مي‌تواند آرزوهاي رنگارنگ ما را محقق كند آقا جلال؟!

بله به شرط آنكه ابزار لازم را در اختيارش قرار دهند و كاري نكنند كه سرمربي تيم ملي قبل از پيكار با حريفان خلع سلاح شود. بازي تداركاتي با سوريه پس از مدت‌ها بي‌خبري اتفاق خوبي بود اما تيمي كه مي‌خواهد دست بالا را داشته باشد بايد آبديده‌تر شود و با آمادگي به مصاف رقيبان برود.

شما در بدو حضور ويلموتس در ايران يك‌جورهايي از او حمايت كرديد؟

من فقط گفتم بايد به مربي خارجي زمان داد و صبوري كرد تا بتواند اتمسفر حاكم بر فوتبال ايران را بشناسد. اين يك حرف منطقي بود اما حقيقت اين است كه در همان مدت كوتاه ويلموتس دست به سياه و سفيد هم نزد و نتيجه‌اش ناكامي‌هايي شد كه ديديم. من فكر مي‌كنم با يك مربي داخلي قطعا نتايج بهتري به دست مي‌آمد.

حالا قريب به هشت ميليون يورو بايد به ويلموتس و دستيارانش بدهند. وحشتناك است!

واقعا وحشتناك است. وقتي ضابطه‌اي در كار نباشد و الابختكي مربي جذب كنيم و پاي ميز قرارداد شل دهيم فرجام كار همين خواهد شد. يك چمدان يورو به ويلموتس مي‌دهند و فدراسيون را بدهكار زمين و آسمان مي‌كنند، آن وقت به جلال طالبي مي‌گويند اجنبي.

اجنبي؟

بله وقتي از جام جهاني فرانسه برگشتيم و آن شادي اجتماعي در مملكت ايجاد شد به جاي تشكر خشك و خالي دنبال خراب كردن من بودند و از زدن هر برچسبي ابا نداشتند. بعد از بردن امريكا در سال ۱۹۹۸ حتي فدراسيون فوتبال امريكا از من تقدير كرد اما اينجا چنان جوي درست كردند و چنان زير پايم را خالي كردند كه فضا براي ادامه مسير آماده نبود. در فوتبال ما البته هميشه مرغ همسايه غاز بوده است.

راستي شنيديد ساختمان فدراسيون و سه دانگ ساختمان باشگاه پرسپوليس را به خاطر بدهي فدراسيون‌نشينان ضبط كرده‌اند؟

من از ايران دورم و در ريز جزييات نيستم اما خب در آن مملكت همه‌چيزمان به همه‌چيزمان مي‌آيد. وقتي مهم‌ترين موضوعات را به قضا و قدر مي‌سپاريم و تصور مي‌كنيم همه‌چيز بدون برنامه‌ريزي درست خواهد شد، معلوم است كه آب خوش از گلوي‌مان پايين نخواهد رفت. فوتبال ما در ظاهر حرفه‌اي شده اما در باطن كمتر شباهتي به يك فوتبال منسجم و حرفه‌اي دارد. من بي‌تعارف گفتم.

رك نگفتيد بالاخره از منامه با دست پر برمي‌گرديم يا نه؟

اگر كادر فني هوشمندانه عمل كند و بچه‌ها ساكن و ايستا ظاهر نشوند و در هر بازي نود دقيقه بدوند و اگر همدلي در تيم حاكم باشد و حاشيه نسازند همه‌چيز امكان‌پذير است. يادتان باشد تيم ملي در بحرين حق اشتباه كردن ندارد. ما با اين بضاعت توان رد شدن از كنار حريفان‌مان را داريم و مي‌توانيم ورق را برگردانيم.

همين الان كه با هم حرف مي‌زنيم دل جلال طالبي براي چه كسي تنگ شده؟

(مكث مي‌كند)... دلم براي مادرم لك زده. كاش ايران بودم و مي‌رفتم سر خاكش و قبرش را با اشك شست‌وشو مي‌دادم. مادر كه رفت همه‌چيز را با خودش برد و من بي‌پناه‌ترين آدم دنيا شدم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون