ضرورت توجه سازمان حفاظت محيطزيست به مراكز تخصصي بازپروري پرندگان شكاري
چرخ معيوب تيمار پرندگان شكاري
فرناز حيدري
ادارات مختلف سازمان حفاظت محيطزيست هر ساله تعداد زيادي از پرندگان شكاري را كه بنا به دلايل مختلف به اسارت درآمدهاند، در طبيعت رهاسازي ميكنند. تعدادي از اين پرندگان مشكل خاصي ندارند و بخت آن را دارند كه در زيستگاه خود با فاصله كم يا حتي زياد رهاسازي شوند اما برخي ديگر بخت چندان بلندي ندارند و كيلومترها از زيستگاه خود دور ميشوند بلكه راهحلي براي درمان و بازگشت آنها به طبيعت پيدا شود. رضا كيامرزي، دامپزشك و پژوهشگري كه سالهاست در زمينه حفاظت از پرندگان شكاري كار و مطالعه ميكند، معتقد است كه بدون رعايت اصول بازپروري تخصصي پرندگان شكاري به هيچوجه نميتوان از موفقيتآميز بودن اين بازگشتها به طبيعت صحبت كرد و اين در حالي است كه براي رهاسازي برخي از اين پرندهها زمان و در عين حال هزينه زيادي صرف شده است. در اين گزارش تلاش كردهايم تا با مرور وضعيت پيچيده درمان، نگهداري و بازپروري پرندگان شكاري از سرمايههاي طبيعي بگوييم كه در فقدان مراكز تخصصي و دامپزشكان آموزش ديده هر روز بيش از پيش آسيبپذير ميشوند.
دلايل آسيب ديدگي پرندگان شكاري
پرندگان شكاري به دلايل مختلف اعم از برخورد با ساختمانها، ماشينها و انواع موانع انسانساز، تصادم با دكلهاي فشار قوي، كمبود انرژي در زمان مهاجرت، شكار و برخورد گلوله، به دام افتادن در انواع و اقسام ادوات غيراستاندارد شكار جهت قاچاق حيات وحش يا حتي به واسطه برداشت از لانه دچار آسيبديدگي ميشوند. افراد آسيبديده پرندگان شكاري اغلب به ادارات مختلف محيط زيست يا كلينيكهاي دامپزشكي ارجاع داده ميشوند اما به دليل فقدان مديريت يكپارچه توسط تنها متولي حفاظت از حيات وحش، اين موجودات ارزشمند را در اكثر موارد بايد حذف شده هميشگي از طبيعت قلمداد كرد. كيامرزي در اين زمينه به «اعتماد» ميگويد: «پرندگان آسيبديده مخصوصا آنهايي كه در مناطق چهارگانه محيطزيست يا زيستگاههاي طبيعي هستند به جز در شرايط خاص آن هم با نظر دامپزشك متخصص يا كارشناس حيات وحش نبايد از محل اوليه خارج يا جابهجا شوند. خواهش ما از همه طبيعتگردها، كوهنوردها و افرادي كه به هر دليل وارد عرصههاي طبيعي ميشوند؛ اين است كه پرندگان شكاري بيمار، آسيبديده، جوجههاي به ظاهر تنها مانده را از طبيعت خارج نكنند. خارج كردن حيوانات وحشي از طبيعت آغاز مشكلات، شروع درد و رنج و در عين حال تلفات بيپايان حيات وحش است. خروج هر حيوان از طبيعت و تحويل آن به محيطزيست بايد فقط با مشورت دامپزشك حيات وحش مجرب يا بومشناسان باشد. وقتي پرنده شكاري را به هر دليل از زيستگاه آن خارج ميكنيم، بايد مسووليت بازپروري و توانبخشي آن را هم برعهده بگيريم. تصميمگيري غيراحساسي و منطقي بسته به شرايط آسيبديدگي و نوع گونه يك موضوع ساده نيست يعني اجازه نداريم كه به اسم درمان، پرنده شكاري را در قفس فلزي قرار دهيم و آن را با ضايعات اسكلت و... تغذيه كنيم و نام آن را هم بازپروري بگذاريم. تاكيد ميكنم كه تيمار پرنده شكاري آسيبديده فقط و فقط بايد توسط افراد با تجربه و داراي دانش كافي آن هم در شرايط مناسب تغذيهاي، نگهداري، درمان، آموزش و با وسايل مناسب انجام شود. درمان پرنده شكاري به شدت نيازمند زمان و صرف هزينه است بنابراين از عهده تنها يك فرد خارج است.»
بازپروريهاي ناموفق، ليوان خالي
كيامرزي كه چندين سال است در زمينه پرندگان شكاري فعاليت ميكند و به عنوان دامپزشك معتمد نيز با سازمان حفاظت محيطزيست كار كرده و قدمهاي ارزندهاي براي آموزش محيطبانان برداشته، معتقد است كه متاسفانه تعداد زيادي از بازپروريها و رهاسازيهاي حيوانات وحشي در كشور ما غيرتخصصي و با درصد موفقيت بسيار پايين است: «بازپروري پرندگان شكاري و حيوانات شكارچي بسيار پيچيده و تخصصي و همراه مشكلات بسياري است كه در اغلب خبرها هيچ نشاني از توجه به اين مسائل پايهاي نيست. پرندگان شكاري نياز به آموزش شكار و شكار حيوانات ديگر دارند و با جدا كردن آنها از طبيعت ما مجبور هستيم كه اين كار را با حيوانات پرورشي و به صورت مصنوعي انجام دهيم. درمان و بازپروري پرندگان شكاري برخلاف باور عموم هيچ شباهتي به نگهداري از حيوانات خانگي ندارد. پرندگان شكاري به دليل طبيعت خاص خود به شدت از انسانها ترس و وحشت دارند و به همين دليل عدم مقيد كردن صحيح آنها، نگهداري در محل نامناسب و جابهجايي نادرست نه تنها باعث ميشود كه آنها به خودشان آسيب بزنند بلكه حتي احتمال خطر براي انسان هم وجود دارد.» او در مورد آسيبهاي ناشي از تغذيه نادرست پرندگان شكاري آسيبديده توسط افراد نابلد ميگويد:«گاهي گونههاي حيات وحش در اسارت اعتصاب غذا ميكنند در نتيجه بدون غذاي دستي دادن يا گاواژ يا سرمدرماني نميتوان به آنها كمك كرد ضمن اينكه برخي مردم فكر ميكنند، همه پرندگان شكاري از هر گوشت يا ضايعهاي تغذيه ميكنند، در حالي كه اين باور اصلا درست نيست.» او در عين حال معتقد است كه رهاسازي پرندگان شكاري پس از دوران توانبخشي نه تنها كار سادهاي نيست بلكه در كشورهاي پيشرفته مطابق اصولي خاص انجام ميشود كه متاسفانه در ايران به آنها چندان توجه نميشود. كيامرزي ميگويد:«گام نخست رهاسازي اصولي پرنده شكاري Soft Release است كه به معناي رهاسازي در فضاي پيش رهاسازي در زيستگاه مورد نظر است تا حيوان مدتي به اقليم، پوشش گياهي و شرايط آن زيستگاه عادت كند. گام دوم
Hard Release است كه به معناي رهاسازي مستقيم در داخل زيستگاه موردنظر است. ممكن است با توجه به شرايط و نوع گونه و نظر متخصص بازپروري(دامپزشك يا بومشناس) يك گونه تنها نيازمند hard release يا همان رهاسازي مستقيم باشد؛ در عين حال اين امكان هم هست كه يك گونه به دليل عدم توانايي، تنها قادر به ادامه حيات در فضاي نيمه اسارت يا محصور شبيهسازي شده با زيستگاه خود باشد. گام سوم هم نظارت پس از رهاسازي يا
Post Release Monitoring است كه در كشورهاي پيشرفته از طريق رديابهاي راديويي يا ماهوارهاي، تگ يا حلقه كه با فاصله قابل رويت باشد، دوربين يا گشتزني مستقيم زميني يا هوايي انجام ميشود.» او در مورد اهميت حلقهگذاري پرندگان شكاري كه مجدد به طبيعت بازگردانده ميشوند، ميگويد:«حلقهگذاري به اين دليل توصيه ميشود كه ميتواند اطلاعات مفيدي را در تجارب بعدي دراختيار بگذارد. حلقههاي جديد داراي جنس مرغوب و متفاوت با قديم، رنگي و داراي شماره ثبت شده بزرگ و با رنگهاي متفاوت هستند كه كمك ميكند از فاصله دور كاملا قابل تشخيص و شناسايي باشند. امروزه براي گونههاي خاص و بزرگ جثه مانند عقابها، لاشخورها و سارگپهها از تگهاي پلاستيكي بزرگ رنگي كه روي بال پرنده نصب ميشوند، كمك گرفته ميشود كه هم حين پرواز و هم در زماني كه پرنده نشسته است، قابل رويت هستند. در حقيقت اهميت رديابي پرنده چه از طريق ردياب ماهوارهاي و چه از طريق ردياب زميني با برد كوتاه اين است كه بتوان در چند روز اول رهاسازي كه در اصل پرخطرترين زمان براي بقاي پرنده است، آنها را زيرنظر گرفت و بر اين اساس بتوان عوامل اصلي تلفات يا عدم موفقيت را شناسايي كرد و حتي در صورت لزوم پرنده را دوباره زندهگيري و بازپروري كرد.»
اصول رهاسازي پرندگان شكاري آسيبديده
كيامرزي ميگويد كه رهاسازي پرندههاي شكاري تنها رها كردن آنها در طبيعت و چند ده يا حتي صد متر پرواز كردن نيست بلكه رهاسازي موفق به رهاسازياي گفته ميشود كه حيوان به واسطه يك كار حرفهاي و تخصصي بتواند از شانس بالايي براي بقا برخوردار باشد و در تمامي كشورهاي پيشرفته دنيا در بحث حفاظت از پرندگان شكاري وقتي امكان رهاسازي وجود ندارد، پرنده را به مراكز نگهداري، تكثير و پرورش با شرايط استاندارد منتقل ميكنند كه متاسفانه چنين مراكزي هم توسط سازمان حفاظت محيطزيست پشتيباني نشده است. او اشاره ميكند كه در بحث رهاسازي، توجه به وجود گونههاي غيربومي مانند
(Black Shaheen) كه از كشورهاي ديگر مانند پاكستان يا هند ميآيند و در حال ترانزيت به كشورهاي عربي توقيف ميشوند، بسيار مهم است. اين پرندگان بايد به درستي تشخيص گونه داده شوند و به هيچ عنوان هم نبايد در زيستگاههاي كشور ما رهاسازي شوند، چراكه ممكن است باعث از بين رفتن خلوص ژنتيكي زيرگونههاي بومي و زادآور در كشور شوند. در ضمن ممكن است كه داراي بيماريهاي غيربومي از كشورهاي ديگر يا زيرگونههاي ديگر باشند كه همين امر ميتواند بر جمعيت پرندگان بومي و زادآور كشور ما تاثيرات به شدت منفي داشته باشد. اين گونهها در عين حال ممكن است در زيستگاههاي كشور ما به گونه مهاجم و غالب بر زيرگونه تبديل شوند و گونههاي بومي و زادآور را تحتتاثير قرار دهند. در مورد پرندگان پرورشي يا هيبريد كه توسط بازداران عرب به صورت قاچاق براي شكار وارد كشور ميشوند و توسط محيطزيست توقيف ميشوند هم بايد پرندگان هيبريد و پرورشي به درستي تشخيص داده شوند و به هيچوجه در طبيعت رهاسازي نشوند. از اين پرندگان ميتوان به عنوان پرندگان آموزشي يا در بازداري يا مراكز تحقيقاتي استفاده كرد.» كيامرزي ميافزايد:«فصل مهاجرت براي رهاسازي پرندگان مهاجر بسيار بااهميت است و رهاسازي پرندگان مهاجر در خارج از فصل مهاجرت تنها نشانه عدمآگاهي، كار غيرعلمي و فاقد تخصص است. تعداد زيادي از پرندگان شكاري كه در ايران ديده ميشوند، مهاجر هستند و به همين دليل رعايت اين مساله مهم است. بر اين اساس ميتوان دريافت كه قدم اول در بحث درمان، بازپروري و رهاسازي پرندگان شكاري شناخت دقيق گونه و زيرگونههاي پرندگان شكاري از يكديگر است. به عنوان مثال ليل و دليجه كوچك از زادآوران تابستان و بهار در ايران هستند و بعد از بازپروري به هيچوجه نبايد در فصل زمستان در ايران رهاسازي شوند.» او در مورد اصول رهاسازي هم ميگويد:«پيش از رهاسازي اصولي پرندگان شكاري نخست بايد از سلامت شاهپرها و پرهاي اصلي دم اطمينان حاصل كرد. در گام دوم چك كردن وضعيت سلامت پرنده توسط دامپزشك از نظر بيماريها، سالم بودن استخوانها و اندامهاي حركتي است. وضعيت عضلات پروازي ناحيه سينه پرنده هم مهم است. كارشناس و بومشناس بايد بومي يا مهاجر بودن پرنده را تشخيص دهند ضمن اينكه بايد مشخص شود كه پرنده بالغ يا نابالغ است، چراكه پرندگان بومي بالغ به دليل اهميت بسيار زياد در حفظ نسل بايد در اولين فرصت و در جايي كه به دام افتادهاند، رها شوند. كارشناس مسوول رهاسازي بايد بتواند جوجه آشيانهاي پرنده شكاري را از جوجه توري تشخيص دهد. جوجههاي آشيانهاي به دليل عدم فراگيري پرواز و شكار بدون آموزشهاي لازم قادر به بازگشت به طبيعت نيستند. گاهي ما با پرندههاي شكاري عبوري مواجه هستيم و اين پرندهها در صورت آسيبديدگي نميتوانند بدون مطالعه و اطمينان از وضعيت سلامت به طبيعت بازگردانده شوند. ضمن اينكه گام نهايي رهاسازي پرندگان شكاري حلقهگذاري و بيومتري آنهاست. مسوول رهاسازي موظف است كه دادههاي موجود از پرندگان شكاري را به صورت دستنويس، فايل كامپيوتري و مستند دراختيار داشته باشد تا در صورت بروز هر گونه مشكل بتواند پاسخگو باشد.»
فقدان مراكز تخصصي
به گفته اين پژوهشگر برخي تصور ميكنند كه تنها احداث يك محل با هدف نگهداري از حيات وحش آسيبديده و زخمي ميتواند به حفاظت از حيات وحش منجر شود در حالي كه اينطور نيست:«احداث يك محل مهم نيست بلكه تامين هزينههاي جاري آن شامل غذاي مناسب، تجهيزات، دارو و وسايل درماني، هزينه پرسنل و كادر متخصص است كه زيربناي كار است وگرنه هر محلي كه بيبرنامه با عنوان مركز بازپروري حيات وحش يا پرندگان شكاري ساخته شود، درنهايت بعد از مدتي فراموش يا تبديل به كشتارگاه حيات وحش ميشود. با توجه به تعطيلي تنها كلينيك تخصصي حيات وحش در پارك پرديسان تهران و شرايط نامناسب بسياري از باغ وحشها، نگرانيها در مورد آسيب جدي به حيات وحش مخصوصا پرندگان شكاري بيدليل نيست و بايد به خاطر داشت كه فقدان مراكز تخصصي و علاقه شخصي افراد فاقد صلاحيت به نگهداري از پرندگان شكاري تاكنون باعث شده كه حيات وحش تاوان سنگيني بپردازد. مراكز تخصصي پرندگان شكاري، مكانهايي شبيهسازي شده با زيستگاه طبيعي هستند وگرنه نبايد نگهداري در قفس و درمانهاي كوتاهمدت مانند درمان مصدوميت يا جراحات سطحي را با توانبخشي اشتباه گرفت. شكستگي اندام اصلي در يك پرنده شكاري، تعويض شاهپرهاي شكسته و بزرگ كردن جوجه از لانه برداشته شده، دستكم بين 6 ماه الي 2 سال و گاهي حتي چند سال زمان نياز دارد و جدا از آن پرندگان شكاري بايد براساس يك برنامه اصولي نشانهگذاري شوند تا بعد از رهاسازي بتوان درصد موفقيت كار را بررسي كرد. ما در حال حاضر به شدت نيازمند توجه ويژه در اين بخش هستيم.»