به بهانه انتشارِ آلبومِ
«لكنتِ واژناك هبوط» اثرِ فرخزاد لايق
تلخندهاي واژناك جنون
نيما جوان
«موجها خوابيدهاند، آرام و رام/ طبلِ توفان از نوا افتاده است
چشمههاي شعلهور خشكيدهاند/ آبها از آسيا افتاده است»
ابتدا به متني اشاره ميكنم كه ناشرِ اثر، هرمس، در معرفي آلبوم، در سايتِ خود آورده است: «فرخزاد لايق، با «لكنت واژناك هبوط»، به پيشباز صدمين سال سرودن «سرزمين هرز» تي.اس.اليوت رفته است.
قطعات آلبوم به نام «واژ»هاي اول تا هفتم نامگذاري شدهاند. در واژ نخست است كه صداي اليوت و شاملو با تغييرات و پيرايش الكترونيك با كوارتت زهي زيرين شنيده ميشود. آنسامبل موسيقايي، گستره نامعمولي از سازهاي زهي تا بادي چوبي و برنجي و سه تار و پركاشن و چلستا و كرال و صداهاي تغيير شكليافته شاملو و اليوت و حتي ناقوسي از فيلم آوانگارد بلاتار را در بر ميگيرد و بر خلاف اثر بيكلام هفتگاه معلق، مشحون از خوانشهاي موازي متون متعددي از اليوت، شاملو و فروغ است.» ظهورِ فرخزاد لايق، با آلبومِ «سفرِ عسرت»در سال 1389در ايران، براي من كه در آن زمان 29 سال داشتم، در آستانه سيسالگي، يك شگفتي و انگيزه بود. خوب يادم است براي خيلي از هم نسلانِ من، محلِ بحث شده بود، درباره اينكه ميشود كه ميشود كه ميشود كه دكتر و متخصص بود (كاري بسيار جدي و وقت گير و هم موزيسيني بزرگ.
دكتر لايق براي خيلي از ما انگيزه رسيدن به جهانِ علايقِ هنري است. آهنگسازي بزرگ و محجوب و بيحاشيه. انتشارِ «سفرِ عسرت» در ايران پس از حدودِ دو سال وقفه نسبت به انتشارِ آن در خارج از ايران، موجي از زيبايي را ايجاد كرد و نامِ «فرخزاد لايق»، با اولين اثرش، ثبت شد و طرفدارانِ بسياري پيدا كرد.
شايد شرايطِ سياسي- اجتماعي آن روزهاي ايران، بيتاثير نبوده باشد اما اين مهم، يعني اثرِ «سفر عسرت» به تنهايي و از نظرِ موسيقايي، براي جاري ساختنِ تفكري نو در عرصه آهنگسازي و پيوستن به اين جريان، كافي بود و هويتِ مستقلِ خود را داشت.
توجه و علاقهمندي آهنگساز به جريانِ شعرِ معاصر از ويژگيهاي آثارِ فرخزاد لايق است كه ميبينيم تا آخرين اثرش، «لكنت واژناك هبوط» ادامه دارد. فرخزاد لايق پس از سالها دوري از موسيقي - البته از منظرِ بيوگرافينويسي، چون به واقع مگر ميشود دور بود و چنين بُنمايهاي داشت- در پاريس و مواجههاش با رضا قاسمي مشقِ سهتار ميكند و رديف دستگاهي موسيقي ايران را ميآموزد. او نوازنده ويلنسل نيز هست. به ايران بر ميگردد و آموختن را نزد حسين عليزاده، داريوش طلايي و مسعود شعاري پي ميگيرد.
به نظرِ نگارنده، مسيري روشن و راست و مستقيم، تا رسيدن به دنياي خلق و آهنگسازي. در سال نود و يك، «هفتگاه معلق» دومين اثرِ او كه براي كوارتتِ زهي نوشته شده، از سوي نشرِ هرمس، منتشر ميشود. كوارتتي كه توسطِ دو نفر به شكلِ غيرِهمزمان در استوديو ضبط شده است. ويلن اول، دوم و آلتو توسطِ جنابِ ارسلان كامكار نواخته ميشود و ويلنسل آن توسطِ خودِ آهنگساز. اثري كه مورد توجه كوارتتهاي مهمِ زهي دنيا از قبيلِ بروكلين رايدر و موندريان كوارتت براي اجرا، قرار ميگيرد. فرخزاد لايق در آخرين اثرش كه يكم ارديبهشتِ سالِ جاري از سوي نشرِ هرمس منتشر شد، باز هم به دغدغهاش، جهانِ شعرِ معاصر، پرداخته و انگار اين دو، يعني شعر و موسيقي، براي فرخزاد لايق يكيست يا در هر كدام، ديگري پيداست. انگار كه آينههاي روبهرو تا بينهايت در هم غرق ميشوند. تي.اس.اليوت، شاعر، نويسنده، نمايشنامهنويس و منتقدِ ادبي، دستمايه اثرِ آخرِ او، «لكنت واژناك هبوط» است. در ابتدا با صداي اليوت و شاملو آغاز ميشود و تو را با خود ميبرد كه ميبرد كه ميبرد. با در هم تنيدگي صداي اليوت و شاملو، دو شاعر تاثيرگذار، نوگرا و پيشروي معاصر، گويي همزمان، چون مجسمههاي سنگي يونانِ باستان، از خواب برخاستهاند و خوابِ خود را باهم و در هم، براي جهان تعريف ميكنند. براي جهان، جهاني كه خيره به طبلهاي از نوا افتاده، مرثيه ميبافد و تلخ ميخندد از جنونِ سكون. شنيدنِ آثارِ جنابِ لايق را در اين روزهاي جهان، بسيار پيشنهاد ميكنم؛ شايد اگر براي هر اثر بتوان زمانِ مناسب براي شنيدن متصور شد، اكنونِ جهان، زمانِ شنيدنِ آثارِ ايشان است. از «سفر عسرت» و «هفتگاه معلق» تا آخرين اثرش، «لكنت واژناك هبوط». در پايان، نوازندگان و خوانندگانِ بخشِ كرالِ اثر را خدمت شما عزيزان، معرفي ميكنم: برديا كيارس (ويلن اول)، تينا جامه گرمي (ويلن دوم)، لعيا اعتمادي (ويلن آلتو)، مهرداد عالمي (ويلنسل)، شقايق صادقيان (فلوت)، داريوش بيژني (كلارينت)، عليرضا ميرآقا (ترومپت)، آرش رضويان (فرنچ هورن)، سپهر عباسي (ترومبون)، رضا عسگرزاده (پركاشن و چلستا)، فرخزاد لايق (سه تار و ويلنسل) كرال: سميرا محسني، سحر لطفي، پگاه عينك چي، رضا عسگرزاده، امير محمدنظر، فرخزاد لايق. اين اثر بر روي فروشگاه اينترنتي لوركا قابل دسترس است. باشد كه رعايتِ كپيرايتِ آثار در تمامِ جامعه نهادينه شود. آمين.
پا نوشت:
شعري كه در ابتداي يادداشت آمده، از مهدي اخوان ثالث است.