روايت غمانگيز قتل كارگرداني كه از نشان دادن صحنههاي خشونت پرهيز ميكرد
تراژدي «بابك»
تينا جلالي| خبر قتل كارگردان جوان بابك خرمدين آنقدر شوكهكننده ، غيرقابل باور و ترسناك بود كه حتما بايد لحظهاي از آن فاصله ميگرفتيم تا بتوانيم آن را درك و در ذهن مرور كنيم:«پدر و مادري فرزند خود را با چاقو تكه تكه كردند» مگر ميشود؟ بيقضاوت حقيقت هر چه كه باشد و صحبت از هر اختلافي كه باشد، قتل فرزند آن هم به چنين روش فجيعي، عملي غيرانساني و تكاندهنده است، تلخي ماجرا آنجا دوچندان ميشود كه بدانيم اين اتفاق براي طبقهاي از جامعه رخ داده كه پدر طبق گفتههاي خودش ۶۹ ماه در مناطق عملياتي بوده، دو مرتبه شيميايي شده و چهار بار تركش خورده و فرزندشان با فرهنگ و هنر مأنوس بوده و به نوعي الگوي رفتاري افراد جامعه به شمار ميروند.
واقعيتش با هر سينماگر و فيلمسازي راجع به اين موضوع صحبت كرديم و درباره شخصيت و منش اين كارگردان از آنها جويا شديم يا از بروز چنين اتفاقي عصبي و ناراحت بودند يا نمينوانستند عمق فاجعه را باور كنند:«خانم مگر چنين اتفاقي ممكن است؟ فرزند هرقدر هم ناخلف و نالايق و نااهل باشد مگر ميشود به چنين روش خشونتباري به مرگ او متوسل شد؟» يكي از دوستان نزديك او بدون اينكه نامي از او برده شود به «اعتماد» گفت:«اصلا نميتوانم چنين مرگي را حداقل براي بابك باور كنم شايد براي شخص من چنين اتفاق وحشتناكي روي ميداد اما براي بابك خير؛ اصلا نميتوانم اين اتفاق را بپذيرم. او آنقدر مهربان و رئوف و دوستداشتني بود كه كسي نميتوانست چنين رفتار خشونتباري با او داشته باشد چه برسد به پدر و مادر او.» يا منبع مطلع ديگري به ما گفت:«بابك خرمدين شخصيت بسيار دوستداشتني و مهرباني داشت، اصلا برخورد بدي از او نميديديم، آنقدر آرام و منزوي كه اصلا اهل اختلاف نبود. واقعا اين روزها چيزهاي عجيبي ميشنويم، پدر و مادري ابتدا فرزند خود را بيهوش ميكنند، بعد او را ميكشند و در مرحله بعد بدن بيجان او را تكه تكه ميكنند. آيا به نظر شما اين پدر و مادر مريض روحي نيستند؟»
سوگنامهاي براي بابك
از آنجايي كه فيلم «سوگنامهاي براي ياشار» تنها فيلم بلند بابك خرمدين بود كه در گروه هنر و تجربه به نمايش درآمده بود، اميرحسين علمالهدي عضو شوراي سياستگذاري گروه سينمايي هنر و تجربه درباره شخصيت او نوشت:«بابك را سال 93 وقتي كه فيلم «سوگنامهاي براي ياشار» را آورده بود براي نمايش در هنر و تجربه شناختم. يك فيلم كاملا تجربي. بابك گوشهگير بود و منزوي و البته خوشبرخورد، ميشد دوستش داشت. به قول خودماني خاص بود اما باور نميكردم اينقدر خاص كه توسط پدر و مادرش هم پذيرفته نشود. دنيا بازيهاي عجيبي دارد حالا «سوگنامهاي براي بابك» را بايد ببينيم و بشنويم...»
مسوولان ابعاد قضيه را شفاف اعلام كنند
در همين زمينه الهام حسينزاده، رييس هيات مديره انجمن فيلم كوتاه ايران به روزنامه اعتماد گفت:«بابك خرمدين كارگرداني بود كه از اعضاي صنف فيلم كوتاه به شمار ميرفت و تا جايي كه ميدانم، شخصيت بسيار متين و باوقاري داشت و از جمله فيلمسازاني بود كه پيوسته كار ميكرد و تدريس هم ميكرد. بسياري از فيلمسازان فيلم كوتاه امروز از شاگردان او بودند.» او در ادامه صحبتهايش گفت:«از شاگردان او ميشنوم كه بابك خرمدين انسان بسيار ملايمي بود و همواره به دانشجويان خود توصيه ميكرد از نشان دادن خشونت در فيلمهايتان خودداري كنيد براي اينكه ما در قبال مردم مسووليت اجتماعي داريم. خودم هم تا جايي كه ميدانم او بسيار بيحاشيه بود واقعا از چنين اتفاقي متعجب شدم و اميدوارم مسوولان ماجرا را پيگيري و ابعاد قضيه را باز كنند. قوه قضاييه مساله را روشن كند و به اطلاع افكار عمومي برساند.» حسينزاده تاكيد كرد:«اعضاي صنف ما در حال حاضر بسيار شوكه و ناراحت هستند و اين مطالبه را از مسوولان دارند كه كم و كيف قضيه را شفاف اعلام كنند.»
زندگينامهاي در قالب فيلم
شايد جالب باشد كه بدانيد بابك خرمدين فيلم «سوگنامهاي براي ياشار» را تا حد زيادي با الهام گرفتن از سرگذشت خود ساخته است. يعني سال ۸۹ به عنوان دانشجو راهي لندن ميشود و در آنجا با مساله مهاجرت و غربت درگيري پيدا ميكند. ياشار شخصيت اصلي فيلم او هم چنين سرگذشتي دارد. او جواني است كه با ويزاي دانشجويي وارد لندن شده است. همزمان با اتمام كالج دچار مشكل مالي و دلتنگي براي خانوادهاش و ايران ميشود. اكنون او بين ماندن و برگشتن مردد و به استيصال رسيده است. اين نقش را ياشار عليشناس بازي كرده كه از دوستان كارگردان بوده و سابقه بازيگري نداشته است. بابك خرمدين براي گرفتن بازي بهتر از او فيلمنامه را دراختيارش نگذاشته و صحنه به صحنه موقعيت را براي او توضيح ميداده است.
برنده جايزه فيلمهاي انساندوستانه
در كارنامه اين كارگردان آمده سال ۱۳۷۹ در دوره فيلمسازي يك ساله انجمن سينماي جوانان دفتر تهران شركت كرده. از آثار او ميتوان از «بور بيجاده رنگ» ۱۳۸۶ (۲۲ دقيقه)، «سهشنبه: مامان» ۱۳۸۸ (۹ دقيقه)، فيلم نيمهبلند داستاني «روزن (كورسو)» ۱۳۸۹ (۴۲ دقيقه)، فيلم بلند داستاني «سوگنامهاي براي ياشار» ۱۳۹۲ ساخته شده در لندن (۷۲ دقيقه)، ساخت 3 فيلم كوتاه داستاني به نامهاي «برش» ۱۳۸۳ به مدت (۱۲ دقيقه) نام برد. به نوشته ايسنا او همچنين جايزه بهترين فيلم كوتاه داستاني را براي «بور بيجاده رنگ» در جشنواره بينالمللي فيلم آسا (فيلمهاي انساندوستانه) ۱۳۸۸ دريافت كرده بود. به اين نكته اشاره كنيم در مراسمي كه دي ماه سال ۹۴ به بهانه اكران فيلم «سوگنامهاي براي ياشار» در موزه سينما برگزار شد، بابك خرمدين از پدرش دعوت كرد كه روي صحنه بيايد و پدرش در سخناني كوتاه گفته بود:«به نام خداوند آموزگار و به نام شهداي گلگون كفن جنگ 8 ساله و درود به شرافت آن شهدا كه مملكت را حفظ كردند. من سرهنگ پياده ستاد خرمدين هستم. ۳۰ سال خدمت كردم، ۶۹ ماه در مناطق عملياتي بودم، دو مرتبه شيميايي شدم و چهار بار تركش خوردم و خوشحالم كه در مقابل مملكت انجام وظيفه كردم.»