روايت يك نسلكشي چگونه تحريف ميشود؟
آلرژي رسانههاي غربي به بيان حقيقت درباره فلسطين
برانكو مارستيك
ترجمه: آرمين منتظري
براي گزارش كردن درگيريهاي خونيني كه ميان اسراييل و فلسطين در جريان است، دو روش وجود دارد. نخست اينكه هر عنوان و خبري، چه درباره حملات راكتي حماس و چه درباره حملات هوايي نامتناسب اسراييل، در متن گزارش قرار داده شده و منتشر شود. اگر به اين روش اقدام شود معنايش اين است كه بايد اصل ماجرا را توضيح داد. اما اصل ماجرا چيست؟ واقعيت اين است كه راكتپرانيهاي حماس پس از آن آغاز شد كه نيروهاي امنيتي و نظامي اسراييل دست به زنجيرهاي از اقدامات خشونتآميز و جنايي عليه فلسطينيان شرق بيتالمقدس زدند. نيروهاي اسراييلي به نمازگزاران در مسجدالاقصي كه سومين سرزمين مقدس جهان اسلام است حمله كردند آنهم در يكي از مقدسترين ماههاي سال براي مسلمانان. اين حمله موجب آسيب وارد آمدن به بخشي از بنا شده و صدها نفر از نمازگزاران را مجروح كرد. در واقع نيروهاي اسراييلي به فلسطينيهايي حمله كردند كه در مسجدالاقصي گرد آمده بودند تا هم نماز بگزارند و هم از مسجد دربرابر گروهي از اسراييليهاي راستگراي تندرو كه از شرق بيتالمقدس شروع به راهپيمايي كرده بودند، حفاظت كنند. اسراييليهاي تندرو وقتي به مسجد رسيدند سعي كردند به زور وارد شوند. همه اين اتفاقات در حالي رخ داد كه اسراييليها از چند روز قبل برنامهاي را براي اشغال زمينهاي فلسطينيها در شرق بيتالمقدس آغاز كرده بودند. اين داستاني است كه بسياري از رسانههاي غربي، نسخه كاملش را براي مخاطبانشان روايت نميكنند. حتي در خصوص حملات راكتي حماس به اسراييل نيز حقيقت روايت نميشود. اين حملات راكتي در مقايسه با حملات سازمانيافته ارتش اسراييل به غزه اساسا به حساب نميآيد. تا زمان نوشته شدن اين نوشتار، حدود 200 فلسطيني، اعم از زن و كودك در اين حملات جان خود را از دست دادهاند. اما تلفات در سوي اسراييلي كمتر از 10 نفر بوده است. اما اين روايت و آماري است كه در بسياري از رسانهها به سرعت از آن عبور ميشود چراكه توقف در آن مستلزم توضيح درباره عدم تناسب ميان حملات اسراييل و پاسخهاي حماس است و رسانههاي غربي نسبت به توضيح بيشتر آلرژي دارند. البته روش ديگري هم براي گزارش كردن تحولات غزه وجود دارد و آن روش همان روش سنتي رسانههاي غربي در روايتكردن اين رويارويي است! روشي كه در چارچوب آن سعي ميشود خشونت و بيعدالتي سيستماتيك در قالب عباراتي نظير «افزايش تنش» قرار داده شود. روايتي كه خشونت نظاممند و مقاومت در برابر آن را با عباراتي نظير «درگيريهاي غمانگيز» بيان ميكند و اين رويارويي را غيراخلاقي تفسير كرده و در نهايت كار را به جايي ميرسانند كه مخاطب چيزي به ذهنش نميرسد جز اينكه دستانش را بلند كند و بپرسد: «اينها چه وقتي ياد ميگيرند در صلح در كنار هم زندگي كنند؟» بله! اين دقيقا كاري است كه رسانههاي غربي ميكنند؛ تقليل واقعيت به امري روزمره! رسانههاي غربي در جريان خشونتهاي اخير نيروهاي اسراييلي و مقاومت فلسطينيها، به هنگام گزارش كردن رخداد، جزييات را بيان نميكنند. آنها مدام لفظ «درگيري» را به كار ميبرند بدون اينكه بگويند چه كسي آغازكننده اين درگيري بوده و اساسا اين درگيري چطور آغاز شده است. در واقع شنونده با روايتي نصفه و نيمه روبهرو ميشود. اين يك تكنيك رسانهاي براي انحراف افكار عمومي است. به اين صورت كه اگر شما درباره رويارويي اخير ميان اسراييل و فلسطين چيزي ندانيد يا اينكه خيلي كم بدانيد و بخواهيد خودتان از طريق جستوجوي عناوين خبري روزهاي گذشته در رسانههاي غربي به حقيقت ماجرا پي ببريد و بدانيد چرا اين جنگ آغاز شد، هرگز نخواهيد فهميد كه در ابتدا فلسطينيها صرفا به تصرف زمينهايشان به دست نيروهاي اسراييلي اعتراض ميكردند. هرگز در نخواهيد يافت كه درگيري زماني آغاز شد كه نيروهاي اسراييلي تصميم گرفتند به نمازگزاران فلسطيني حاضر در يكي از مقدسترين مساجد جهان اسلام، حمله كنند. در واقع، حتي ممكن است كاملا داستاني دروغين و انحرافي بشنويد. كاري كه رسانههاي غربي ميكنند اين است كه شرح رخدادها را كامل و جامع ارايه نميكنند يا نسخهاي دم دستي از آن روايت ميكنند. براي مثال به اين تيترها توجه كنيد: « همزمان با شدت يافتن تنشها در بيتالمقدس، حماس به سمت اسراييل راكت شليك كرد»، «خشونتها در بيتالمقدس به شليك راكت و حمله هوايي رسيد». تيتر نخست مربوط به شبكه انبيسي و دومي مربوط به خبرگزاري رويترز است. كاملا مشخص است كه در اين تيترها اشارهاي به نقشآفريني انساني نميشود و داستان طوري روايت ميشود كه گويي يك بلاي طبيعي رخ داده است. اين عناوين به اين سوالات پاسخ نميدهند كه خشونت از جانب چه كسي بوده و تنش بر سر چه؟ در عوض آنچه سعي ميكنند بقبولانند اين است كه واكنشهاي حماس و اسراييل نسبت به يكديگر به يك ميزان «تناسب» دارند. القاي متناسب بودن حملات هوايي اسراييل نكتهاي است كه بسياري از رسانههاي غربي بهشدت برايش تلاش ميكنند. به اين تيترها توجه كنيد: « پس از حمله راكتي حماس، اسراييل به غزه حمله كرد»، «شبهنظاميان غزه و اسراييل، با راكت و حمله هوايي به جنگ هم رفتند». تيتر نخست مربوط به سرويس خبري ياهو و تيتر دوم مربوط به خبرگزاري امريكايي آسوشيتدپرس است. به اين دو تيتر كه اولي متعلق به شبكه اي بيسي و دومي مربوط به شبكه سيبياس است، توجه كنيد: «حماس و اسراييل جنگي شديد را شروع كردند كه پاياني برايش متصور نيست»، «بعد از بارش باران راكتهاي حماس، اسراييل خود را براي حمله به غزه آماده ميكند». در تمامي اين تيترها تلاش شده قواي نظامي دو طرف متناسب با يكديگر نمايش داده شوند. در حالي كه اينطور نيست. اگر به دنبال تيتري هستيد كه بگويد: «نيروهاي اسراييلي به فلسطينيهاي معترض به تصرف زمينهايشان، حمله كردند»، نتيجه جستوجويتان در جريان اصلي رسانههاي غربي راه به جايي نخواهد برد. اين رسانهها تمايل دارند از واژههاي قابل تفسير و مبهم «شدت يافتن تنش» و «درگيري» استفاده كنند. گاهي اوقات اگر بخواهند خيلي منصف باشند ممكن است در متن گزارش اشاره كوچكي به خشونتهاي اسراييل بكنند و اما تيترهاي گزارش همچنان دو پهلو و قابل تفسير هستند. در خصوص تلفات غيرنظاميان در غزه نيز رسانههاي غربي ابتدا آمار ناچيز مقامات اسراييلي را به عنوان آمار رسمي گزارش ميكنند و بعد از آن تعداد تلفات غيرنظاميان فلسطيني را به عنوان آمارهاي غيررسمي، ياد ميكنند. در تمام اين آمارها هيچ اشارهاي به علت اصلي تنش نميشود. تكنيك ديگر، سبك روايت وارونه است. براي مثال شبكه انبيسي در يكي از گزارشهايش اينگونه نوشت: «شبه نظاميان حماس در نوار غزه چندين راكت به سمت بيتالمقدس شليك كردند. اين اقدام تحريكآميز پس از آن انجام شد كه صدها فلسطيني در درگيري با نيروهاي اسراييلي زخمي شدند». در واقع شبكه انبيسي ميگويد شليك راكتها توسط حماس يك اقدام بزرگ تحريكآميز بوده است اما اينكه فلسطينيهاي معترض توسط نيروهاي اسراييلي آسيب ديدند، به هيچ عنوان اقدام تحريكآميزي نبوده است! در چنين روايت وارونهاي همه مسووليتها بر دوش فلسطينيها و نيروهاي حماس قرار ميگيرد نه نيروهاي اسراييلي و خشونتهاي نيروهاي اسراييلي تقليل داده ميشود. به اين بخش از گزارش شبكه سيانان توجه كنيد: «تنشها ميان اسراييل و فلسطينيها در روز سهشنبه پس از آن افزايش يافت كه شبهنظاميان حماس در غزه، صدها راكت به سمت اسراييل شليك كردند. اين اقدام موجب شد اسراييل با حمله هوايي پاسخ دهد». غير از اينكه باز هم در اين متن از كلمه مبهم «تنش» استفاده شده، نويسنده گزارش سعي كرده در خصوص حماس و فلسطينيها دقيق صحبت كند اما وقتي كار به اسراييل ميرسد، ادبيات گزارش مبهم ميشود. نويسنده از واژه «صدها راكت» استفاده ميكند و دقيقا ذكر ميكند كه اين «تعداد» راكت توسط «حماس» شليك شده اما هيچ اشارهاي به ميزان و شدت حملات هوايي اسراييل نميكند. معنايش اين است كه سيانان قصد داشته القا كند كه حملات اسراييل كاملا طبيعي است اما شليك «صدها راكت» توسط حماس كاملا غيرطبيعي و تحريكآميز بوده است. اينها صرفا نمونههايي چند از سياستهاي رسانههاي غربي در حمايت از اسراييل و قلب واقعيت تحولات غزه است. براي جمعآوري نمونههاي بيشتر بايد ساعتها وقت صرف كرد و هزاران نمونه ديگر را نيز ميتوان يافت. ژست رسانههاي غربي به بيطرفي و ارايه روايت منصفانه، در عرصه عمل به غش كردن آنها در دامن اسراييل انجاميده است و نتيجهاي كه به جا گذاشته، نوعي روايت ژورناليستي است كه صرفا به گيج شدن و گمراه شدن مخاطب ميانجامد. اما واقعيت خيلي هم پيچيده نيست. شليك راكتهاي حماس، اعتراض فلسطينيها، سنگپراني معترضان و حتي شورش آنها، همه، پاسخهايي اجتنابناپذير و از سر ناچاري در برابر دههها خشونت و ظلم سيستماتيك، تصرف زمين و سركوب وحشيانه رژيم اسراييل هستند. اعتراضات فلسطينيها زبان جماعتي است كه كسي صدايشان را نميشنود چون صدايشان سالهاست خفه شده است. مارتين لوتر كينگ نيز اعتراضات سياهان امريكا در دهه 60 ميلادي را زبان كساني توصيف كرده بود كه صدايشان شنيده نميشود.
منبع: Antiwar