• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4935 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۳ خرداد

محيط‌باني كه پيش‌تر شكارچي بوده از دلايل تغيير روش زندگي خود و دغدغه‌هايش به «اعتماد» مي‌گويد

برف ما محيط‌بان‌ها بيش و بام‌مان كوچك است

فرناز حيدري

سال‌هاست كه محيط‌بان‌ها و شكارچي‌هاي غيرمجاز رو در روي يكديگر قرار مي‌گيرند، برخوردهايي كه متاسفانه اغلب به بهاي جان يكي از طرفين تمام مي‌شود و غم و رنج‌هايي كه پس از بروز فاجعه،گويي پاياني ندارد. خانواده‌هاي داغدار همچون مجلل و هاشمي، دو محيط‌بان اهل زنجان كه چندي قبل حين انجام وظيفه در منطقه‌ حفاظت شده‌ «فيله خاصه» به ضرب گلوله كشته شدند،كم نيستند. در اين ميان اما شكارچياني هم هستند كه مسير خود را از جايي تغيير داده و براي حفاظت از طبيعت همت كرده‌اند. يكي از آنها سعيد ارشادي، رييس اداره و محيط‌بان منطقه حفاظت شده كمرسرخ شهرستان سرايان، استان خراسان جنوبي است كه حدود 25 سال سابقه خدمت دارد. او تا سال 1390 كارمند شبكه دامپزشكي بوده و در اداره كل دامپزشكي خدمت مي‌كرده اما نزديك 11 سال است كه نه‌تنها از شكار بلكه حتي از شغل پيشين هم كناره‌گيري كرده و در محيط زيست خدمت مي‌كند. ارشادي در اين گفت‌وگو مي‌گويد كه آرامش محيط‌بانان در گرو آرامش حيات وحش است و در اين راه محيط‌بان حاضر است از جان خود هم بگذرد.


 

چرا و چگونه شكار را كنار گذاشتيد؟

من 15 سال تفنگ برنو داشتم، در اين بازه زماني شايد كمتر از 10 راس شكار زدم. بارها شاهد اين بودم كه شكار كردن و گرفتن جان يك موجود زنده با روح طبيعت‌دوست من سازگار نيست اما نمي‌دانم چطور شد كه اين تغيير مسير به 15 سال زمان نياز داشت. در طول اين مدت 15 سال، اتفاقاتي براي شكارچياني كه مي‌شناختم پيش آمده بود اما متاسفانه كافي نبود تا من را به خودم بياورد. سرانجام، شكار يك قوچ وحشي باعث دگرگوني من شد. غروب بود و مجبور شدم از فاصله دوري تيراندازي كنم، وقتي بالاي سر حيوان رسيدم هنوز جان داشت و با يك نگاه يخ زدم، نگاه حيوان پرسشگر بود و گويي مي‌پرسيد به كدامين گناه؟ در طول مسيري كه طي كرده بودم، اين موجود بي‌گناه زجر زيادي را تحمل كرده بود و از آنجا به خود آمدم و متوجه شدم شكار با روح من كه دوستدار طبيعت هستم، تطابقي ندارد. تصميم گرفتم كه هم شغل و هم شكارچي بودن را يكجا رها كنم و با وجود اينكه نيروي رسمي دامپزشكي بودم، درخواست انتقال به محيط زيست دادم. الان هم افتخار مي‌كنم كه به عنوان يك محيط‌بان در حال خدمت به طبيعت هستم.

الان كه محيط‌بان هستيد، نظرتان در مورد شكارچي‌ها چيست؟

معتقدم كه خيلي از شكارچي‌ها صرفا افراد متخلفي نيستند، خيلي از آنها عاشق طبيعت هستند اما مسير عشق به طبيعت را اشتباه رفته و بعضا حتي باعث تخريب طبيعت شده‌اند. اين را هم بگويم كه داستان شكار غيرمجاز موضوعي كاملا متفاوت دارد.

محيط‌باني براي شما يك شغل است يا يك علاقه؟

درست است كه خيلي از محيط‌بان‌ها ابتدا ممكن است براي داشتن شغل وارد اين حيطه شوند اما بعد از مدتي خواه ناخواه نيروي خالص و بكري كه از طبيعت مي‌گيرند، ذهن آنها را به خود مشغول مي‌كند. محيط‌بان‌ها اغلب عاشق شغل خود هستند و به طبيعتي كه حفاظت مي‌كنند، عشق مي‌ورزند. من هم به عنوان يك محيط‌بان تغيير زيادي كرده و از طبيعت آموخته‌ام. حفاظت از محيط زيست حوزه وسيعي دارد و جنبه‌هاي مختلفي را دربرمي‌گيرد. وظيفه محيط‌بان تنها جلوگيري از شكارغيرمجاز نيست، ما بازوي اجرايي قوانين مختلف هستيم. قانون شكار و صيد، قانون حفاظت و بهسازي، قانون حفاظت از آب، خاك، هواي پاك و بسياري قوانين ومصوبه هست كه محيط‌بان‌ها بازوي اجرايي آن هستند؛ واقعيتش برف ما اينقدر زياد اما بام‌مان در مقابل كوچك است. محيط‌بان‌ها حوزه وسيع كاري دارند اما در مقابل قدرت اجرايي كمي دارند؛ يك محيط‌بان با اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و آموزش رو در رو است اما به نظرم توان و اختياري كه دارد به اندازه آن مسووليت نيست. قانون به كارگيري سلاح توسط محيط‌بان‌ها يكي از مواردي است كه از نظر من دست ما را تا حدي بسته است.

به هر حال اين احتمال هم توسط برخي مطرح شده كه اگر دست محيط‌بان‌ها براي استفاده از سلاح باز باشد، ممكن است كه تعارض با شكارچي‌ها بيشتر و خونين‌تر شود؟

اگر دقيق‌تر نگاه كنيم، متوجه مي‌شويم محيط‌باني كه براي تك‌تك گونه‌هاي جانوري و گياهي دل مي‌سوزاند، چطور ممكن است به راحتي باعث از بين رفتن همنوع خودش شود؟ محيط‌بان‌ها عاشق زندگي بخشيدن هستند و محيط‌باني نيست كه بخواهد آسيبي به انساني آن هم همنوع خودش برساند. از نظر من قانون بايد به نفع محيط‌بان‌ها بازدارندگي بيشتري داشته باشد، همكاران پركشيده من هرمزي، دهقاني، مجلل و هاشمي به خاطر همين دغدغه‌ها و اهميت به جان انسان بود كه ديگر در ميان ما نيستند، امروز ما با خود مي‌گوييم شايد اگر اين محيط‌بان‌هاي پر كشيده از ميان ما از اسلحه خودشان استفاده مي‌كردند، امروز زنده بودند. محيط‌بان‌ها دغدغه جان انسان‌ها را دارند و از طرفي هم اين ترس را دارند كه اگر درگيري رخ دهد، چطور بايد اثبات كنند كه براي دفاع از جان خود از اسلحه استفاده كرده‌اند. اين مسائل باعث شده كه محيط‌بان‌ها به اين نتيجه برسند كه خوب حمايت نمي‌شوند. ترس از زندان، ترس گرفتن جان يك انسان، ترس تنها و بي‌پناه ماندن خانواده باعث مي‌شود كه قدم‌هاي محيط‌بان‌ها با تامل و درنگ بيش از حد باشد و اين تامل و درنگ گاهي به بهاي جان خودشان تمام مي‌شود. اين را هم بگويم كه ما محيط‌بان‌هايي داشته‌ايم كه در برخورد با اشرار و متخلفاني غير از متخلفان شكار جان خودشان را از دست داده‌اند.

تيراندازي هوايي كه محيط‌بان‌ها مجاز به انجام آن هستند، موثر نيست؟

ما شرايط خاصي براي درگير شدن با متخلف‌هاي شكار داريم. در آن لحظه تصميم‌گيري بسيار سخت است و تنها محيط‌باني كه اين صحنه را تجربه كرده، مي‌تواند سختي اين درگيري‌ها را مجسم كند. به عنوان مثال چندي پيش در شهرستان سرايان، همكارانم با 3 شكارچي متخلف مواجه شدند، يك نفر از اين افراد دستگير شد و دو نفر آنها ابتدا فرار كردند اما وقتي ديدند كه نفر سوم دستگير شده، برگشتند و با اسلحه همكاران من را تهديد مي‌كردند. همكارانم تير هوايي مي‌زدند و مدام تكرار مي‌كردند كه اسلحه‌تان را بيندازيد، جان يك انسان در خطر است، شكار ارزش ندارد كه جاني از ما يا شما گرفته شود؛ اما آنها به‌طور مرتب تكرار مي‌كردند كه شما اسلحه‌تان را بيندازيد و حتي تصميم به خلع سلاح محيط‌بان داشتند. خوشبختانه فشنگ متخلفان تمام شده بود وگرنه هيچ بعيد نبود كه جان يك انسان به خطر مي‌افتاد در حالي كه محيط‌بان مي‌توانست از سلاح استفاده كند اما به خاطر عواقبش و ترس از گرفتن جان يك انسان فقط اقدام به تيراندازي هوايي كرده و صحنه را به خوبي مديريت كردند. الان فضاي مجازي باعث شده كه خيلي از شكارچي‌هاي متخلف گردهم بيايند و مدام هم يكديگر را تحريك مي‌كنند كه محيط‌بان‌ها اجازه استفاده از سلاح ندارند و در درگيري با محيط‌بان برويد و اسلحه را از او بگيريد. هر چند ما طبق قانون هنگام تهديد جان يا تهديد با اسلحه مجاز به استفاده از سلاح هستيم. اما در شرايطي مشابه اين، امكان سوءاستفاده شكارچي متخلف خيلي زياد است در اين شرايط محيط‌بان فكر مي‌كند كه موثر نيست و از نظر من زمان آن رسيده كه حقوقدانان بيشتر به اين مساله ورود كنند و درك درستي از سختي‌هاي شرايط كار محيط‌باني و صحنه‌هاي درگيري و شرايط استفاده از سلاح توسط آنها حاصل شود.

نمونه مشابه ديگري از اين دست باز هم بوده؟

بله چندي پيش همكارانم در شهرستان قائن با متخلفي كه 3 پرنده (سياه سينه يا كوكر شكم سياه) را غيرقانوني شكار كرده بود، مواجه شده و به او مي‌گويند كه شما تخلف كرده‌ايد، اسلحه و پرنده‌ها را تحويل دهيد. متخلف ناگهان فرار مي‌كند و همكارم آقاي عبدالله اسدي برون ايشان را تعقيب مي‌كند. متخلف برمي‌گردد و با اسلحه همكارم را تهديد مي‌كند، همكارم به ايشان مي‌گويد يعني به خاطر 3 پرنده مي‌خواهي جان من را بگيري، من كه حتي مسلح هم نيستم؟ متخلف مي‌گويد بلي اگر نزديك بيايي مي‌زنمت. همكارم مي‌گويد به همين راحتي؟ كه متخلف همين‌جا به سمتش شليك مي‌كند. همكارم بهت زده بوده و اصلا متوجه نشده كه ساچمه‌ها به صورت،گردن و قفس سينه‌اش برخورد كرده و تا پاي جان پيش رفت، تنها شانسي كه داشت اين بود كه موبايلش جلوي قلبش بود و ساچمه‌ها به قلب ايشان نخورد. بعد از دو سال حكم آمده و متخلف به دو سال و يك روز حبس كيفري و پرداخت ديه بابت اصابت ساچمه‌ها محكوم شده اما نكته اينجاست كه در انتهاي حكم آمده كه چون اسلحه داراي مجوز بوده بايد به صاحب آن مسترد شود در حالي كه هنوز تعدادي از ساچمه‌ها در بدن همكار من مانده و عوارض ايجاد كرده است. حالا نگراني و سوال ما اين است كه آدمي كه اينقدر راحت براي يك محيط‌بان بي‌سلاح اسلحه مي‌كشد، آيا صلاحيت داشتن اسلحه را دارد؟ نمونه‌هاي ديگري هم بوده، خيلي از همكاران ما با سلاح غيرقانوني مصدوم شده‌اند. من خواهشم اين است كه حمايت‌هاي بيشتري از قشر محيط‌بان شود.يكي از همكارانم بعد از يك درگيري كه منجر به كشته شدن يك انسان شده بود براي ما تعريف مي‌كرد كه بدترين دوران زندگي‌اش را سپري كرده و مي‌خواهد اسلحه‌اش را تحويل دهد. محيط‌بان بدون اسلحه هيچ‌كاري ازش برنخواهد آمد چون متخلف كه با خواهش و حرف خود را تسليم محيط‌بان نمي‌كند.

پرونده تخلف محيط زيستي چطور تشكيل مي‌شود؟

براي پيگيري و حصول نتيجه بعد از تشكيل پرونده تخلف محيط زيستي نياز به هزينه‌كرد براي ادامه دادرسي و صدوركيفرخواست است كه معمولا در جرايم سنگين سازمان محيط زيست به دليل كمبود بودجه و اعتبار قادر به پرداخت اين هزينه نيست. لذا خيلي از پرونده‌ها راكد باقي مي‌ماند و بازدارندگي لازم را ندارد. اين مورد هم براي محيط‌بان‌ها سختي خاص خود را دارد چون با هزار مكافات متخلفي را دستگير مي‌كنند، جريمه هم صادر مي‌شود ولي نمي‌توانند كيفرخواست را به دليل مسائل مالي به سرانجام برسانند.

اگر تعداد نيروهاي محيط‌باني بيشتر باشد موثرتر از سلاح نيست ؟

به هر حال اگر تعداد نيروي محيط‌بان در درگيري‌ها بيشتر باشد، مطمئن باشيد كه بازدارنده خواهد بود. يك محيط‌بان تنها يا حتي يك يا دو نفر محيط‌بان كارساز نيست اگر بتوانيم 4 يا 5 نفره در هر درگيري با متخلفان حاضر شويم قطعا نيروي ما بازدارنده خواهد بود و جلوي خيلي از درگيري‌ها را هم مي‌گيرد اما واقعا الان كمبود نيرو داريم. در خراسان جنوبي به‌طور متوسط براي هر 32 هزار هكتار يك نفر نيروي اجرايي است اما در كل كشور به‌طور متوسط هر 10 هزار هكتار يك نفر نيرو محيط‌بان است.

استفاده از تجهيزات روز چقدر موثر است؟

بسيار زياد، جان يك محيط‌بان ارزش خيلي زيادي دارد و اگر تجهيزات خوبي در اختيار باشد قطعا موثر است. تجهيزات پايش آنلاين، سنسورهاي صوتي براي تشخيص صدا، استفاده از پهپاد و تلسكوپ و ... مي‌تواند خيلي موثر باشد. اگر تجهيزات مناسب براي مستندسازي در درگيري‌ها وجود داشته باشد خيلي موثر است. سال گذشته تعدادي از استان‌ها، دوربين‌هاي ثبت صحنه دريافت كردند؛ اين خودش خيلي كمك مي‌كند كه محيط‌بان بتواند صحنه وقوع درگيري را ثبت كرده و حتي براي اثبات بي‌گناهي هم خيلي موثر است.

در كمرسرخ چند نفر نيروي محيط‌بان هستيد؟

الان بايد حداقل 10 نفر نيروي اجرايي غير از پرسنل اداري اينجا باشد اما ما فقط 4 نفر هستيم.

از نظر تحصيلات چطور؟ يك محيط‌بان چقدر مي‌تواند سطح خود را ارتقا دهد؟

محيط‌بان بايد تحصيلكرده و به حوزه‌هاي مختلف محيط زيست تسلط داشته باشد اما سقف پست محيط‌باني فوق ديپلم و ارشد است يعني يك محيط‌بان اگر مدرك دكترا هم داشته باشد، باز پستش فوق ديپلم است و اين خيلي جلوي انگيزه محيط‌بان‌ها را گرفته. برخي محيط‌بان‌ها تحصيلكرده هستند اما وقتي مي‌بينند كه رتبه‌شان از ارشد بالاتر نمي‌رود و مدرك آنها در پست اعمال نمي‌شود واقعا توي ذوق‌شان مي‌خورد درحالي كه اين محدوديت سقف ارتقا بايد برداشته شود. مدرك محيط‌بان بايد در پستش لحاظ شود نه اينكه محيط‌بان براي تحصيلات بيشتر بالعكس از پستش خارج شود.

چه مسائل ديگري را در حوزه محيط زيست خراسان جنوبي مهم تلقي مي‌كنيد؟

فكر مي‌كنم از آنجايي كه آثار تخريب محيط زيست بلافاصله مشاهده نمي‌شود و به تاخير مي‌افتد، ما اهميت آن را به درستي درك نمي‌كنيم. در گذشته مردم تصور مي‌كردند كه منابع كره زمين تجديدپذير هستند و به عنوان مثال در بحث برداشت آب از سفره‌هاي آب‌هاي زيرزميني زياده‌روي‌هايي صورت گرفت. توسعه كشاورزي در مناطق خشكي مانند خراسان جنوبي باعث نشست سفره‌هاي آب‌هاي زيرزميني شده و الان عده زيادي از مردم كه اقتصاد خود را بر اساس كشاورزي در مناطق كويري پايه‌ريزي كردند با مشكل مواجه شده‌اند. بسياري از مردم متوجه ارزش حفاظت از محيط زيست در معادلات زندگي خود نيستند و به همين دليل است كه از بين رفتن پوشش گياهي يا نابودي يك گونه جانوري براي آنها اهميت ندارد در حالي كه ما بدون محيط زيست، سلامت خود را به خطر مي‌اندازيم. ما روز به روز محدوده زندگي خود را تنگ‌تر مي‌كنيم و متوجه آن نيستيم به نظرم در حوزه آموزش به ‌شدت نيازمند اقدامات بيشتر هستيم، اگر مردم محيط زيست را بهتر بشناسند، محيط‌بان‌ها را هم بهتر درك مي‌كنند.

منظورتان از درك بهتر محيط‌بان‌ها چيست؟

خيلي از مردم تصور مي‌كنند كه شغل ما صرفا گشت و گذار در طبيعت است در حالي كه ما جداي از مشكل درگيري با شكارچيان با سختي‌هاي محيط كار هم دست به گريبان هستيم. بسياري نمي‌دانند كه تعداد زيادي از محيط‌بان‌ها در سرما و گرماي شديد موظف به انجام وظيفه بوده و در اين راه صدمات زيادي حتي مانند نقص عضو به آنها وارد شده است. ما وقتي به عنوان محيط‌بان براي آموزش مدارس مي‌رويم، بچه‌ها معمولا مي‌گويند كه دوست داريم در آينده محيط‌بان شويم و محيط‌باني را فقط در طبيعت و زيبايي‌هاي آن مي‌بينند اما محيط‌باني فقط بهره‌مندي از زيبايي‌هاي طبيعت نيست و شغلي زيان‌آور و سخت است. اگر فرهنگ‌سازي و آموزش باشد، درك بهتري از شغل محيط‌باني وجود خواهد داشت و مردم خودشان حتي به بازوي كمكي ما تبديل خواهند شد.

در مورد منطقه حفاظت شده كمرسرخ سرايان هم كمي بيشتر توضيح دهيد.

شهرستان سرايان در شمال استان خراسان جنوبي واقع شده، خراسان جنوبي اقليم گرم و خشك دارد اما به‌‌رغم اين مساله منطقه حفاظت شده كمرسرخ با وسعت حدود 5 هزار هكتار از شرايط خوب و تنوع زيستي بالايي برخوردار است. كمرسرخ در سال 98 به عنوان منطقه حفاظت شده مصوب شد و از لحاظ منابع آبي منطقه خوبي است اما وسعت آن زياد نيست چون جمعيت قوچ و ميش و كل و بز منطقه كمرسرخ تنها در داخل اين 5 هزار هكتار نيستند بلكه در عرصه‌اي به وسعت بيش از 30 هزار هكتار پراكنش دارند و اگر بتوانيم اين منطقه را با وسعت بيشتر به عنوان يك نقطه داغ حفاظت كنيم بر ارزش زيست ‌محيطي آن افزوده خواهد شد.

‌نظر مردم منطقه درباره حفاظت از اين عرصه چيست؟

مردم شهرستان سرايان خوشبختانه دوستدار محيط زيست هستند و جوامع محلي ارتباط بسيار خوبي با حيات وحش و محيط زيست دارند چنانكه كمترين تعارضات را هم با حيات وحش دارند. اما به هر حال خراسان جنوبي با مساله تغيير اقليم به شكل شديدتر مواجه است و اين تغيير اقليم خواه ناخواه باعث شده كه زيستگاه‌هاي حيات وحش كوچك‌تر شده و مردم هم به ناچار فشار بيشتري بر محيط زيست وارد مي‌كنند. دامداران و كشاورزان منطقه هم به واسطه تغيير اقليم وارد عرصه‌هاي حيات وحش شده‌اند و تعارض‌هايي به شكل ناخواسته بين مردم و حيات وحش شكل گرفته است.

چه نوع تعارض‌هايي بيشتر است ؟

در منطقه حفاظت شده كمرسرخ پلنگ نيست اما گوشتخواراني چون گرگ، كاراكال، شغال، روباه و كفتار داريم كه تعارض دامدارها اينجا بيشتر با گرگ و كاراكال است.گاهي نشخواركننده‌ها هم وارد مزارع مي‌شوند. البته در گذشته در مناطق هم‌مرز سرايان با طبس، يوز هم بوده و پلنگ هم 14 يا 15 سال پيش در اين منطقه حضور داشته اما به دليل تخريب زيستگاه الان نيستند و اميدواريم با احياي زيستگاه شرايط براي حضور آ‌نها بار ديگر فراهم شود.

نقش محيط‌بان‌ها در حل تعارض‌ها چطور است؟

پاي محيط‌بان‌ها خواه ناخواه به اين نوع مسائل كشيده مي‌شود. محيط‌بان وظيفه‌اش حفاظت از حيات وحش است و جوامع محلي به دليل تضاد منافع با محيط‌بان در تضاد هستند. دامدارها معتقدند دام ما بايد اجازه چرا در منطقه حفاظت شده داشته باشد،كشاورزها و دامدارها از چشمه‌هاي حاشيه يا داخل منطقه استفاده مي‌كنند و بدين شكل احتمال انتقال بيماري از دام‌هاي اهلي به حيات وحش بيشتر مي‌شود. از اساس كه نگاه كنيد، تنها راه فرهنگ‌سازي و آگاه‌سازي و مشاركت مردم است وگرنه دامدار و كشاورز، محيط‌بان را همواره در تضاد با منافع خود خواهند ديد. اگر بتوانيم جوامع محلي را از منافع عرصه‌هاي طبيعي و مناطق حفاظت شده با روش‌هايي مانند گردشگري و... منتفع كنيم خيلي از مشكلات رفع خواهد شد چون خود آنها براي حفاظت پيشقدم مي‌شوند. بعضي وقت‌ها مردم محلي نمي‌دانند كه چقدر مي‌توانند از اين منابع منتفع شوند. در بخش آموزش و مشاركت جوامع محلي خيلي جاي كار داريم.

يكي از بيماري‌هايي كه تبديل به دغدغه جدي شده، طاعون نشخواركنندگان است، شما هم مواردي از اين بيماري داشته‌ايد؟

سال گذشته به‌‌رغم اينكه وسعت منطقه كمرسرخ كم است اما بيش از 1000 راس قوچ و ميش و كل و بز در اين منطقه و منطقه شكار ممنوع كه در واقع يك زيستگاه هستند، شمارش كرديم اما وسعت كم منطقه و تعارض دام با حيات وحش باعث شد كه بيماري نشخواركنندگان كوچك ضربه جدي به منطقه ما وارد كند. ظرف 2 سال گذشته بيماري طاعون نشخواركنندگان كوچك كه مستقيما از دام اهلي به حيات وحش منتقل مي‌شود، ضربات مهلكي به حيات وحش منطقه كمرسرخ و زيستگاه‌هاي همجوارش زد و چندين سال زحمات محيط‌بان‌ها يك شبه با تلف شدن صدها راس حيات وحش بر باد رفت.


سعيد ارشادي، سال 95 اين شعر را براي سه محيط‌بان از دست رفته، پرويز هرمزي، محمد دهقاني و منوچهر شجاعيان سرود و مي‌گويد كه اين روزها مدام آن را با خود تكرار مي‌كند:

اي بغض رها كن نفسي راه گلويم / بگذار دم آخر از اين درد بگويم / دردي است در اين سينه كه گفتن نتوانم / تا چاره اين درد كجا، از كه بجويم / بگذار كز اين سينه دمي آه برآرم / با اشك مگر زخم دل خويش بجويم / با عشق طبيعت به جهان روي نهادم / افسوس كه آتش بگشودند به رويم / من حافظ سرسبزي و روييدن و عشقم / هرچند بريدند مرا باز دگر بار برويم 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون