ادامه از صفحه اول
رييسي و دقيقه 91 انتخابات
امروز زاكاني صراحتا از اين ميگويد كه پوششي كسي نيست و قاضيزاده هاشمي نيز ساز خود را كوك كرده است. آقايان رضايي و جليلي هم كه از ابتدا كمتر حاضر به بيان صريح حمايت از رييسي بودند، حالا هر روز بهنحوي سعي دارند گليم خود را از آب بيرون بكشند.
آنچه اما اين گزاره درخصوص ناروشن بودن مسير پيروزي رييسي را تاحدودي محتملتر ميسازد، ضعف او در كار تشكيلاتي و ستادي است؛ حال آنكه اين فقره ازجمله مهمترين مسائل در هر كارزار انتخاباتي است. بدينترتيب درحالي كه اساسا همين ضعف در كار ستادي و نيز احتمال ناكامي رييسي در مناظرهها، منجر به آن شد كه چهرههاي ديگر اصولگرا نيز وارد گود شده و او را پوشش دهند، حال كه عملا رقيب جدي از اردوگاه اصلاحطلبان مقابل رييسي نيست و اين اصولگرايان حضور خود را از اين حيث ناموجه يافتهاند، به نحوي سعي در تغيير موضع داشته و ميخواهند حالا كه به اينجا رسيدهاند، شانس خود را بيازمايند. اين رويه و مرام البته در اردوگاه اصولگرايان مسبوق به سابقه است اما همزمان بالاگرفتن اختلاف در ستاد سيدابراهيم رييسي، بر احتمال تحقق تكروي اصولگرايان افزوده است. اين نكته البته شايان ذكر است كه باتوجه به نظرسنجيهاي موجود عليرغم تمامي اين موارد همچنان رييسي پيروز انتخابات خواهد بود اما آنچه در عين حال بايد درنظر داشته باشيم، شرايط خاص سياستورزي در ايران و بهخصوص روحيات جامعه ايراني در بزنگاههاي انتخاباتي و بهطور دقيقتر رفتار انتخاباتي شهروندان ايراني است. ويژگي جالبي كه باعث شده نتيجه انتخابات مختلف در ادوار گوناگون در دقيقه 90 تغيير كند و آنچه هيچكس انتظارش را نميكشد، جامه عمل بپوشد.
«بهلولي» نماد كنشگري مدني
نوشتههايي كه در نقد نظام آموزشي بر محورهاي اساسي توجه ميدهد و در تطبيق با نظامهاي آموزشي كارآمد دنيا، تفاوتها و تمايزها و ضعف و قوتهاي نظام آموزشي ما را به خوبي به تصوير ميكشد.
اما آنچه علاوه بر اين فعاليتهاي حرفهاي، صنفي و رسانهاي موجب برجسته و ممتاز شدن شادروان مهدي بهلولي نسبت به ساير فعالان ميشود، ويژگيها و ارزشهاي شخصيتي و تعهدات اخلاقي او بود كه تيتروار به برخي از اين موارد اشاره ميكنم:
1) كنشگري مدني: بهلولي به معناي واقعي يك كنشگر مدني بود چراكه در مسير رسالت خود در انحصار هيچ گونه تعصب و در بند هيچ سنتي نبود و به عنوان يك شهروند و در سپهر عمومي خود را مسوول ميدانست و انفعال و ترس و سطحينگري و انزوا را از نشانههاي بدويت ميدانست كه به شدت از آنها پرهيز ميكرد. او در تقويت و گسترش جامعه مدني سهم قابل توجهي به ويژه در جامعه فرهنگيان داشت.
2) نقد منصفانه: همه كساني كه مخاطب نوشتههاي منتقدانه ايشان بودند و حتي كساني كه گاهي به طور مستقيم هدف نقد او بودند، اذعان دارند كه او هرگز در نقد خود از مسير انصاف خارج نميشد و همسويي يا غيرهمسو بودن فرد يا نهاد و دستگاه مورد نظر تاثيري در محتواي نقد او نداشت بلكه او مبتني بر شاخصهاي علمي و عيني ابعاد نظام آموزشي را مورد نقد قرار ميداد و كمتر هم برايش اشخاص مهم بودند بلكه عملكرد آنها در جايگاه حقوقي مهم بود و دغدغه كارآمدي نظام آموزشي را داشت.
3) اشراف كارشناسانه: مروري بر نوشتهها و گفتههاي شادروان بهلولي اين ادعا را به روشني به اثبات ميرساند كه او تلاش داشت با مطالعه و دريافت اطلاعات مستند به نقد و بررسي بپردازد. مطالعاتي كه او را به تجربيات نظامهاي آموزشي دنيا و نظرات انديشمندان و پژوهشگران حوزه تعليم و تربيت علاقهمند كرد و منجر به اين شد تا در كنار نويسندگي و فعاليت رسانهاي دست به ترجمه هم ببرد و آثاري از خود بر جاي بگذارد.
4) كنش مسوولانه: مهدي بهلولي خودش را در برابر كنشهاي صنفي و رسانهاي مسوول ميدانست و چيزي كه موجب ميشد تا با ديگران مرزبندي داشته باشد همين احساس مسووليت او بود؛به عنوان مثال اگر كنشي جمعي نقصكننده يا تهديدكننده عدالت آموزشي ميشد به شدت از آن پرهيز ميكرد يا اگر پيشنهاد همراهي در يك كنش غيرمدني يا غيراخلاقي به او داده ميشد، آشكارا مخالفت ميكرد و كنش را به خاطر كنش نميپذيرفت بلكه به نتايج آن ميانديشيد و خود را در برابر نتايج كنشي كه نقش يا مشاركت داشت كاملا مسوول ميدانست.
5) استمرار و انسجام: يكي از ويژگيهايي كه او را ماندگار و ارزش او را نمايان ميكرد، پشتكار او و خستگيناپذير بودنش بود. خيلي از افراد بودند كه دست به قلم بردند يا قدم در راه تشكلها نهادند اما زود بريدند يا چون به نان و نوايي رسيدند، قلم در غلاف و گام در انزوا گذاشتند. اما مهدي بهلولي به رغم موانع و تهديدها و مشكلات تا آخرين لحظهاي كه ويروس مرگ به سراغش آمد از پاي ننشست و مهمتر از اينكه در كنشگري رسانهاي و نويسندگي و ترجمههايش انسجام معنادار و هدفمندي داشت. او به خوبي ميدانست كه نظام آموزشي ما از چه چيزهاي رنج ميبرد و ميدانست راه كارآمدي اين نظام چيست لذا روح حاكم بر نوشتهها و ترجمهها و گفتههاي او به طور منسجم در مسير نقد همهجانبه و ارايه راهكارها و پيشنهادهاي عالمانه و منسجم بود امري كه در كمتر كنشگري ميتوان سراغ داشت.
به طور خلاصه شادروان بهلولي داراي ويژگيهاي ممتازي بود كه برشمردن اين ويژگيها در اين يادداشت به خاطر پرهيز از طولاني شدن چندان ميسر نيست و به مجال و فرصت ديگري نياز است اما همه اين ويژگيها از او شخصيتي ساخته بود كه ميتوان گفت او نماد كنشگري مدني در عرصه معلمي و صنفي و رسانهاي بود و پرداختن به اين ويژگيها، وظيفه مدني و اخلاقي همه كساني است كه او را ميشناختند و نياز جامعه ما به ويژه جامعه فرهنگيان است كه به خاطر فقر اينگونه ويژگيها در رنج و عذاب است.
درود به روان آن معلم خوشنام و خوشفكر
نامش جاويدان و راهش پرمشتاق باد