• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4943 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۲ خرداد

گره مشاركت كجاست؟

عباس عبدي

به نظر مي‌رسد كه مساله مشاركت در اين دور از انتخابات به محوري‌ترين موضوع تبديل شده باشد. اگر اولين دوره انتخابات رياست‌جمهوري را كه در سال ۱۳۵۸ برگزار شد در نظر نگيريم، در ساير انتخابات هميشه تعدادي بودند كه مردم را دعوت به تحريم انتخابات مي‌كردند، ولي با قاطعيت مي‌توان گفت كه هيچ‌گاه اين دعوت‌ها منجر به نتيجه‌اي نمي‌شده است. به همين علت است كه مي‌بينيم ميزان مشاركت ميان ۸۰ تا ۵۰ درصد در نوسان است، در حالي كه دعوت براي تحريم هميشه بوده است. يكي از علل بي‌اعتبار شدن منتقدان نيز همين دعوت‌هاي بي‌سرانجام بود، زيرا مردم اصولا كاري به اين دعوت‌هاي بي‌پايه نداشتند، بلكه برحسب اولويت‌هاي زندگي خود و واقعيت موجود در صحنه انتخابات تصميم مي‌گرفتند. در نتيجه انتخاباتي مثل سال ۱۳۷۲ با كمترين مشاركت و انتخابات سال‌هاي ۱۳۷۶ با بالاترين مشاركت انجام شد. به‌‌رغم تبليغاتي كه از سوي مخالفان گفته مي‌شد مبني بر اينكه ميزان واقعي مشاركت خيلي كمتر از ارقام رسمي است و به اصطلاح آب توي صندوق كرده‌اند، بالطبع كسي اين گزاره را درباره بيشتر انتخابات‌ها نمي‌پذيرفت، زيرا مردم در بطن و متن جامعه‌اند و به خوبي متوجه رفتار خود و ديگر شهروندان هستند.  همان‌طور كه در يادداشت‌هاي قبلي هم نوشتم عوامل اصلي تعيين‌كننده در ميزان مشاركت، رقابتي بودن و اعتماد و ايجاد اميد و چشم‌انداز است. در حقيقت هر نامزدي هنگامي كه حرف مي‌زند، بايد حسي روشن را به جامعه منتقل كند. حسي كه به مردم بگويد آينده چگونه خواهد شد. منع مردم از مشاركت يا تحريك مردم به مشاركت فقط چند درصد محدود اثر دارد. مثل تبليغات كالاست. هيچ تبليغاتي جانشين قيمت و كيفيت كالا نمي‌شود. آنچه ميزان فروش را تعيين مي‌كند، قيمت و كيفيت و خدمات پس از فروش و اعتبار سازنده آن كالاست. 
هر چند بهترين شركت‌هاي توليدي نيز خود را بي‌نياز از تبليغات نمي‌بينند ولي تبليغات در خدمت اثبات و معرفي كيفيت و به صرفه بودن قيمت و جلب اعتماد مشتري است و جانشين اين ويژگي‌ها نمي‌شود. اگر هر روز بگوييم كه بنز نخريد، در حالي كه خودروي خوبي باشد اين تبليغ نه تنها خريد آن را كم نمي‌كند، شايد اثر مثبت هم روي فروش آن داشته باشد. 
بنابراين براي افزايش مشاركت بايد به بهبود كيفيت كالاي توليدي و در اينجا برنامه‌ها و وعده‌هاي نامزد رياست‌جمهوري همت گمارد. اجازه دهيد يك مثال بزنم؛ زماني كه احمدي‌نژاد مدعي بود كه مي‌خواهد نفت را به سفره مردم بياورد، اين شعار با استقبال مواجه شد. چرا؟ به اين علت كه همه مي‌ديدند درآمدهاي نفتي كشور سر به فلك زده و انجام اين شعار شدني است، فارغ از اينكه او اين شعار را انجام دهد يا ندهد؛ درست انجام دهد يا نادرست در هر حال اجرايش قابل تصور بود. ولي امروز كه «هشتِ» دولت در گروي «نُه» آن است و فقط براي سال گذشته ۲۰۰ هزار ميليارد تومان اوراق قرضه فروخته تا امورات خود را بگذراند و اين اوراق را بايد هر چه زودتر مسترد دارد و حتي سود آن را هم بدهد و به قول معروف «بي‌مايه فطيره»، چگونه مي‌توان قول و قرارهاي بي‌پايه و نابخردانه داد و انتظار داشت كه مردم هم باور كنند؟ اين شعارها نه تنها كمكي به افزايش مشاركت و آراي شعار‌دهنده نمي‌كند، بلكه باعث عصبانيت مردم هم مي‌شود. 
يا آنكه نامزد ديگري در موضوعي اظهارنظر مي‌كند كه هيچ سر و ته ندارد و معلوم نيست چه مي‌گويد جز تعارفات معمول و كلي. خب مردم متوجه مي‌شوند كه اين نامزد نيز هيچ برنامه‌اي ندارد. اصولا داشتن برنامه‌ براي حل مشكلات كشور اين نيست كه درباره همه امور كشور از سياست خارجي و اقتصادي گرفته تا آموزش و پرورش، بهداشت، صنعت و كشاورزي، هنر و ادبيات، ورزش، اينترنت و رسانه و... اظهارنظر كرد. مگر ممكن است كه يك نفر در همه اين امور مسلط شود و راهبرد دهد؟ حتي اگر مشاوران او نيز بنويسند، قادر به هضم و انتقال آن مطالب نيست. نامزد رياست‌جمهوري در درجه اول بايد رويكرد و بينش كلي خود را در عرصه مديريت و اداره كشور بيان كند، سپس به چند مورد محدود كه اولويت مردم است، بپردازد و براساس آن رويكرد، ايده‌هاي حل مساله را براي اين مسائل شرح دهد. اضافه بر اين موارد بيان هر نكته و وعده‌اي هيچ دردي را درمان نكرده و انگيزه‌اي براي حضور مردم ايجاد  نمي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون