انتخابات و ابتلا به تكرار تاريخ!
جعفر گلابي
فكر ميكنم براي اينكه هزاربار ديگر مبتلا به تكرار تاريخ نشويم، علاوه بر تقويت درس تاريخ در همه مقاطع تحصيلي يكي از دورههاي مهم و اثرگذار و برجسته و بيمناقشه تاريخي را انتخاب و يك روز در سال را به آن اختصاص دهيم و محققان و پژوهشگران و مورخان و نويسندگان و جامعهشناسان در آن روز در اطرافش سخن بگويند و آنقدر تكرار كنند تا ملكه ذهنمان شود كه از كجا آمدهايم؟ چگونه زيستهايم؟ و چرا اكنون اين همه عيب و ايراد در كارمان هست؟ مثلا واقعه حمله مغول به كشورمان آنچنان عبرتآموز و تكاندهنده هست كه حتي چون ايام محرم اگر بنا شود كه بر مظلوميت ملتمان بگرييم كاري عبث و دور از شأن نكردهايم. چرايي و چگونگي اين حادثه عظيم جاي خون جگر خوردن دارد نه تنها از آن بابت كه تلفات ميليوني داديم، تا قرنها هراس و وحشت تا عمق جان ملتمان نفوذ كرد، شهرهاي آبادمان را ويران كردند و به آب بستند و زراعت كردند و گندم كاشتند و نان پختند و خوردند چندان كه اگر رهگذري ميگذشت هرگز متوجه نميشد كه اينجا شهري برقرار بوده است! اينها همه تكاندهنده و نيازمند هزار بار خواندن و گريستن است ولي بدتر از آن فعل سلطان محمد خوارزمشاه بود كه از سر غرور و تكبر و احساس قدرت و جهل مركب فرستادگان بازرگان چنگيزخان را كشت، بدتر آنكه او سلطان بود ولي از قدرت و توحش مغولان خبر نداشت، بين امرايش در نوع دفاع اختلاف افتاد، بدتر آنكه حتي زماني كه ابعاد بلا را تشخيص داد عده و عده فراهم نكرد، مردم را بسيج نكرد، بدتر آنكه هم او كه در برابر مردم خودكامه و مستبد بود ملت را گذاشت و گريخت، اسفناك آنكه مادر پرنفوذش چون از جلوي مغولان ميگريخت جماعتي از مخالفان سياسي و امراي مدعيان قدرت و سلطنت كه در محبس بودند را در رود جيحون غرق كرد تا از آينده آسوده باشد...
فاجعهبار اينكه سلطان جلالالدين خوارزمشاه شجاع بود، در شكستن هيبت مغولان اعجاب ميآفريد ولي سياست نداشت كه كار اساسي كند و براي اين بلاي عظيم تدبيري كامل به خرج دهد! بايد هزار بار بخوانيم و در گوش فرزندانمان نجوا كنيم كه همين سلطان شجاع هنگامي كه پيروزي عظيمي در منطقه پروان به دست آورد و خبر اين پيروزي همه جا پخش شد و ايرانيان شاديها كردند دو فرمانده لشكرش براي تصاحب يك اسب غنيمتي نزاع كردند و سيفالدين لشكر پرتعداد خويش را با خود به قهر برد! و هرگز اين فرصت بزرگ فراهم نشد كه با تعقيب مغولان پيروزي را كامل كنند و ملت را از اين فاجعه غيرقابل باور نجات دهند... بگذريم اما سوال اساسي اين است كه آيا تا امروز ما از آن صفات و عادتها و جهالتها و خودخواهيها و شخصينگريهاي خطرآفرين نجات يافتهايم؟ آيا پس از آن حادثه عظيم عبرت گرفتيم و هر از چندي همان رفتارها را تكرار نكرديم؟ راستي چگونه شد كه آقاي ترامپ در يك اقدام وحشيانه قلعه ايران را به محاصره گرفت و چهار سال است كه ما بر نفت و پول و امكانات خود در جهان تسلط نداريم و كرونا هم آمد و خدا ميداند كه اين هر دو بلا چگونه باهم تلاقي كردند و چه به روز ملت ايران آوردند؟ درست است كه بالاخره روزي رييسجمهور پيشين امريكا به عنوان ترور اقتصادي عليه يك ملت و شريك در مرگ هزاران بيمار كرونايي بايد محاكمه شود، چراكه هيچ كشوري در اين اپيدمي دچار تزاحم عامل خارجي نبود ولي چرا ما خطر ترامپ را به درستي تشخيص نداديم؟ چگونه بودكه عدهاي از ايرانيان خارجنشين بارها نامه نوشتند و او را در تحريم و حتي حمله نظامي تشويق كردند؟ معتقدم جرقهاي كه اينجا و در مشهد براي بهرهبرداري سياسي عليه دولت زده شد و ناآراميهاي دي ماه سال 96 را شعلهور ساخت در يورش ضدبشري ترامپ به اقتصاد مردم ايران نقش پررنگ داشت، روشن است كه ناآرامي 96 محرك اعتراضات آبان 98 هم شد و اگر ابتدايي رخ نميداد دومي هم واقع نميشد و چه بسا تحريمها چندان به تعويق ميافتادند كه دولت ميتوانست آماده شود و اين همه خسارت نميديديم. آيا ادامه همان رفتارها در مقاطع گوناگون تاريخي نيست كه هنوز عدهاي تحريم را كوچك ميشمردند و حتي برخي بدون لكنت زبان از آن استقبال ميكنند و عدهاي ديگر كاسبيشان فقط هنگام تحريم، پررونق ميشود؟! ما هنوز در محاصره تحريميم و خطرها تهديدمان ميكند ولي جالب است كه تحريم شكن متدين ما آقاي ظريف زير انواع آتش تهيه قرار گرفت چندان كه عطاي رياستجمهوري را به لقايش بخشيد. خطرناك آنكه سببسازي براي كاهش مشاركت مردم را بهتر از نتيجه دلخواه ميدانند! جالبتر آنكه حالا در اوج انتخابات همه از وضع نابسامان موجود شكايت غليظ ميكنند ولي كسي نميگويد كه عدهاي در داخل جذاب تحريم بودند، با برجام بازي كردند و وحدتي پشت سر دولت براي شكستن تحريمها ايجاد نشد تا اينكه ترامپ از راه رسيد از اختلافات و ندانمكاريها و خودمحوريهايمان كمال استفاده را برد و جناياتش را آغاز كرد. آقاي جهانگيري اجازه پيدا نكرد كه با جزييات بانيان وضع موجود را معرفي كند ولي اي كاش كانديداهاي محترم صادقانه جلو مردم داستان پرغصه برجام و سستيها و قدرناشناسيها و زمينهسازيها و استقبالها از تحريم را بازگويند يا به سوالات مهم پيرامون اين واقعه مهم تاريخي پاسخ دهند. ما قدرتمندترين اقتصاد دنيا را پيريزي كنيم باز هم نيازمند لغو تحريمها هستيم. اگر امروز كسي نميتواند چين را به صورت كامل تحريم كند براي اين است كه ارزش صادراتش به امريكا فقط در يك سال ۲۴۹۹ تريليون دلار است. كانديداهاي محترم پاسخ دهند كه با تحريمها چه خواهند كرد؟ اگر دولت آقاي روحاني موفق به لغو آنها شود آيا سپاسگزارش خواهند بود؟ آيا در صورت استمرار تحريمها برنامهاي غيرشعاري براي لغو اين محاصره ظالمانه دارند؟ آنها بخواهند يا نخواهند مردم بهشدت به تحريمها حساسند وچه بسا جمعيت زيادي تحت تاثير اين موضوع در انتخابات شركت كنند يا از آن خارج شوند.