به بهانه نمايش آثار عكاسي نغمه قاسملو و طاها قوچكانلو
كار در سكوت
فاروق مظلومي
در اين اوضاع كرونا كه همه كارها نوعي بندبازي خطرناك است گالريگردي از امور واجب نيست اما نوعي تجديدقوا براي تحمل پروتكلهاي كرونايي است. به هر حال گالريگردي اين روزها خطيرتر از قبل است و مخاطب انتظار دارد گالريها در انتخاب آثار دقيقتر و جديتر باشند. گالري شيرين سيويكم ارديبهشت با نمايشگاه انفرادي «شب پيداست» نمايش آثار عكاسي از مناظر شب از طاها قوچكانلو را شروع كرد. قوچكانلو با اين عكسها نشان ميدهد كه به ابزار و امكانات بيشتر از هنر اهميت ميدهد. او با عكاسي از طبيعت آفريقا با دوربين پيشرفته عكسهايي زيبا و شيرين را به گالري شيرين آورد. با ورود به افتتاحيه اين نمايش با دستهگلهاي عظيم روبرو ميشوي و معلوم ميشود كه هنوز اندازه حضور لازم در افتتاحيه تعريف درستي براي ما ندارد. افتتاحيه يا روزهاي ديگر محل نمايش تاج گلهاي چند مرتبه دعوتشدگان نيست. بعد از گلهاي زيبا عكسهايي زيبا از طبيعت پيش روي مخاطب است. فاعليت هنرمند در اين عكسها در حوزه خريد امكانات و انتخاب لوكيشن براي يك عكس چشمنواز بوده و عكاسي چيز ديگري به نام ديگريسازي را در ذات خود دارد. به عبارت ديگر عكاس به نهاد عكس كه ارجاع به جهاني ديگر با استفاده از امكانات عكاسي است توجه نكرده و تصاوير موجود و پيشرويش را ثبت نموده است. نهاد عكس، مخاطب را با غفلتهايي بصري در نگاه روزمره مواجه ميكند. چيزهايي را پيش روي مخاطب ميگذارد كه يا از ديدنشان غافل هستيم يا اينكه مربوط به چشم لنز از منظر عكاسي ميشود. هر كسي برود آفريقا با تلفن همراهش ميتواند عكسهاي زيبا از غروب با فيل و خورشيد بگيرد. عكاسي بيشتر از تثبيت تصوير روبرو است و نوعي تخريب و تنظيم مجدد و بازديد تصاوير را در ذاتش دارد. 31 ارديبهشت نمايشگاه انفرادي عكس از نغمه قاسملو با عنوان «سايه كتمان نور نيست» هم در پروژههاي آران افتتاح شد. در بيانيه خودنگاشته هنرمند ميخوانيم: «سياهي سايه كتمان نور نيست كه گواه آن است. سايهها را دوست دارم. خنكايش ديدن نور را آسان ميكند. نگاه را نه ديدن را دوست دارم. تكيه بر ديوار امن حاشيه، ديدن را هديه ميكند. هياهو را نه، سكوت را دوست دارم. كه ارمغانش شنيدن نجواهاست. ديروز را دوست دارم كه با عبور از سنگلاخ مسيرش به روشنايي و لطافت امروز رهنمون شدم.» قاسملو از عكاسان باسابقهاي است كه همواره به كار در سكوت و بدون هياهو اعتقاد داشته و هر از گاهي با يك نمايشگاه انفرادي نشان ميدهد كه چقدر اين شيوه كار كردن در اعتلاي هنرمند موثر است. در اين عكسها با حضور پرترههايي از هنرمند در بين اشيا و فضاي كلي عكس مواجه ميشويم. اما اين پرترهها با اختفا حضور دارند و اين همان پيرنگي است كه گويا از كانسپتهاي عكاس است. چاپ مات و شيشههاي ضدانعكاس اين اختفا و سكوت را تشديد كرده و مخاطب را در اتمسفري از ايستايي و توقف فرو ميبرد اما عنصر چاپ رنگي، عكسها را از اين سمفوني سكوت خارج ميكند. اگرچه عكاس گاهي با استفاده از امكانات لنز فضاهايي غيرواقعي را ساخته است اما دليل رنگي بودن عكسهايش را وفاداري به واقعيت ميداند. استفاده از قابي با گوشه منحني، تيزي زواياي قائمه قابهاي معمول را از بين برده و قابها را در خدمت فضاي دلخواه هنرمند قرار داده است. از طرفي ديگر انتخاب كادر افقي براي بيشتر آثار كه نسبت به كادر عمودي سكوت و آرامش بيشتري دارند فضاي مطلوب هنرمند را قابل دسترس كرده است. عكسهاي قاسملو كه اغلب در حوزه عكسهايي صحنهآرايي شده – Staged Photography - قرار ميگيرند مخاطب را به فضاهايي ارجاع ميدهند كه حامل روح جمعي ماست. فضاهاي اسبابكشي. تنهايي. روحوارگي و امحا. گاهي دستگاه رفتاري اشيا را با انسان به چالش ميكشند و گاهي اسارت انسان در ميان اشيا را. او با شناسايي فضاهاي ملتهب روح ملتهب انساني را به اين فضاها تحميل ميكند و التهاب اين روح به كمك پرترههاي خود عكاس يا از نابساماني اشيا به عكسها تزريق ميشود.
اما فارغ از اين تفاسير فردمحور، زيباييشناسي فرماليستي عكسها نوعي گرايش پنهان عكاس را به فرمهاي محتواگريز نشان ميدهد.