تصاحب كفش طلا از يك سو و دريافت قريبالوقوع رواديد جام جهاني از سوي ديگر سبب شده تا پسر سبلان پاي رواق آفتاب به چيزهاي خوب بينديشد. مردي كه در 31 سالگي آنقدر پخته شده كه در دوزخيترين لحظهها با تلنگري شور و شبنم را به اردوگاه ايران بياورد و بذر خوشبختي را دور از مرز پرگهر بيفشاند. با كريم انصاريفرد در آستانه نبرد مرگ و زندگي با عراق همصحبت شديم و او مثل هميشه از خوابهاي تعبير شده يوزهاي سفيد خبر داد.
قبل از بازيهاي تيم ملي ويديويي با جهانبخش منتشر كردي و حسابي رجز خواندي. انگار ميدانستي روزهاي خوبي در پيش است!
من آن روز خطاب به مردم ايران گفتم صداي ما را از منامه ميشنويد، حالا دوست دارم از طريق «اعتماد» به مردمم بگويم صداي ما را از دوحه خواهيد شنيد، چراكه همه چيز براي صعود مهياست و با يك بازي شسته رفته قطعا عراق را هم ميخكوب خواهيم كرد.
ولي 10 سال است طلسم زمينگير كردن عراقيها شكسته نشده.
گذشته را فراموش كنيد. من 12 سال است براي تيم ملي بازي ميكنم و دو جام جهاني را تجربه كردم. باور كنيد تا همين امروز چنين انگيزهاي را نزد بچههاي تيم ملي نديده بودم. در واقع همه همنفس شدهاند تا در بازي آخر كولاك كنند و بدون حرف و حديث صدرنشين شوند. اين اتفاق خواهد افتاد.
براي بازي با عراق نقشه خاصي داريد؟
نقشه توي جيب اسكوچيچ است و به موقع از آن رونمايي خواهد شد. همين اندازه بگويم كه ما عراق را مثل كف دست ميشناسيم و ميدانيم چطور بايد در ميدان آنها را مات كنيم. تيم ملي ايران همواره ثابت كرده در روزهاي سخت و سرنوشتساز بهترين نتايج را ميگيرد و كار را يكسره ميكند.
با دو گلي كه در منامه زدي حالا در آستانه دريافت كفش طلا هستي. 7 گل براي شكارچي تيزچنگي كه فيكس هم نبوده آمار قابل توجهي است انصافا.
بگذاريد ايران جشن صعود به دور بعد را بگيرد، كفش طلاي من پيشكش. البته گل زدن كسب وكارم است و اگر در بازي آخر در ميدان باشم حتما تور دروازه عراق را خواهم لرزاند. من بلدم چشم بسته هم سنگر آنها را فتح كنم. (ميخندد)
كريم انصاريفرد فكر ميكند تا كي ميتواند در خط آتش تيم ملي نقشآفريني كند؟
من فقط ۳۱ سال دارم و ميتوانم لااقل چند سال ديگر در خدمت فوتبال مملكتم باشم. امروز سن در فوتبال يك عدد است و اين آمادگي بدني است كه حرف آخر را ميزند. خيالتان راحت، من تا ركوردها را جابهجا نكنم، كفشها را نخواهم آويخت.
پس از حالا به پرو پيراهن تيم ملي در سومين جام جهانيات ميانديشي؟
يقينا! اين افتخار بزرگي است كه يك بازيكن در 3 جام جهاني حضور داشته باشد. اگر آمادگيام را حفظ كنم و در باشگاه خوب ظاهر شوم قطعا كادر فني تيم ملي از كنارم به سادگي عبور نخواهد كرد.
خودت فكر ميكني پاشنه آشيل عراق كجاست؟
آنها فيزيكي بازي ميكنند و از همان ابتدا كمربندها را محكم ميبندند اما سازمان دفاعي عراق را ميتوان دور زد. ما اگر ميانه ميدان را در دست بگيريم و جنگهاي تن به تن را ببريم قطعا براي عبور از ديوار دفاعي عراق مشكل چنداني نخواهيم داشت. ما فانتزيستهايي داريم كه ميتوانند گرهها را در هر شرايطي باز كنند.
اما نتيجه بازي؟
من پيشگو نيستم اما دلم گواهي ميدهد كه آنها را مثل بحرين سرافكنده خواهيم كرد. اگر بگويم دو گل برايشان كنار گذاشتهايم، قبول ميكنيد؟
چراكه نه! راستي گلزن آ.اك آتن چه پيامي براي مردمي كه غمهاي خود را اين روزها با بردهاي تيم ملي هاشور ميزنند، دارد؟
من به عنوان كاپيتان تيم ملي به مردم عزيز قول ميدهم در بازي آخر با همه وجود در ميدان حاضر خواهيم شد و لحظهاي پا پس نميكشيم. شاد كردن دل مردم مهمترين دغدغه ماست و براي آنكه شور و شعف را به خانهها ببريم از هر گونه كوششي مضايقه نخواهيم كرد. ترديد نكنيد.
و حرف آخر؟
قدرت و صلابت فوتبال ايران را به حتم در بازي با عراق خواهيد ديد و به اين بچههاي از جان گذشته ميباليد. همين.