تيم ملي ايران در آخرين بازي خود در دور نخست انتخابي جام جهاني در يك بازي پرفشار و نفسگير مقابل عراق به ميدان رفت و با تك گل سردار آزمون به برتري رسيد. با اين برد تيم ملي فوتبال ما با چهار پيروزي پياپي در منامه صدرنشين شد و جواز حضور در دور دوم را به دست آورد. اين نتايج پاياني بود بر دو سال كابوسوار و پرحاشيه فوتبال ايران. حالا تيم ملي بايد منتظر سه تير و قرعهكشي دور دوم انتخابي جام جهاني باشد و خودش را براي حضور در اين رقابتها در شهريور آماده كند. با اين حال هنوز مهر صعود تيم ملي خشك نشده دوباره حاشيههايي پيرامون تيم ملي شنيده ميشود. قرارداد اسكوچيچ سرمربي موفق تيم ملي به پايان رسيده و برخي رسانهها از احتمال جايگزيني او خبر ميدهند. همچنين برخي هواداران تيم ملي و ادمينها پيجهاي پرمخاطب مجازي همچنان به دوگانه كيروش- اسكوچيچ ميپردازند و از پرسپوليسي/ استقلالي بودن سرمربي ميگويند. براي بررسي اين موارد با امير حاجرضايي كارشناس فوتبال كشورمان به گفتوگو نشستيم.
فكر ميكنيد برد عراق پاياني بود بر دوران سياه تيم ملي؟
ما دور رفت نااميدكنندهاي داشتيم. بعد يك سلسله مسائلي اتفاق افتاد در فوتبال ما كه بر نااميدي ما افزوده شد. مصادره ساختمان فدراسيون فوتبال به دليل بدهي، بيماري رييس فدراسيون، اداره شدن فدراسيون با سرپرست، بلاتكليفي در انتخاب سرمربي، تغيير رييس فدراسيون و اينكه بعضيها معتقد بودند سرمربي مناسبي انتخاب نشده. تمام اينها ما را در حالت بيم و اميد قرار داده بود. اما بازيكنان رفتند و با همدلي يك كار بزرگ انجام دادند و نااميدي را به اميد تبديل كردند. ما با موفقيت داريم برميگرديم.
دستاوردهاي تيم ملي در منامه چه بود؟ فقط صعود به دور بعد؟
من فكر ميكنم ما سه دستاورد داشتيم؛ اول اينكه توانستيم با كسب ۱۲ امتياز به عنوان سرگروه به مرحله بعدي راه پيدا كنيم. دو اينكه توانستيم دو حريفي كه هميشه به جز طريق فوتبالي به شكلهاي ديگر هم ما را آزار دادند را به شكلي سر جاي خودشان بنشانيم و سوم هم نسل جوان و پراستعدادي كه داريم را مورد بهرهوري قرار دهيم. حالا نميگذارند ما دو، سه روز شاد باشيم. بايد دو، سه روز به شادي و خوشحالي بگذرد بعد برويم فكر كنيم به دور آيندهاي كه خيلي دشوار است و در تير ماه قرار است قرعهكشي شود. ما يك گام بلند و لازم را برداشتيم. دريغ بود كه تيم ملي ايران در اين مرحله حذف شود و اگر اين اتفاق ميافتاد لطمات زيادي به فوتبال ايران وارد ميشد. بعد از يكي، دو روز، فدراسيون فوتبال و تصميمگيران بايد تصميماتي درست و مبتني بر اصول فوتبال بگيرند. شهريور ماه كه دور دوم شروع ميشود نزديك است و زمان زيادي تا آن روز باقي نمانده. ما با حريفان بسيار دشواري بايد روبهرو شويم. در اينجا نياز است يك تفكر اقتصادي حاكم شود، چراكه زمان عليه ماست. بايد ببينيم فدراسيون فوتبال چه كاري ميخواهد انجام دهد. اميدوارم كه از مشاورههاي خوبي برخوردار باشند. نميخواهيم ادا اصول دربياوريم و بگوييم اتاق فكر، چون ما از اين كلمات و جملات استفاده ميكنيم ولي درنهايت نتيجهاي نميدهد. روال كار به اين صورت است كه وقتي عدهاي ريشسفيد و كاربلد دور هم جمع ميشوند و تصميمي ميگيرند تا از جلسه خارج ميشوند ميبينند تصميم ديگري اتخاذ شده و تمام آنها به جهت تشريفات، نمايش و بازخورد اين نمايش به جامعه جمع شده بودند دور هم.
شما گفتيد نميگذارند دو، سه روز خوشحال باشيم. چرا؟
چون هماكنون من دارم ميشنوم عوض تقدير از سرمربي تيم ملي به فكر تعويضش هستند. بنده خدا هنوز به تهران نرسيده عوض اينكه مورد تقدير قرار بگيرد حرفهاي عجيبي در موردش ميزنند. اين در مورد تمام عواملي است كه در آنجا توانستند آن كار سخت را به انجام برسانند. در فضاي مجازي حرفهايي زده ميشود كه اكثرش خام است. اكثرش احساسي و از روي ناآگاهي است.
فكر ميكنم منظورتان دو قطبي كيروش-اسكوچيچ است كه شنيده ميشود و اينكه برخي ميگويند بايد يك مربي بزرگ بياوريم.
من چند روز پيش براي اولينبار توي يك كلابهاوس شركت كردم. بخشي از كساني كه صحبت ميكردند خارج از كشور بودند. براي من واقعا دشوار بود كه بخواهم يك پاسخ آنچناني بدهم چون زيبنده نبود. بالاخره هموطنان ما بودند كه خارج از ايران سكونت داشتند. ولي هر طور نگاه كردم ديدم نگرش آنها يك نگرش خامدستانه است. يك نگرش احساسي و ناشي از عدم آگاهي كامل و لمس نكردن فوتبال كشور. من آنجا احترام گذاشتم و چيزي نگفتم، ولي بعد متوجه شدم اين در داخل كشور هم وجود دارد. در فضاي مجازي كه دارد پدر ما را در ميآورد چيزهايي مينويسند كه نه با اخلاق سر و كار دارد نه با استراتژي فوتبال در ارتباط است. ممكن است جو عمومي فدراسيون را به سمتي ببرد كه به تغيير فكر كند. آنجا بايد تغيير را تحليل كنيم. آيا ما ميتوانيم يك مربي بزرگ بياوريم؟ تازه اگر مربي بزرگ بياوريم بدون ابزار چه كار ميخواهد بكند؟ در اين اقتصاد ورشكسته كه همه باشگاههاي ما ورشكسته است و فوتبال ملي دچار ورشكستگي مالي است، آيا ميتوانيم در اين شرايط يك مربي بياوريم؟ آن در مدت سه ماه ميخواهد چه كار كند؟ معجزه كند؟ در فوتبال مدرن كه چيزي به نام معجزه وجود ندارد و بهترين مربي دنيارا هم به ايران بياورند، ابزار ميخواهد. يك دورهاي بود در همين جام ملتهاي ۲۰۱۹ امارات. يكسري مربي نامدار كه متعلق به گذشته بودند، آمدند در كشورهاي آسيايي براي بازنشستگيشان پول جمع كردند. آقاي هكتور رائول كوپر كه يك زماني با والنسيا دو بار به فينال ليگ قهرمانان اروپا رسيد، آمد و شد سرمربي ازبكستان. امكاناتي نداشت و خودش هم اشباع شده بود و در سنين پيري بهسر ميبرد. نتيجه چه شد؟ هيچ! آن تيم حذف شد. خندهدارتر از همه آقاي اريكسون كه سرمربي انگلستان بود، آمد و سرمربي فيليپين شد. اصلا فيليپين بازيكن ندارد! يا آقاي زاكروني كه سرمربي امارات شد. همه اينها بعد از اين جام رفتند كنار. اينها فكر كرده بودند كه اگر يك مربي اسمي بيايد ميتواند معجزه كند، در حالي كه چنين چيزي نداريم. معجزه اصلا وجود ندارد در فوتبال.
در واقع بيشتر از مربي بزرگ معتقدند بايد يك مربي صاحب سبك بياوريم.
در همان گفتوگويي كه اشاره كردم برخيها ميگفتند ما مربي صاحب سبك ميخواهيم. نزاكت به من اجازه نداد بپرسم سبك را تعريف كنيد؟ سبك يعني چي؟ امروز خيلي جوانان هستند كه اطلاعات خيلي زيادي دارند. آينده فوتبال هم متعلق به همين جوانان است، اما يك تفاوتي بين اطلاعات و دانش وجود دارد. امروز شما با يك كليك كردن بهترين اطلاعات فوتبالي دنيا را به دست ميآوريد. كما اينكه شاهد هستيم اين جوانان تمام بازيكنان دنيا را ميشناسند، مربيان را ميشناسند و اطلاعات ديگري هم دارند. اينها اما دانش نيست. مثلا مدام ميشنويم كه تاكتيكهاي ايستگاهي و شروعهاي مجدد خوب است. يك بار كسي شنيده كه اينها بگويند چرا خوب است؟ چرا ضربات پشت محوطه جريمه حريف به درد ميخورد؟ علتش چيست كه اين ضربات ميتواند تاثيرگذار باشد؟ اما فقط ميگويند خوب است و دليلش را نميگويند. چرا؟ چون اين دانش است. اطلاعات هم در جاي خودش لازم است. اطلاعات كمك ميكند ما به دانش برسيم. دانش پيش برخيها هست و پيش خيليها نيست. بعضيها با كلمات بازي ميكنند اما خودشان هم نميدانند از چه چيزي حرف ميزنند. از تمام صحبت آنها يكسري اصطلاح قشنگ و شيك باقي ميماند اما اينكه چه سودي دارد و چه كمكي ميكند را كسي نميداند. در مورد سبك مثلا بايد بدانيم كه مقولهاي بسيار گسترده است و نسبت به هر كشور و براساس شرايط آن منطقه تغيير ميكند. در كشور خودمان سبك فوتبال در شمال و جنوب با هم متفاوت هستند. دليلش چيست؟ يكي از دلايلش شرايط جغرافيايي و اقليمي و بافت فرهنگي است. هر چه شما تيمهاي شمالي را نگاه ميكنيد به دليل حضور در يك اقليم كوهستاني بازيكنان فيزيكي دارند اما وقتي به جنوب ميرويم به دليل شرايط آب و هوايي بازيكنان بيشتر تكنيكي هستند و روي زمين بازي ميكنند. سبك به خيلي چيزها بستگي دارد.
آيا لازم نبود كه فدراسيون بلافاصله بعد از صعود به دور بعد اعلام ميكرد قرارداد اسكوچيچ تمديد شده است؟
بله. فدراسيون بايد سريع تصميم بگيرد. نميدانم مشاورانش چه كساني هستند. آيا اگر اينها جمع شوند دور هم باز هم حرف نهايي را شخصي از بيرون ميزند؟ من در اين زمينه تجربه دارم. در انتخابي جام جهاني ۲۰۱۰ علي دايي بعد از شكست مقابل عربستان كنار رفت. چند نفر از آدمهايي كه رييس فدراسيون آقاي كفاشيان به آنها اعتقاد داشت جمع شدند و فكر كردند و صورتجلسه كردند. يك نفر هم بنده بودم كه از روي احترام رفتم. ما دو جلسه هشت ساعته داشتيم. همين كه جلسه تمام شد و اظهارات صورتجلسه شد و تصميم نهايي گرفته شد، گفتند فردا اعلام ميشود. آمديم بيرون و ديديم اصلا خلاف آنچه ۱۶ ساعت صرفش شده انجام گرفت. رييس فدراسيون گفت از بالا به من دستور دادند كه اين تصميمي كه كميته گرفته نبايد انجام بگيرد و تصميم ديگري بايد گرفته شود. چه فايدهاي دارد اين جلسات؟ من در مورد فدراسيون جديد اظهارنظر نميكنم چون هنوز چهار ماه هم نشده سر كار آمده. اما اگر به سبك و سياق گذشته باشد راه به جايي نميبريم. ولي بايد فدراسيون سريع وارد كار شود و تصميم بگيرند، ولي اينطوري مزد يك مربي با ادب را دادن دور از همه اصول اخلاقي است.
فارغ از بحث مسائل فني به نظر ميرسد جامعه خيلي به برد مقابل عراق و بحرين احتياج داشت و پس از مدتها مردم احساس خوبي را تجربه كردند.
دقيقا با شما موافقم. من سالها با فوتبال زندگي كردم، روي نيمكتهاي مختلفي نشستم و لحظات خيلي سنگين و بدي را تجربه كردم. من نيمكت تيم ملي جوانان و تيم ملي بزرگسالان كشورم و تيمهاي منتخب و باشگاهي را تجربه كردم اما باورتان نميشود استرس قبل از بازي با عراق با من چه كار كرد. يعني واقعا از قبل انقلاب من هميشه قبل و حين بازي با اين حريف استرسم بالا رفته. بعد از پيروزي اما يك شادي خاصي داشتم. بعد از آن نشستم با لذت بازي فرانسه و آلمان را نگاه كردم. بدون هيچگونه جانبداري از دو تا تيم. این پیروزی تیم ملی چراغی بود که برای مردم روشن شد تا آنها را خوشحال کند. در واقع مردم فوتبالتراپي كردند و خودشان را با فوتبال درمان كردند. تاثيرش بدون ترديد خيلي خيلي زياد است.