شهرياران واقعي
ابوالفضل نجيب
براي علاقهمندان فوتبال جام ملتهاي اروپا هميشه جذاب و بعد از جام جهاني به عنوان دومين و مهمترين و پراعتبارترين رقابت در سطح جهان حائز اهميت است. يوروي 2020 اما براي ميليونها ايراني سواي جذابيتهاي هميشگي از جهت ديگري حساس بود. اين اهميت و حساسيت به همان اندازه حضور پرتغال در اين رقابتها، بهطور مضاعف معطوف به حضور رونالدو بود. به اين دليل ساده كه او در رقابتي تنگاتنگ با شهريار فوتبال ايران و صاحب ركورد بهترين گلزن ملي در سطح دنيا قرار دارد. اين حساسيت بيشك رنگ و بوي تعلقات رنگي را با خود همراه داشت. يعني فاكتوري كه احتمالا تمايل رقباي رنگي دايي را به شكسته شدن ركورد او توسط رونالدو متمايل ميكرد. اين حساسيت نه قابل انكار و نه حتي قابل نقد و سرزنش است. ذات فوتبال بر چنين مولفههاي نانوشته و گاه در صورت ظاهر مغاير با معادلات و محاسبات عقلاني بنا شده است. آنچه به حساسيت و اهميت درخصوص اين دوره از رقابتهاي يورو تعبير شد ناظر بر اين دوگانه عقلاني - احساسي است. آنچه اما هر دو طيف در واقعيت فوتبالي شاهد بودند و در شق حداقلي، شريك شدن رونالدو با شهريار به عنوان بهترين گلزنان تاريخ در رقابتهاي ملي بود. پنج گل رونالدو در سه بازي مقدماتي برابر مجارستان، فرانسه و آلمان او را در عدد 109 در كنار دايي قرار داد. با توجه به حضور پرتغال در مرحله حذفي ميتوان با اين فرض كه پرتغال از اين مرحله حذف شود و رونالدو موفق به گلزني نشود، شايد بتوان تا مدت زماني ديگر به مشاركت اين افتخار با بهترين بازيكن تاريخ صدساله اخير دلخوش بود. اينكه ترجيح طرفداران ميليوني رونالدو در ايران حذف پرتغال و گل نزدن و عبور او از تعداد گلهاي دايي باشد، يا شكسته شدن اين ركورد به دست رونالدو، البته كه قابل پيشبيني و حتي احترام است. شايد بخشي از جذابيت فوتبال معطوف به همين تعلقات توامان ملي و باشگاهي باشد. اينكه علاقهمندان فوتبال در پارهاي موارد حتي تعلقات باشگاهي را بر عرق ملي ترجيح بدهند، قابل فهم است. در واقع همين چالش و كشمكش است كه فوتبال را از محدوده جغرافيا به يك پديده منحصر فرامليتي و فرامرزي و غير قابل پيشبيني در گرايشات و تعلقات فردي و جمعي تبديل كرده است.اما سواي اين تعلقات و رقابتها و كريهاي رنگي و ملي نبايد فراموش كرد اگر قرار بر پابرجاماندن اين ركوردها بود، فوتبال بخش اعظم جذابيتهاي خود را از دست ميداد. همين چند هفته پيش بود كه لواندوفسكي ركورد چندين دهه گرد مولر در سطح باشگاهي جهان را شكست؛ آنهم با تيم بايرن مونيخ كه گردمولر توانسته بود همه افتخارات باشگاهي خود را با اين تيم كسب كند. آنچه طعم و لذت اين ركوردشكني را از جهاتي براي هواداران بايرمونيخ متفاوت ميكرد، شايد مليت غيرآلماني لواندوفسكي بود. به اين جهت كه شايد ترجيح هواداران بايرن در وهله اول پابرجاماندن ركورد
گرد مولر افسانهاي و در مرتبه بعد حداقل شكسته شدن اين ركورد توسط يك بازيكن آلماني و بهطور ارجح از وفادارترين بازيكنان اين باشگاه باشد. كم و بيش به همين دلايل تاكيد دارم بخش اعظم كساني كه حتي بهرغم علاقهمندي شيفتهوار به رونالدو، ترجيحشان پابرجاماندن ركورد شهريار بود، تمايلشان در درجه اول به رنگ خاص و در نوبت بعد عرق ملي بود. اما آنچه ميتوانست اين لذت و خلسگي را در شكل و شمايلي ديگر و به نوعي حس و حال آن را از ركوردداري بيشترين گلزن ملي و به غرور انساني ارتقا دهد، منش و رفتار و خلق و خوي پهلواني شهريار فوتبال ايران و پاسخ فروتنانه رونالدو بود. آنچه به غرور انساني تعبير ميكنم شايد به جهاتي تنها و پسنديدهترين نوع غرور در نوعيت انساني باشد. از آن روي كه موضوع و ماهيت و ذات آن بر بالاترين مدارج شناختهشده بنا شده است. آنچه ميان دايي و رونالدو ردوبدل شد خارج از يك پيام ساده تبريك و پاسخ قابل پيشبيني، بر نوعي رابطه و تعلقات خاطر مشترك انساني دلالت و تاكيد داشت. رابطهاي كه نقطه مشترك آن را درك متقابل از مسووليت انساني و نقش اجتماعي تعريف ميكند. آنچه رونالدو درباره دايي به قهرمان تعبير كرد، بيترديد ميتوان معادل همان واژه پهلواني در فرهنگ ايراني تلقي كرد. همچنان كه تاكيد دايي بر اينكه افتخار ميكند ركورد او توسط رونالدو شكسته شده، به نوعي تاكيدي است بر همان روحيه پهلوانمنشانه رونالدو. روحيهاي كه علاوه بر مستطيل سبز در تمامي ابعاد زندگي رونالدو باعث مضاعف شدن محبوبيت او ميان علاقهمندان فوتبال و فعالان اجتماعي شده. فراموش نكنيم پايگاه اجتماعي و طبقاتي رونالدو و دايي و تاثير تعيينكننده اين فاكتور بر خصوصيات و ويژگيهاي اخلاقي و به تعبير درستتر جهتگيريهاي اجتماعي اين دو فوتباليست را. آنچه رونالدو در جريان نشست رسانهاي و با پسزدن شيشه كوكاكولا انجام داد، سواي نشان دادن مخالفت و تاكيد او بر مضر بودن نوشابههاي گازدار، ميتوان به موضعگيري عليه بزرگترين كمپاني و برند نوشابهسازي و به نوعي موضعگيري او عليه مناسبات دنياي سرمايهداري تعبير كرد. فراموش نكنيم همين حركت او به طرفهالعيني به افت ارزش سهام كوكاكولا منجر شد. ختم كلام اينكه فوتبال با درآميختگي اينچنين با تمامي مظاهر تمدن و فرهنگ و انسان و ... موجوديت و موضوعيت پيدا ميكند. آنچه ميتواند فوتبال و فوتباليستها و قهرمانهاي ملي ما را در اين عرصه به نقطهها و بخشي از صفحات تاريخ اين ورزش پيوند دهد، بيهيچ ترديد نقش و حضور توامان اجتماعي و تعامل با جهاني است كه فوتبال آن بيش از هر چيز در ارتباط و رابطه مستقيم با منشهاي پهلواني و انساني موضوعيت پيدا ميكند.