ادامه از صفحه اول
يك سوزن به خود
پاسخگو نيز جملاتي را در پاسخ بگويد و تمام شود. پرسشگري مصاحبه عمومي تلويزيوني نيست. پرسشگري اولا يك فرآيند جمعي است و در مرحله بعد، پرسشگري يك فرآيند مداوم است. فرآيندي كه از نقدِ پاسخ داده شده آغاز ميشود و تا پايان ماجرا ادامه پيدا ميكند. پرسشگري يعني يك گفتوگوي انتقادي مداوم و عمومي.
با اين مقدمه طولاني بايد گفت كه جامعه ما راه زيادي دارد كه به مرحله مناسبي از پرسشگري برسد. دهها و صدها پرسش اساسي مطرح است كه هيچ كدام حتي با پاسخ اوليه و سردستي نيز مواجه نشدهاند، يا پاسخ بيربطي گرفتهاند، يا تداوم پيدا نكردهاند تا حقيقت ماجرا روشن شود. در نتيجه جامعه و سرنوشت آن در تونل ناآگاهي، به حركت خود ادامه ميدهد و معلوم نيست به جلو ميرود يا به عقب بازميگردد. اين ايراد جامعه است، آن را چگونه ميتوان اصلاح كرد؟ آيا جز اين است كه اصلاحگران يا مدعيان آن، بايد از خود شروع كنند؟ لازم است كه فرآيند پرسشگري را بهطور كامل، در ميان خود بازتاب دهند. آنگونه پرسشگري كه آشكار و عمومي از خود و پيوسته و مداوم باشد.
انتخابات 18 خرداد نمونه آشكار اين ماجراست كه ما هنوز نتوانستهايم حتي يك گام كوچك در اين زمينه برداريم. كسي كه نتواند يك سوزن به خود بزند چگونه انتظار دارد كه يك جوالدوز را حواله ديگران كند؟ ما بايد مسووليتپذير باشيم و به سرعت كساني پيدا شوند كه مسووليت آنچه رخ داده بپذيرند. نه آنكه بعد از 28 خرداد سكوت كرده و ديگر در دسترس عموم نباشند. آنان كه به صورت علني و آشكار و با شدت تمام ديگران را به مشاركت دعوت ميكردند، اكنون نيز بايد از دستاورد آن دعوت پردهبرداري كنند و توضيح دهند كه چرا چنين شد؟ آيا خطايي راهبردي وجود داشت؟ خطاهاي تاكتيكي كدام بود؟ خطاهاي رفتاري و اخلاقي چطور؟ آيا اين وضعيت، سرنوشتي مقدر و اجتنابناپذيري بود؟ اگر نه چرا جلوگيري نشد؟ و اگر بلي، چرا به اين مسير هدايت يا ضلالت شديم؟ در هر حال به خانه رفتن و سكوت كردن چاره درد نيست. با چنين رفتاري نميتوانيم خواهان پاسخگويي قدرت باشيم.
خشمگين باشيم يا خسته نباشيد بگوييم!؟
وزرا به سختي و در فاصلههاي زماني طولاني قادر به ملاقات با رييسجمهور ميشدند و اتخاذ تصميمهاي ضروري و فوري و بزرگ كه كل اراده دولت را طلب ميكرد با تاخيرهاي پرآسيب روبرو ميشد. اما اين همه ماجرا نيست و كارشناسان و مديران اجرايي بهتر در عيوب اكتسابي دولت گفتهاند و بايد بگويند. به نظر نگارنده چيزي كه حسرت يك خسته نباشيد خشك و خالي را تاكنون بر دل دولت گذاشته است رفتارها و گفتارهاي عجيب شخص رييسجمهور است. وي گاهي چنان تند سخن ميگفت كه همه را غافلگير و مخاطبان را عصباني ميكرد و گاهي چنان محافظهكاري پيشه ميكرد كه اصولگرايان را هم به تعجب وا ميداشت. بدتر آنكه بعدها معلوم ميشد كه آن سخنان تند عليه نهادهاي قدرتمند خالي از يك اراده براي اصلاح امور و رفع عيوب است و تنها بر دوگانگيها و تضادهاي بيمورد ميافزود و در عمل هم هيچ اتفاقي نميافتاد! از اين كليات حسرتبار كه بگذريم گويا رييس دولت با دل و روح و روان مردم هيچ كاري نداشت! ماجراي گراني بنزين نمونه بسيار روشني ازنوع رفتار رييس دولت با مردم بود، او قبل از گراني بنزين بايد با پوزش و شرمندگي جلوي ملت حاضر ميشد و توضيح ميداد و خواستار صبر بزرگوارانه مردم ميشد، وي نه تنها اين كار را نكرد كه بعدها در سخناني بهتآور كه بعضا باخندههاي مليح همراه ميشد عذر آورد كه وي صبح جمعه از ماجرا مطلع شده است! فقط همين جمله كه در تاريخ خواهد ماند و صداها خواهد كرد كافي بود كه دولتش سقوط كند اگر مورد حمايت قرار نميگرفت و مردم متوجه وخامت اوضاع نبودند. در ماجراي كرونا اوضاع بدتر و فاجعهبارتر شد و هنوز هم بهشدت درگير آن هستيم و بازهم نقشه رنگي كشور رو به قرمز شدن است و در تمام اين مدت استراتژي دولت توصيه و خواهش به مردم براي رعايت پروتكلهاست! با همه انتقادات رسانهاي و با وجود خطر حتمي براي جان مردم هيچگاه قاطعيتي از دولت مشاهده نشد و در هر مناسبت و تعطيلات دچار پيكهاي متعدد شديم و ظاهرا هماكنون در حال ورود به پيك پنجميم! آقاي رييسجمهور در اين مورد خشمگين باشيم يا به شما خداقوت بگوييم؟ درخريد واكسن ازخارج كه بايد با توجه به شرايط تحريمي زودتر از هر كشور ديگري به آن اقدام ميشد نه تنها ابتكار عمل و پركاري مشاهده نشد كه انسجام و اراده لازم هم تعبيه نگرديد و ما با همه ادعاهايي كه داريم از ضعيفترين كشورها در واكسيناسيون هستيم و هنوز حتي افراد بالاي 70 سال بهطور كامل واكسن نزدهاند و اين وحشتناك است ولي مسوولان مربوطه طلبكارانه ناگفتههاي خود را به رخ ميكشند و تا بياحترامي به منتقدان پيش ميروند! آقاي روحاني! نهتنها شما كه همه مديران از صدر تاذيل با هر ميزان از خدمت و قدرت هنگامي خسته نباشيد دريافت ميكنيد كه گفتار و رفتارتان آكنده از تواضع و احترام در مقابل مردم باشد. به عنوان يك شهروند پيشنهاد ميكنم درمدت كوتاه باقيمانده خود هرچه ميتوانيد نواقص عملكرد خويش خصوصا در كرونا را جبران كنيد و با مردم سخن بگوييد و از كوتاهيها و تكبرها و كمكاريها و درشتگوييها طلب بخشش كنيد. اگر موضوع كرونا را يك معيار براي سنجش عملكرد دولت در نظر بگيريم خسته نباشيد جاي خود دارد مردم بحق معترضند و جا دارد سخت خشمگين باشند، قطعا در اين مورد نواقص و اهمالها و سهلانگاريهاي فراموش ناشدني وجود دارد و هنوز هم به نظر نميرسد دولت سطح قصور خود را درك كرده باشد والا فرصت را غنيمت ميشمرد و همه مساعي و اراده و همت خويش را روي خريد واكسن و توزيع آن و حفظ جان مردم بهكار ميبست.