آرمين، زاهد، تاجرنيا و حقشناس در همايش تقدير از اعضاي ستاد مهرعليزاده مطرح كردند
بازسازي گفتمان اصلاحات با خردگرايي
اصلاحطلبان شامگاه دوشنبه با محوريت تجليل از اعضاي ستاد محسن مهرعليزاده گردهم جمع شدند. اين اولينبار پس از انتخابات رياستجمهوري در روز جمعه 28 خرداد است كه اصلاحطلبان دور هم جمع ميشوند و درباره آينده اصلاحات اظهارنظر ميكنند. محسن آرمين، محمدجواد حقشناس، علي تاجرنيا و محسن مهرعليزاده از سخنرانان اين مراسم بودند. محور بيشتر صحبتها نقش مهرعليزاده در اين انتخابات و همچنين برنامه اصلاحات براي آينده بود.
محسن آرمين به عنوان يكي از چهرههاي اثرگذار جريان اصلاحات كه سالهاي اخير كمتر درباره مسائل روز سياست اظهارنظر كرده، ديروز برخلاف اين سنت پشت تريبون رفت و ازقضا در بخشي از صحبتهايش به تاثير حضور مهرعليزاده در انتخابات پرداخت و همچنين به ماجراي عدمحضور او در ليست اصلاحطلبان؛ آرمين معتقد است كه مهرعليزاده در مناظرهها در قامت اصلاحطلبي قوي و شجاع ظاهر شد و از دولت اصلاحات گفت و ضمن آنكه از خاتمي صحبت كرد، بر ايدههاي گفتمان اصلاحات انگشت گذاشت.
تاكيد بر اينكه مهرعليزاده در مناظرهها از مواضع اصلاحطلبان دفاع كرده، از محورهاي اين برنامه بود. هرچه نباشد مهرعليزاده درحالي درنهايت موفق به جلب حمايت جبهه اصلاحات نشد كه تنها كانديداي انتخابات بود كه صراحتا خود را «اصلاحطلب» معرفي ميكرد و پس از آنكه جبهه اصلاحات حاضر به حمايت از او نشد، همچنان رفتاري تشكيلاتي از خود بروز داد و كنار كشيد. نكتهاي كه علاوه بر تاكيد محسن آرمين، نايبرييس مجلس ششم، ازسوي علي تاجرنيا، جوانترين نماينده آن مجلس نيز موردتاكيد قرار گرفت و اين چهره سياسي اصلاحطلب پيرو سخنان آرمين درخصوص اتخاذ مواضع اصلاحطلبانه ازجانب مهرعليزاده گفت: «به جز آقاي تاجزاده كه بزرگ همه ما است، هيچكس از جريان اصلاحطلبي نميتوانست با اين اقتدار و شفافيت از مواضع و گفتمان اصلاحطلبي و نيز دولت آقاي خاتمي دفاع كند. با اينكه آقاي مهرعليزاده شخصيتي بودند كه مدير قوي اجرايي بودند و شايد در عرصههاي سياسي خيلي حضور پيدا نكردند اما بعد از سالها نام خاتمي را در تلويزيون آوردند و بعد از سالها دفاع كردند.» تاجرنيا كه در جريان انتخابات اخير ابتدا قائممقام الياس حضرتي در ستاد پزشكيان بود و پس از ردصلاحيت او، مسووليت سخنگوي ستاد مهرعليزاده را پذيرفت، با درجاتي از اغراق ادامه داد: «جريان اصلاحطلبي در اين دوره سرد به شدت مديون آقاي مهرعليزاده است به جهت اينكه اين گفتمان را مطرح كردند.»
آرمين اما آنطوركه انتظار ميرفت با مشي و رويكردي واقعگرايانه، از چگونگي حضور مهرعليزاده در انتخابات رياستجمهوري سيزدهم گفت و با اشاره به كنارهگيري مهرعليزاده تاكيد كرد: «آقاي مهرعليزاده بهرغم اينكه كانديداي اصلاحطلبان نبود اما بيش از همه شفاف عمل كرد. در نهايت هم برخلاف اينكه او حتي جزو ۹ كانديدا نبود اما انصراف داد.» آرمين كه مقطعي از دوره ششم مجلس را در قامت سخنگوي پارلمان نيز فعاليت كرده، در بخش ديگري از سخنان خود به موضوع عدم حضور مهرعليزاده در فهرست نامزدهاي مورد حمايت جبهه اصلاحات نيز اشاره كرده و گفت: «به علت بدسليقگي، مهرعليزاده از كانديداهاي جناح اصلاحطلبي معرفي نشد و من شنيده بودم او ضابطه و معيار جبهه اصلاحات را خواهد پذيرفت.»
ماجرا از اين قرار بود كه اصلاحطلبان تصميم گرفتند سازوكاري طراحي كنند كه براساس آن فهرست اوليه از نامزدهاي موردنظر اصلاحطلبان تشكيل شود. روند كار به اين ترتيب بود كه ابتدا نام تعدادي از چهرههاي شاخص در نشست مجمع عمومي جبهه اصلاحات مطرح شد و كساني كه حمايت تعداد موردنظر از اعضاي اين مجمع را به دست ميآورند، در فهرست كانديداهاي موردحمايت جبهه قرار گرفته و براي ثبتنام در انتخابات تشويق و ترغيب ميشدند. روندي كه طي شد و فهرست 14 نفره اين جبهه رسانهاي شد اما در ادامه درحالي كه تنها 9 نفر از آنان براي نامنويسي در مهلت تعيينشده در ستاد انتخابات حاضر شدند، شوراي نگهبان صلاحيت هيچكدام را احراز نكرد و از معاون اول رييسجمهوري تا نايبرييس مجلس دهم و برخي وزراي دولت را ردصلاحيت كرد. در اين ميان اما از آنجا كه محسن مهرعليزاده در اين فهرست غايب بود، طبيعتا موردحمايت جبهه اصلاحات نيز قرار نگرفت و باتوجه به آنكه او بهطور مستقل در انتخابات ثبتنام كرد و اتفاقا تاييد صلاحيت هم شد و بعد از تاييد صلاحيت براي جبهه اصلاحات با بزرگان اين جريان سياسي وارد رايزني شد و حتي جبهه اصلاحات تشكيل جلسه داد و در اين باره رايگيري كرد اما درنهايت حمايتي از مهرعليزاده شكل نگرفت. در اين ميان اما كنارهگيري مهرعليزاده بهرغم اين وضعيت و بهخصوص تاكيد آرمين بر آن، درحالي صورت گرفته كه او در سال 84 نيز كانديداي انتخابات بود و برخي اصلاحطلبان كه تعدد كانديداها را علت ناكامي اين جريان سياسي و پيروزي احمدينژاد ميدانستند، بهويژه به مهرعليزاده انتقاد ميكردند كه چرا به نفع ديگر گزينهها كنار نرفته است. حالا 16 سال پس از آن زمان اما او درحالي كنارهگيري كرده كه حتي چنين درخواستي از او نشده بود و به نظر ميرسد او حالا دستكم به لحاظ تعهد تشكيلاتي، كيلومترها از آن زمان جلوتر آمده است.
احتمالا همين مساله باعث شده كه محمدجواد حقشناس ديگر سخنران اين مراسم نيز در تحليل خود از آنچه بر اصلاحطلبان گذشت، از فرصتي بگويد كه از دست رفت. او گفته است: «در جريان انتخابات ۱۴۰۰ چه در رياستجمهوري و چه در شوراهاي اسلامي شهر، اصلاحطلبان به صورت منفعل و چندپاره حاضر شدند و نتيجه نگرفتند. متاسفانه چندصدايي ميان اصلاحطلبان بسيار زيانبار بود. در اين ميان حضور آقاي مهرعليزاده، بهترين فرصت براي اصلاحطلبان بود كه متاسفانه اين موقعيت مورد دقت قرار نگرفت.»
با اين همه اما شايد مهمترين بحث در اين نشست، بحث از آينده اصلاحات بود. حالا فعالان سياسي اين جريان در حال بررسي شرايط هستند تا دريابند كه مسيرشان در 4 سال آينده به كدامسو خواهد بود و چطور بايد در اين مسير گام بردارند. حقشناس كه معتقد است فرصتي براي اصلاحات فراهم شده، پايههاي تحليلش را بر مسير نامساعد اصولگرايان بنا نهاده و با بيان اينكه كساني كه در اين انتخابات، قدرت را به دست گرفتند آينده خوبي ندارند و خيلي زود درون خود به اختلاف و انشقاق ميرسند، گفته است: «بسياري از اشخاصي كه براي حذف اصلاحطلبان تلاش كردند، خيلي زود خودشان در مسير حذف قرار خواهند گرفت. حاكميت يكدست را قبلا هم داشتهايم؛ زماني كه نيروهاي چپ بعد از وفات امام به حاشيه رفتند، زماني كه محمود احمدينژاد را صدر امور نشاندند و زماني كه ردصلاحيتهاي فلهاي را تجربه كرديم. اين تجربه را داشته و ميدانيم كه علاج كار، حاكميت يكدست نيست.» او در ادامه گفته است: «در اين ميان فرصت مناسبي پيش آمده كه اصلاحطلبان به بازسازي خود بپردازند. اصلاحطلبان در انتخابات سالهاي ۹۲ و ۹۶، به ظاهر پيروز شدند اما در عمل حاصل كار زيانبار بود. در انتخابات ۱۴۰۰ نيز اصلاحطلبان به لحاظ راهبردي عملكردي ناموفق ارايه كردند و اين رفتار مردم در حوزه سياست كه شاهد قهر بزرگ با صندوقهاي راي بود و ركورد آراي باطله مقام دوم را كسب كرد به نظر ميرسد نياز جدي به آسيبشناسي و ترسيم چشمانداز دارد.»
همزمان محسن مهرعليزاده نيز با بيان اينكه «اصلاحطلبي ريشه در اعتقادات ما دارد و مردم ايران ذاتا اصلاحطلب بوده و هستند»، راهكار برونرفت از وضع كنوني را «برنامهمحوري و خردگرايي» ميداند و معتقد است: «اگر برنامه منظم، دقيق، صحيح و علمي به كار گرفته شود، مسائل حل خواهد شد.» او گفته است: «هرگونه منفعتطلبي، باندبازي و خودبزرگبيني منجر به پس زده شدن جريانهاي سياسي خواهد شد. بايد يك بازشناسي در جريان اصلاحطلبي داشته باشيم و به جريان سالم اصلاحطلبي كه از قيام امام حسين تاكنون قدمت دارد، بازگرديم.»
محسن آرمين نيز تحليل و نظر به نسبت مشابه درباره آينده اصلاحات دارد. او كه البته با دقت بيشتري آينده را رصد ميكند، برخلاف آنچه حقشناس باور دارد، گفته است كه به سرعت نميتوانيم پاسخ دهيم كه قرار است چه كار كنيم. هرچند آرمين نيز تاكيد كرده كه انتخابات تمام شد و چه آنها كه راي دادند و چه آنان كه راي ندادند، اين را ميدانند و مهم از اين به بعد است. دوراني كه به باور آرمين، مهمترين كار و برنامه اصلاحطلبان، «جلوگيري از شكلگيري نااميدي» و البته در عين حال اينكه رصد تحولات آينده با نگاهي واقعگرايانه؛ او گفته است: «عرصه سياست فراز و فرود زياد دارد و نبايد نااميد شويم، عرصه سياست، عرصه رقابت ميان احزاب نيست و براي رقابت ميان گفتمانهاي سياسي است. مادامي كه يك گفتمان بتواند جامعه را اقناع كند پيروز خواهد بود و باقي ميماند. اگر گفتمان اصلاحطلبي قادر به تبيين پديده واقعيات سياسي نباشد و گفتمان ديگري بتواند اين كار را انجام بدهد جايگزين ميشود و نياز به اما و اگر و بايد و نبايدي نيست.» آرمين درعين حال باور دارد كه اصلاحات همچنان مقدم بر هر جرياني است و هيچ گفتماني نميتواند جاي آن را بگيرد. ولي او هم مانند حقشناس تاكيد كرده كه اين گفتمان نيازمند بازسازي است. راهبردي كه از مدتها پيش از انتخابات مجلس يازدهم با تعبير «اصلاح اصلاحات» كليد خورد و حالا پس از دو تجربه ناخوشايند انتخاباتي در اسفندماه 98 و خردادماه 1400، اصلاحطلبان بيش از هر زمان، حركت به سوي بازخواني و بازسازي گفتماني را براي احياي اصلاحات ضروري ميدانند.
فياض زاهد: چرا جامعه از شعارهاي پيشرو استقبال نكرد
فياض زاهد نويسنده واستاد دانشگاه اصلاحطلب در اين مراسم گفت: مهمترين موضوع در درمان بيماري، شناخت مرض وتحليل درست از واقعه است. اگر بتوانيم دريابيم با چه دردي مواجه هستيم، شايد آنگاه راه درمان را دريابيم. در تحليل رويدادهاي اجتماعي، در قبل با نظريه تروتسكي روبرو بوديم. او دونظريه كليپي داشت. Permanent revolution انقلاب دايمي وديگري جنبش كارگري و فرو دستان. او انقلاب را در آغاز توفنده ميناميد، اما معتقد بود اگر رودهاي دايمي آن را تغذيه كند، به درياچهاي وسيع با عمقي اندك به محل بازي كودكان بدل ميشود. تعبيري طعنه اميز. ديگر آنكه هر چه جامعه فقيرتر باشد، امكان شورش و انقلاب افزونتر است. اما مطالعات ساموئل هانتينگتون در كتاب political order in changing society كه در ايران به « سامان سياسي در جوامع دستخوش دگرگوني» ترجمه شده، نظريه جديدي ارايه داد. او با تمركز بر كشورهايي چون پرو، كلمبيا، اكوادور، برزيل، مكزيك و آرژانتين به اين نتيجه رسيد كه در مناطق حاشيهاي، فقير و كمتر توسعه يافته، مردم در انتخابات به جاي راي به احزاب سوسياليست و راديكال، به احزاب راست و محافظه كار راي ميدهند! او در اين مطالعه دريافت كه آنها به جاي حلواي نسيه به سيلي نقد بيشتر اعتماد دارند. من در كتاب « دولت و انقلاب» به اين فرمول رسيدم و نوشتم؛ هرچه جوامع فقيرترند به درخواستهاي حكومت پاسخهاي بهتري ميدهند. از سوي ديگر هرچه جوامع از منظر فرهنگ عمومي وبهداشت عمومي ضعيفترند، به حكومت مستقل بيشتر اعتماد ميكنند. به زبان سادهتر هرچه بحرانهاي اقتصادي و فرهنگي بيشتر، حكومت تسلط بيشتري بر افكار آنها دارد. لذا هميشه شهرهاي كوچك و محلات حاشيهاي بيشتر راي ميدهند. اما مولفه جديدي رخ داد. دي ماه ۹۶ و آبان ۹۸ پايگاه سنتي حمايتي نظام را مورد آسيب قرار داد. محرومان و مستضعفان وگروههاي حاشيهاي در بيش از ۱۰۰ شهر طغيان كردند. براي اولين بار، پايگاه سنتي حاميان نظام راه ديگري رفت. اين دو اتفاق در كنار سقوط هواپيماي اوكرايني كه به طبقه سوم ضعيف شده وابسته بود، دوگروه را ناخواسته به يكديگر وصل كرد. حال در حالي كه تحريم امريكا و كرونا ۳۰ درصد اقتصاد ملي را كوچك كرده، مردم از اصلاحطلبان ناراضي، مشاركت به شكل فاحشي اندك و اميد به حل مشكلات سختتر شده، اصلاحطلبان بايد پاسخ دهند. اين گريزگاه اصلي ماست. راههاي نجات بخش و اميدبخش ما چيست؟ چگونه ميتوانيم سياست اثرگذار ومردم محور را سامان دهيم. ما بايد براي تحليل اين وضعيت آماده شويم. در اين ميان بايد به اين سوال پاسخ داد؛ چرا جامعه به شعارهاي جدي وموثر وپيشرو جناب مهرعليزاده و همتي واكنش نشان نداد .