طعم از دست رفته آزادي
هديه عطاييان
گويا كه جهان كمكم در حال بازگشت به حالت نرمال است. با شروع واكسيناسيون عمومي در بيشتر كشورهاي جهان، حالا دنيا در حال آمادگي براي استقبال از شرايطي است كه قبل از انتشار ويروس كرونا وجود داشت، اما آيا قبل از آغاز كرونا زندگي ما بينقص بود كه امروز اينچنين در تب و تاب بازگشت به آنيم؟
پاسخ منفي است، بسياري از ما قبل از آغاز اپيدمي كرونا زندگي ايدهآلي نداشتيم، سر كار ايدهآلمان نميرفتيم، آخر هر هفته به تفريح نميپرداختيم، هر تابستان به خوش آب و هواترين مناطق جهان سفر نميكرديم و آخر هر ماه درآمد ايدهآلمان را برداشت نميكرديم. اما نكته دقيقا در همينجاست كه ما در برههاي از زمان كه اصلا كامل و كافي نبوده به درجا زدن محكوم شديم. در همين نقطه توان حركت به كل از ما گرفته شد و ما مانديم و زندگي پر عيب و نقصمان؛ حركتي كه اگرچه نميتوانست كل زندگي ما را در چشم بههم زدني تغيير دهد، اما دستكم ميتوانست اميد به تغيير را در ما زنده نگه دارد و اين يكي از اصليترين جوانب فاجعه كرونا بود.
شايد آيندگان در تاريخ بنويسند كه يكي از فضيلتهاي بيماري كرونا قطعا اين بوده كه طعم از دست رفته آزادي را به مذاق آدميان چشاند و چشم در چشم به اينگونه در جستوجوي معنا گفت: اين تنها جان شما نبود كه شما را از بابت در معرض خطر بودنش غمگين كرد، بلكه اين آزادي و كنشگري فعالانه (مسلط شدن بر جريان زندگي) بوده كه چون از شما گرفته شده بود شما را چون قايقي به ساحل گل نشاند. در واقع اين توقف كوتاهمدت ماشين زندگي، چون نيشگوني غرا، لزوم كنشگري در اصالتبخشي به زندگي را به ما يادآور شد.
هنوز قلب افراد زيادي، به دليل از دست رفتن جان عزيزان در اين مدت چاك چاك است، با اين حال اما ترانه پيروزي از هر كجا سر داده ميشود. بشر در اين مدت نرمالهاي تازهاي را تجربه كرد و سعي كرد تا با مسلط شدن بر اين نرمالها بر اين موجِ توفان آورده زندگي سوار شود و حالا كه زمزمههايي از واكسيناسيون عمومي در هر كجا به گوش ميرسد احساس شور و شعف ميكند. اينگونه كه حالا ميتوان نام آن را گونه جان سالم به در برده يا بازمانده خطاب كرد حالا بايد كمكم خودش را براي شروع زندگي بدون محدوديت آماده كند. اما اين شروع جديد بدون طي كردن مرحله قبلي غيرممكن بود، چراكه انسان پس از اين شروع با انسان دوران پيش از اين شروع قطعا متفاوت است. او پوست انداخته و اصيلتر شده، آگاهي او را به بلوغ رسانده. شايد پس از اين شروع مجدد او براي تبديل شدن به گونهاي كنشمندتر، مترصدتر باشد، چراكه حالا بهتر ميداند كه عبور از بحرانهاي مستمر زندگي بدون كنشمندي، آنهم كنشمندي آگاهانه غيرممكن است.
در جايگاه كنشگر، وقايع بر ما مثل ابزار به نظر ميرسند. در موضع كنشگري ما از وقايع چون وسيله يا ابزار بهره ميبريم تا به زندگي خويش معنا ببخشيم مانند داس در زمين كشاورزي. از اين رو ما در جهان موجوداتي هستيم كه جهان و تمام اتفاقاتش در تقابل با ما تعريف ميشوند و اين نحوه برخورد ما با وقايع است كه ما و اصالت ما را تعريف ميكند. به اعتقاد هايدگر، برجستهترين متفكر حوزه اصالت وجود در قرن بيستم: آنچه كه دازاين انساني را از دازاين ساير جانداران متمايز ميكند، توانايي انسان براي در تيررس قرار دادن زندگي فردي خود، به منظور جهت بخشي به آن همچون مسالهاي اساسي براي از آن خود ساختن زندگي است.
وقتي كه پاي مرگ و زندگي به ميان ميآيد، مرگهراسي و پرواي از مرگ داشتن چه بسا باعث ميشود تا براي انتخاب گزينههاي بهتر وارد عمل شويم. به اعتقاد هايدگر دازاين مايل است تا انتهاي مسير را برود و ناتمام نماند. دازاين ميخواهد تا هر آنچه در تصور بالقوهاش وجود دارد را به فعليت برساند. دازاين كمالگراست و همين كمالگرايي به او اصالت ميدهد و چون موتوري قدرتمند او را در مسير كنشگري رو به جلو ميبرد.
كرونا آمد و حركت را از ما گرفت و ما را به گوشه رينگ پرتاب كرد و ضربههايي كاري را بر پيكر جهان تنهاي ما وارد ساخت و جهان و هر آنچه كه درون آن قرار داشت را منزويتر كرد، اما اين انزوا از جهاتي مزيت بود. كرونا چون الكي انسان عصر جديد را از فيلتر كنشمندي عبور داد، لذا بازماندگان ميتوانند به خود افتخار كنند و همانطور كه ژان-پل سارتر نيز گفت به دليل آگاهي از كنشمندي و عمل به آن، خود را گونه اصيل بنامند.
در روزگاري كه ميتوان آن را دوران حكمراني بيماري مهلكي به نام كرونا ناميد همه ما با زندگيهاي معيوب خود، با درآمدهاي كم، با ترس از دست دادن شغلهايمان، با تنهايي، با آيندههاي نامعلوم، با انزوا، با ملالها و اضطرابها و اندوههايمان در جا خشك شدهايم و آزاديمان به زنجير كشيده شد، البته شرايط گذرا و ناپايدار هستند و ميتوانند در اين لحظه بوده و در لحظهاي ديگر نباشند اما آنچه كه از قِبل شرايط باقي ميماند نكتهاي است كه چون بذري از دل ميوه حادثه بيرون ميآيد و روي خاك ميافتد؛ خاكي كه عبرتها در آن ميرويند و عبرت، حاصل كنشي آزادانه است.