ابنسينا در مقام پزشك
آناهيد خزير
هجدهمين نشست از مجموعه درسگفتارهايي درباره بوعلي سينا با عنوان «تاملي در قانون ابنسينا» به سخنراني دكتر نجفقلي حبيبي اختصاص داشت كه چهارشنبه ۹ تير به صورت مجازي پخش شد. آنچه ميخوانيد گزيدهاي از اين نشست است.
حبيبي با اشاره به اينكه كتاب «قانون» يكي از كتابهاي ابنسينا در زمينه پزشكي است كه نزديك به هفتصد سال در مراكز علمي اروپا تدريس ميشد، سخنانش را آغاز كرد و گفت: كتاب اول در باب كليات طب است. كتاب دوم قانون وارد بحثهاي تخصصي طب ميشود و به داروهاي مفرده و گياهي ميپردازد. تقسيمبنديهاي ابنسينا در كتاب قانون برمبناي فصل نبوده است، بلكه برمبناي كتاب بوده و در آن روزگاران به جاي جلد اول ميگفتند كتاب اول و اين سنت بعد از ابنسينا نسخ شده است. در آن روزگار ديگر كساني نيز كه كتاب نوشتهاند به جاي كلمه جلد از الكتاب استفاده ميكردند و الكتاب الاول يعني جلد اول كتاب قانون. قانون ابنسينا در پنج كتاب تقسيمبندي شده است؛ كتاب اول كليات است كه به مباحث اصلي و علم طب پرداخته و تقسيمات و موضوعاتي كه در اين علم به كار رفته بررسي ميكند و بعضي مباحث را مطرح ميكند و پيشدرآمدي در كل علم طب است، حكم مقدمه را هم در بعضي مسائل و موضوع دارد.
پيش از ابنسينا نيز ابوسهل مسيحي -استاد ابنسينا كه بعدها ابنسينا به مراتب در فضل از او بالاتر ميرود- نيز كتابش را به شكل ابنسينا تقسيم كرده است. قانون اهميت فوقالعادهاي دارد به لحاظ اينكه در دايره علوم پزشكي كتاب جامعي است و ديدگاههاي مختلفي كه در آن روزگار وجود داشته ثبت كرده و توضيح داده و سپس جمعبندي نهايي كرده است. در اين كتاب ابنسينا ابتكاراتي در قانون و تنظيم مباحث بهكار برده و به همين دليل كتاب به سرعت در زمان خودش مشهور شد و مورد توجه قرار گرفت و در سراسر جهان اسلام اعتبار يافت. بعد از حدود ۱۵۰ سال در اروپاي آن روز هم كه بحث طب آغاز ميشود و كتاب قانون به عنوان كتاب درسي دانشگاههاي اروپا مطرح ميشود و تا قرن هفدهم نيز در دانشگاههاي گوناگون اعتبار داشته است، مدتي اين كتاب فراموش شد اما اكنون دوباره در طب سنتي مطرح شده و كتاب قانون باز هم اعتبار خود را كسب ميكند.
ابنسينا موفق شد طب را سامان بدهد. در آن روزگار خرافات در امر پزشكي بسيار رايج بوده و ابنسينا كوشش كرده است راه خرافات را در حوزه پزشكي ببندد و در اين مورد بسيار كوشش كرد. از كارهاي ديگر ابنسينا اين است كه نسبت به زدودن خرافات تلاش و در آگاهيبخشي به مردم كوشش كرد. او به جزييات مسائلي كه خانوادهها در مسائل پزشكي با آن مواجه بودند توجه ميكند و به مسائل بسياري تذكر ميدهد، از اين جهت ابنسينا به مردم و جهان و تاريخ كمك كرده است و به قول برخي نويسندگان اروپايي بزرگترين و مشهورترين دانشمند جهان در تمام دورهها تلقي ميشود و اين لقب بسيار مهمي براي او است.
ابنسينا چندين كتاب در طب دارد و ميكوشيده طب را به مردم بياموزد و حتي به شعر هم آن را درآورده تا دانشجويان بتوانند راحتتر مسائل را ياد بگيرند. او علاقهمند بوده آموزشها توسعه يابد. كتاب قانون كه علم طب را جمع كرده است اين نيست كه همه از خود ابنسينا باشد، كساني پيش از ابنسينا مثل ارسطو، جالينوس، حنين بن اسحاق، زكرياي رازي، ابوسهل مسيحي و عليبن عيسي اهوازي كه صاحب كتاب كامل الصناعه الطبيه معروف به طب ملكي است پيش از ابنسينا ميزيستند و ابنسينا از منابع آنها استفاده كرده است. ابوسهل مسيحي نيز استاد ابنسينا بوده؛ پيرمردي كه ابنسينا در كودكي از او طب آموخته است. مهمترين نقشي كه ميتوان بعد از قانون قائل شد اين است كه بُعد علمي را در پزشكي تقويت كرد و راه خرافات را در حوزه پزشكي به حد زيادي بست، اكنون نيز در حوزه پزشكي خرافات وجود دارد اما او كوشيد در كتاب قانون نشان دهد بسيار دوستدار سلامت مردم است و ميخواهد انسانها سالم زندگي كنند و تمام اتفاقات و حوادث و پيشامدهاي زندگي كه ميتوانسته عامل بيداري مردم شود، توضيح بدهد.
ابنسينا در كتاب اول قانون بحثهاي مفصلي درباره آب مطرح ميكند كه اگر در مواقعي مردم گرفتار شدند چطور آب را بجوشانند كه قابل خوردن باشد. در موارد ديگري نيز ابنسينا اين كوششها را بهكار برده و به اين مسائل توجه خاص ميدهد كه انسانها زندگي بهتري داشته باشند. كتاب اول قانون از نظر شكل در چهار قسمت يا فن تقسيم شده است و هر فني ممكن است چند تقسيمبندي فرعي ديگري داشته باشد، بنابراين طب را تعريف كرده و موضوعاتي كه در طب مطرح شده مورد بحث قرار داده است. همانطور كه در فلسفه پايه جهان براساس اسفار اربعه (آب- باد- خاك- آتش) است، ابنسينا به بحث مزاج ميرسد و به چهار حالتهايي كه در جسم و بدن انسان وجود دارد، ميپردازد كه اگر اين مزاج در بدن يكي افزايش پيدا كند و تعادل نداشته باشد انسان دچار بيماري ميشود. اگر تركيب مزاجها متعادل باشد انسان در سلامت كامل وجود دارد. بحث مزاج يكي از مسائل مهم و اوليه قانون ابنسينا است. بعد از مزاج به اخلاط ميرسد؛ اخلاط اربعه كه شامل دم، صفرا و سودا و بلغم كه جزو پايههاي اوليه ساختمان بدن آدمي است كه بحث بسيار مفصلي را مطرح ميكند، سپس به قسمتهاي قواي بدن ميرسد و آنگاه به مساله اجزاي بدن از استخوان، گوش، خون و پوست ميپردازد و به فن بعدي ميرسد كه آنهم درباره ساختمان و اجزاي بدن است.