«دوئت ليرا» عنوان گروهي دو نفره است كه يگانه حسينينيا و آرش هژيرآزاد در قالب آن آثار خود را به مخاطبانشان منتشر ميكنند؛ هر دو كار موسيقي را از كودكي آغاز كردهاند؛ آنها علاوه بر تجربههاي شخصي، پس از تشكيل دوئت همكاريهاي مشترك بيشتري داشته و ارايه كردهاند. انتشار آلبوم موسيقى «تهران-مريخ» براي پيانو و ويولن در سال١٣٩٦؛ انتشار آلبوم موسيقي «هشت دقيقه و بيست ثانيه» در سال ١٣٩٨ و اخيرا نيز انتشار يك ميني آلبوم به نام «بازار وكيل» در سال ١٤٠٠ از جمله آثاري است كه در كارنامه اين زوج ديده ميشود. ميگويند ايده آلبوم «بازار وكيل» در حاشيه يك سفر فرهنگي به شيراز و حضورشان در بازار وكيل شكل گرفت؛ وقتي يك دورهگرد را ديدند كه كنار سردر بازار آهنگ محلي «بلال بلالم» را ميخواند. آرش روي اين آهنگ، وارياسيونهايي ساخت و در نهايت به 12وارياسيون رسيد كه تصميم گرفتند آنها را منتشر كنند. يگانه و آرش ليرا را يك گروه تجربهگرا ميدانند؛ دوئتي كه از تجربههاي تازه در موسيقي لذت ميبرد و بر موسيقي بدون كلام تاكيد دارد و البته به گفته خودشان حاضر شدهاند براي ترويج اين نوع موسيقي هزينه هم بكنند. آنها همچنين در آثارشان به دنبال پررنگتر شدن هويت ايراني هستند و اميدوارند كه تجربههاي تازهتري را در دنياي موسيقي داشته باشند؛ تجربههايي تازه در سوژهها، رنگآميزيها، سازبنديها و... . ميني آلبوم «بازار وكيل» كه ملهم از يك قطعه فولكلور است در سال جاري از سوي نشر جوان منتشر و بهانهاي شد براي اينكه سراغ يگانه حسينينيا و آرش هژيرآزاد بروم تا درباره آلبوم اخير و آثار ديگرشان گفتوگو كنيم. در ادامه گفتوگويم را با اين زوج هنري ميخوانيد.
فكر كنم بهتر است اول كمي باب آشنايي بيشتر را باز كنيم؛ «دوئت ليرا» چند ساله است؟ اول ليرا شكل گرفت يا آشنايي شما با يكديگر؟
يگانه حسينينيا: اولين اجراي رسمي ليرا در سال 1389 در كليساي آلمانيها بود كه به صورت رسيتال كاملا كلاسيك بود و سه قطعه از ساختههاي خودمان را هم در آنجا اجرا كرديم و اتفاقا بسيار مورد استقبال قرار گرفتند و بعد از آن هم در سالنهايي از قبيل تالار رودكي، فرهنگسراي نياوران، سالن برج آزادي و فستيوالهاي مختلف از جمله كلاسيك تا معاصر، موسيقي و تجربه و جشنواره فجر اجرا كرديم؛ ولي خب، قبل از آن از سال 85 با يكديگر آشنا شده بوديم و كنسرتهاي زيادي را با هم اجرا كرديم ولي همه آنها در قالب كنسرتها و فستيوالهاي دانشجويي بودند.
بسيار خب؛ برويم سراغ آلبوم «بازار وكيل» و داستان جالبش؛ يك سفر فرهنگي، شنيدن صداي گيراي يك دورهگرد و... همين قدر بداهه ايده ميگيريد يا اينكه مختص اين آلبومتان بود؟
آرش هژيرآزاد: ما گروهي تجربهگرا هستيم و خيلي دوست داريم فيلدهاي مختلف در موسيقي را تجربه كنيم. مدتي است تمايل زيادي داريم كه در محيط موسيقي ايراني فعاليت داشته باشيم. اين ايده كه به شكل بداهه از يك موسيقي محلي آمد به نظرمان بهترين شروع براي ورود به اين حوزه موسيقي ايراني بود. اين ايده در يك محيط فرهنگي، يك شهر فرهنگي و با يك ملودي بسيار زيباي محلي شكل گرفت كه براي آغاز كار در موسيقي ايراني براي ما انگيزهبخش شد و شايد در برنامههاي آينده سراغ موسيقيهاي كلاسيك ايراني برويم و بتوانيم از آن گنجينه با ارزش استفادههايي داشته باشيم يا حتي به كارهايي وارد شويم كه ساخت آن هم انجام شده است. در قطعات جديدمان كه هنوز منتشر نشدهاند ما سراغ ملوديهايي رفتيم كه كاملا بستر موسيقي ايراني داشتهاند. ليرا گروهي است كه از محيط پيرامون خود الهام ميگيرد و اين الهام گاهي طبيعت آسمان شب بوده و محيط پيرامونش به نوعي همين نواها و ملوديها و موسيقيها هستند كه خلق شدهاند و حالا نياز به يك بازگويي جديد دارند براي اينكه بتوانند فرم ديگري را درگير و تجربه كرده باشند.
نام دو تا از آلبومهايتان با آسمان و نجوم و... مرتبط است، چرا؟ من گاهي فكر ميكردم شايد شما بهطور آماتور نجوم را هم دنبال ميكنيد...
آرش هژيرآزاد: بله درست متوجه شديد... نجوم هميشه بخش خيلي مهم در زندگي و در كنار موسيقي ما بوده. من و يگانه سعي ميكنيم خيلي مطالعه داشته باشيم و اساسا معتقديم اگر منبع الهامي در مورد موسيقي وجود دارد ما بايد در مورد آن منبع الهام اطلاعات كافي داشته باشيم. اطلاعات علمي بخشِ لاينفك توليد اثر هنري است؛ به خصوص اثري كه انگيزه خودش را براي خلق شدن از آن موضوع خاص الهام ميگيرد. درباره اينكه چرا طبيعت نجوم براي ما انگيزهبخش شده، به نظرم كافي است هر فردي يك بار مثلا در يك كوير و در سكوتش به آسمان پرستاره نگاه كند و كمي هم اطلاعات داشته باشد در مورد اينكه اين ستارهها كه الان به آنها نگاه ميكنيم، چه هستند و چه حجمي دارند و در چه فاصلهاي از ما قرار دارند؛ با چه متريالي ساخته شدهاند. يك مستند راجع به آنها ببيند به نظرم هيچكس با ديدن و دقت در اينها نميتواند متعجب و متحير نشود. اين تعجب و احساس براي موسيقيدان انگيزه ايجاد ميكند كه ما خواستيم در پاسخ به آن انگيزه شكل موسيقايي بدهيم و اصلا نميتوانستيم در برابر حسمان سكوت كنيم. البته اين موضوعات در طول تاريخ هم با يكديگر عجين بودهاند و در هم گره خورده بودند. از يونان باستان، فيثاغورث و تمام فيثاغورثيان ميدانستند كه نوعي ارتباط بين علوم به خصوص نجوم، حساب، هندسه و موسيقي وجود دارد. ما ميتوانيم لااقل اين را ادعا كنيم كه براي ليرا، نزديك شدن به اين تفكر، براي خلق اثر هنري يك انگيزه بوده است.
كارهاي شما بدون كلام است؛ در صورتي كه موسيقي با كلام طرفداران زيادي دارد و در ارتباط از خوانندهسالاري انتقادات زيادي ميشود؛ از ابتدا هدفتان ارايه موسيقي بدون كلام بود؟ از استقبال نكردن مردم از اين نوع موسيقي نگران نبوديد يا به بيان سادهتر نگراني مالي نداشتيد؟
يگانه حسينينيا: اول اينكه ما هنرمند هستيم و وظيفه داريم در مقابل احساسات خود سكوت نكنيم و اين را در خلق آثار، اجراي آثار يا تدريس موسيقي ميتوانيم به عنوان وظيفه هنري خودمان نشان دهيم. در حد خودمان خيلي تلاش ميكنيم كه سليقه مخاطب را به سمت بهتر شدن و ارتقا يافتن تغيير بدهيم و يكي از تلاشهاي ما اين است كه مخاطبان را به سمت موسيقيسازي و موسيقي بدون آواز جلب كنيم. از اول هم ميدانستيم كه بهطور قطع اين موسيقي مخاطباني مثل موسيقي پاپ يا ووكالدار و آوازي نخواهد داشت و از اول هم براي درآمدزايي برنامهريزي نكرده بوديم البته از اين موضوع ناراحت هستيم كه چرا بايد موسيقي مورد اقبال مردم در اكثر مواقع به سمت موسيقي ووكالدار و پاپ برود؛ اما متاسفانه اين به نوعي براي ما عادت شده است و ما برعكس بقيه كه كار ميكنند و درآمد كسب ميكنند، اين طور هستيم كه كار ميكنيم تا با درآمدش براي اينكه بتوانيم اثري را كه در چارچوب دغدغهها و ايدهآلهايمان است، توليد كنيم. اين آثار براي ما مهم هستند مثل بچههاي ما ميمانند، در واقع آنقدرها به قضيه مالي فكر نميكنيم بيشتر حس وظيفه هنري است و اينكه خودمان از خلق آنها لذت ببريم. از آن گذشته كاش موسيقي پاپ كه مردم به سمت آن گرايش پيدا كردهاند حداقل كمي باكيفيت بود. در حال حاضر واقعا موسيقي پاپ به سطح پاييني تنزل پيدا كرده و اين وضعيت نگرانكننده شده است.
اما از طرف ديگر بحث نوع ارايه كار و انتخابتان هست؛ اين كار -شيرين جان- براي مردم بسيار آشناست؛ خيليها همين «آسمون به اون گپي گوشهش نوشته» را كه ميشنوند، باقي راه را ميروند و ترانه را ميخوانند؛ خب خيلي از ما هم اين كار را با صداي كورش يغمايي شنيدهايم؛ هنگام كار روي «بازار وكيل»، براي اينكه اثرتان تازه باشد و براي مخاطبان تكراري نباشد، چه كرديد؟ به هر حال كار كردن روي يك اثر مشهور خودش جسارت جداگانهاي ميطلبد، چراكه ميخواهد جز يادآوري آن رنگ و حال و هواي ديگري هم داشته باشد.
آرش هژيرآزاد: بله همينطور است؛ بخش بزرگي از پاسخ اين سوال در همان نام اثر است. نوشتهايم 12 وارياسيون روي يك تم محلي؛ وارياسيون فرمي است كه از موسيقي كلاسيك ميآيد. ما يكسري تغييرات هارمونيك، ملوديك و ريتميك روي تم اصلي كه در اين مورد تم فولكلور هست، انجام داديم و اين وارياسيونها در حالي كه بايد سعي كنند تنوع بدهند و از تكرار مدام اثر خستهكننده نشوند، بايد در عين حال آن شيرازه و شالوده اصلي اثر را حفظ كنند؛ طوري كه هر آن حس كنيد، داريد آن تم را با ديد جديدتر گوش ميكنيد مثل تابلوهاي مينياتور است كه از يك عكس ثابت گرفته شدهاند و انگيزه اصلي عكس بوده و هر تابلو ميخواهد با يك مضمون به كل اثر نگاه كند.
با اين اوصاف اول ميخواهم بدانم خودتان دو نفر از اين كار راضي هستيد و بعد دوست دارم بدانم از بين آثار منتشر شدهتان كدام يك را بيشتر دوست داريد؟
يگانه حسينينيا: ما هيچوقت صددرصد از اثر منتشر شده راضي نيستيم و هميشه بعد از انتشار ميگوييم كاش اين قسمت را اينطور اجرا ميكرديم؛ خلاصه هميشه بعد از انتشار داستان نقد خودمان را بهطور جدي داريم كه سعي ميكنيم در كارهاي بعدي نواقصي را كه در ذهنمان هست، جبران كنيم. درباره بخش دوم سوال هم راستش اصلا نميتوانيم فرق بگذاريم ولي خب اين آلبوم «بازار وكيل» خيلي رنگ و لعاب تازهاي براي ما داشته و جديدتر بوده و از اين نظر كمي متفاوت بوده است.
و در ادامه سوال پيشين جامعه مخاطبان چطور؟ كدام اثرتان بيشتر بازخورد مثبت از سوي مخاطبان به خودش ديد؟
يگانه حسينينيا: ما ميتوانيم مخاطبانمان را دستهبندي كنيم، يك عده موزيسينها هستند و همكاران ما و دسته دوم مردم عادي كه موسيقي جدي گوش ميكنند، دسته سوم هم رسانهها هستند مثل شما. اين بازخوردها براي هر كدام از آلبومهايمان با يكديگر متفاوت بوده است؛ ولي در مورد بازار وكيل ميتوانم بگويم بيشترين توجه را رسانهها به ما داشتند.
«بازار وكيل» روي يك قطعه فولكلور ساخته شده؛ تم يكي است و بيان متفاوت ميشود. سوالم اين است كه به نظر شما چقدر ميتوان روي اين قطعات فولكلور كار كرد و آيا براي كارهاي آتي خود باز هم برنامهاي براي كار روي قطعات فولك داريد؟
آرش هژيرآزاد: با ارزشترين وجوه موسيقي ايران زمين همين ترانههاي محلي و فولكلور ما هستند كه شايد قرنها قدمت دارند و سينه به سينه نقل شدهاند و راوي و بازگوكننده تاريخ ما با زبان موسيقي به شمار ميروند. قطعا خيلي دوست داريم روي قطعات فولك كار كنيم. البته اينبار اول نيست كه اين اتفاق ميافتد؛ خيلي از آهنگسازهاي كشورمان مثل احمد پژمان، مرتضي حنانه توجه ويژه به اين موضوع داشتند، از موزيسينهاي غربي بلا بارتوك را ميشناسيم كه مجارستاني بوده و روي ترانههاي محلي مجار قطعه ساخته، يعني اتفاقي است كه بارها در موسيقي رخ داده و ما هم در اين حوزه سعي خود را داريم و حالا با زبان موسيقي دوئت ليرا اين كار را انجام دهيم و تلاش ميكنيم تا در مسير اين بزرگان موسيقي قدم برداريم. اين است كه حتما و قطعا برايش برنامه داريم ولي هميشه دوست داريم به سمتي برويم كه در آن لحظه احساسمان خوب بوده اگر موقعي گفتهايم مثلا دغدغه ما موسيقي ايراني است، موسيقي كلاسيك ايراني را هم جزو آن بتوان قرار داد كه در مورد كارهاي بعدي به آن بپردازيم.
يگانه حسينينيا: همانطور كه قبلا اشاره كرديم ليرا تجربهگراست و بستگي دارد كه در چه شرايطي باشيم. اگر آلبومهاي ديگرمان را گوش كنيد، ميبينيد كه آلبوم «تهران مريخ» فضاي ملهم از كلاسيك دارد، آلبوم دوم «هشت دقيقه و بيست ثانيه» الكترو آكوستيك است و ميني آلبوم ما هم فولكلور شده، اينها هركدام سبكهاي مجزايي دارند و كارهاي مجزايي انجام دادهايم. در اينكه دوست داريم موسيقي ايراني را ادامه دهيم، شكي نيست و احتمال دارد باز هم از قطعات فولكلور استفاده كنيم ولي برنامهريزي خاصي نداريم كه مثلا حتما بايد يك قطعه فولك ديگر را در فلان بازه زماني كار كنيم نه اينطور نيست ولي اگر پيش بيايد و انگيزهاش در ما بيدار شود، حتما اين كار را ميكنيم.
باز هم درباره آلبوم اخيرتان؛ ويولن و پيانو يك كار فولك ايراني را اجرا ميكنند با همراهي پركاشن؛ چقدر جواب گرفتيد؛ پيشبيني خودتان پيش از كار كردن روي اين اثر چه بود؟
يگانه حسينينيا: اين اولينباري نيست كه موسيقي ايراني با سازهاي كلاسيك اجرا ميشود اما اگر بخواهم در پاسخ سوال شما به تجربه خودمان اشاره كنم، بايد بگويم كه ما سعي كرديم سراغ گامهاي تعديل شده كلاسيك برويم، مثل ماژور و مينور؛ از طرفي اين را هم يادآور شوم كه من از كودكي موسيقي ايراني نواختهام و به آن كاملا آشنايي دارم ولي خب اينجا به عمد نخواستهايم وارد پيچيدگيهاي موسيقي ايراني شويم و به نوعي خواستهايم كه غير ايرانيها هم راحتتر مخاطب ما باشند و اثر را بشنوند؛ طوري كه برايشان قابل هضمتر باشد؛ چون اثر براساس گامهاي موسيقي كلاسيك است.
آرش هژيرآزاد: در آلبوم «بازار وكيل» از پركاشن استفاده كردهايم. يعني چند نوع ساز مختلف پركاسيو را دوست خوبمان و هنرمند بسيار با ارزش، نوازنده ساز پركاشن عرفان عاصمينژاد كنار گروه ليرا بود و در واقع سعي كردهايم به رنگآميزي جديدي برسيم كه تا الان در ليرا تجربه آن را نداشتهايم. اصلا بعد از آلبوم تهران مريخ كه يك دوئت آكوستيك صرف براي دو ساز پيانو و ويولن بود، تقريبا تمام تجربههاي بعدي ما چه در اجراهاي لايو، چه در آلبومهاي بعد از آن، همه به دنبال اضافه كردن رنگآميزي جديد به سازبندي دوئتي ما بوده است. نه به واسطه اينكه دوئت خلوت است و ممكن است خستهكننده باشد، بلكه بخشي از آن تجربه كردن شخصي است؛ تجربه كردن و ياد گرفتن استفاده از تنوعسازي مختلف و رنگبنديهاي جديد است دوم اينكه دوئت نوشتن كار سختتري است شايد خيليها فكر كنند كه آنسامبل خلوت، راحتتر است ولي واقعيت اين طور نيست و نوشتن كار دوئت دشوار است. ساخت موسيقي جذاب كه براي مخاطب خستهكننده نباشد از طرفي هم وارد كردن سازهاي جديد سختي خودش را دارد و البته كه اين درگيري را هميشه دوست داشتيم كه براي كارمان داشته باشيم و از اين بابت هم رضايت داريم چون اين تنوع را براي ارتقاي كار خودمان نياز داريم.
جايي خواندم آلبوم بازار وكيل در يك رقابت هم برنده شده است، درباره آن توضيح ميدهيد.
يگانه حسينينيا: بله همين طور است. آلبوم «بازار وكيل» برنده بهترين آلبوم آكادميا موزيك اواردز امريكا شد، براي اولينبار تصميم به ارسال اثر به چنين مسابقهاي در جغرافياي خارج از ايران گرفتيم، چون ميخواستيم خودمان را ارزيابي كنيم مخصوصا اين كار آخرمان را كه رنگ و لعاب ايراني هم در آن وجود دارد و از موسيقي فولك كشورمان استفاده كرديم؛ پيش خودمان فكر كرديم شايد چون مشخصه ايراني بودن را دارد، جذاب باشد. فرستاديم و در بخش موسيقي فولكلور جايزه بهترين موسيقي (ژوئن 2021) را از آن خود كرد.
با توجه به گرايشي كه داشتيد، برداشتم اين است كه موسيقي فولك از علايق شماست؛ به نظرتان جايگاه اين نوع از موسيقي و هنرمندان آن در ايران چونان كه بايد، هست؟
يگانه حسينينيا: بله خب ما خيلي به موسيقي فولكلور علاقه داريم. موسيقي فولكلور در كشور ما متاسفانه آنطور كه بايد در جايگاه واقعي خودش نيست و واقعا حيف است. مثل گنجي است كه كسي به آن توجه نميكند. بسياري از نوازندگان موسيقي و سازهاي محلي در شرايط سخت معيشتي در نقاط دورافتاده كشور ما هستند و اگر در شرايطي باشند كه نتوانند شاگردي تربيت كنند، شايد خيلي از ملوديها و تكنيكهاي نوازندگي سازشان را براي هميشه از دست بدهيم. من مطمئن هستم، تمام موزيسينهاي غيرايراني وقتي اين قطعات را ميشنوند واقعا به وجد ميآيند و چقدر خوب است كه ما از اين گنجينه با ارزش هنر ايراني استفاده كنيم و صدايش را به گوش جهانيان برسانيم، چه خوب كه بتوانيم با يك گام تعديل شده موسيقي كلاسيك و همچنين با سازهاي كلاسيك بتوانيم اين كار را انجام دهيم و در عين حال تنوعي به آن داده باشيم انگار كه گردگيري كرده باشيم و به زبان خودمان آن را ارايه دهيم.
همانطور كه ميدانيد برخي با تغييرات در موسيقي فولك موافق نيستند و معتقدند اين نوع موسيقي بايد اصلش حفظ شود، در اين رابطه چه ميگوييد...
آرش هژيرآزاد: بله ببينيد، دو ديدگاه در مقابل موسيقي فولك در جامعه موزيسينهاي ما وجود دارد؛ يكي اينكه عدهاي عقيده دارند موسيقي فولك بايد به همان فرمتي كه در طول تاريخ سينه به سينه نقل شده، ارايه شود و اصل آن باقي بماند و به هيچ عنوان با تغيير فرم اصلي هم موافق نيستند؛ از سوي ديگر عدهاي هم معتقدند براي اينكه از اين هنر حفاظت شود، بايد امروزيتر به آن نگاه كنيم و با ديد جديد و براي اينكه جهانياش كنيم با سازبندي جهاني و با درنظر گرفتن اركستراسيون آن را ارايه كنيم تا الان كلي كارهاي الكترونيك شده ولي در مقايسه با اين عظمت و حجم زياد اين نوع ترانههاي محلي و فولكلور در اقصي نقاط كشور و موسيقيهاي بسيار بكر و عجيب همچنان كم است؛ اما به نظر من هيچ يك از اين نظريهها يكديگر را نفي نميكنند و هر دوي اينها بايد به موازات هم وجود داشته باشند و هيچ يك بر ديگري برتري ندارد. هر دوي اينها يعني هم موسيقي فولك اصيل و هم نگاه جديد به موسيقي فولك نيازمند توجه مخاطب خوب هستند.
در پايان اينكه دوئت ليرا براي آينده چه برنامهاي دارد؟
آرش هژيرآزاد: يك سري قطعات هستند در همان زاويه ديد جديدي كه نسبت به موسيقي ايراني داريم كه آنها هم با فرمت آكوستيك تنظيم و ساخته شدهاند و فقط منتظر فرصت هستيم كه بتوانيم برويم سراغ ضبط آنها و همكاري با هنرمندان مورد علاقه و دوستاني كه هنرشان را دوست داريم و ساز زدن در كنار آنها برايمان لذتبخش است. يك تك ترك كه كار ضبطش تمام شده نيز با آهنگسازي بهنود يخچالي داريم كه آن هم با ليرا كار شده و اميدواريم كارهاي پروداكشن اصلي آن هم تمام شود و منتظر انتشارش هستيم. ديگر اينكه كارهاي اركسترال احتمالا در زمينه موسيقي ايراني كه فعلا نميدانيم به چه فرمتي ولي همراهي اركستر با پيانو و ويولن مدنظر ماست. دغدغههاي ما هميشه تجربههاي جديد و سازبنديهاي جديد است ولي قطعا چيزي كه فعلا همراه ماست پر رنگتر شدن هويت ايراني و موسيقي ايراني در كارهايي است كه انجام ميدهيم.
يگانه حسينينيا: ما سعي كرديم سراغ گامهاي تعديل شده كلاسيك برويم، مثل ماژور و مينور؛ از طرفي اين را هم يادآور شوم كه من از كودكي موسيقي ايراني نواختهام و به آن كاملا آشنايي دارم ولي خب اينجا به عمد نخواستهايم وارد پيچيدگيهاي موسيقي ايراني شويم و به نوعي خواستهايم كه غيرايرانيها هم راحتتر مخاطب ما باشند و اثر را بشنوند؛ طوري كه برايشان قابل هضمتر باشد؛ چون اثر براساس گامهاي موسيقي كلاسيك است.
آرش هژير آزاد: نوشتهايم 12 وارياسيون روي يك تم محلي؛ وارياسيون فرمي است كه از موسيقي كلاسيك ميآيد. ما يكسري تغييرات هارمونيك، ملوديك و ريتميك روي تم اصلي كه در اين مورد تم فولكلور هست، انجام داديم و اين وارياسيونها در حالي كه بايد سعي كنند تنوع بدهند و از تكرار مدام اثر خستهكننده نشوند، بايد در عين حال آن شيرازه و شالوده اصلي اثر را حفظ كنند؛ طوري كه هر آن حس كنيد، داريد آن تم را با ديد جديدتر گوش ميكنيد.