وضع جديد در مقابل مطالبات انبوه مردم
اين خسارت خودساخته را كجا ببريم؟ مردم ايران فرق خادم و خائن را بهتر از بسياري از مدعيان ميفهمند و اولين مانع جاسوسان خود مردم خواهند بود. وقتي قدر حضور سنگين و متين مردم در انتخابات دانسته نشد، وضع كاملا جديدي شكل گرفت، براي قطع برق يك پاساژ تجمع ميشود و به سرعت شعارها از خطوط قرمز فراتر ميروند. البته ميشود به آب خوردني آنها را جمع كرد، اما سياستمداران آيندهانديش معناي دقيق اين ماجرا و انواع مشابهش را ميفهمند و ميدانند كه رنگ و بو و عمق اعتراضها واقعا از نوع ديگري شده است و از كنارش به سادگي نميشود عبور كرد.
ما در تحريم و در خشكسالي و تغييرات سيلآساي اقليمي و زلزلههاي احتمالي و تورم توفاني كه در پيش است با اعتراضهاي مردمي كه به گفته خود مسوولان حق ملت است چگونه ميخواهيم برخورد كنيم؟ وقتي مفاسد اقتصادي جا افتادهاند و حتي آنجا كه نامش مفاسد نيست پاداشهاي 500 ميليوني با يك صلوات تصويب ميشوند و خجالت نميكشند و معلوم ميشود كه ماجرا عموميت دارد و هيچ كس عزل نشد و اعتراض رسمي صورت نگرفت آيا مردم تشنه بنشينند و تماشا كنند؟
ساختار فشل و پرهزينه اداري كه مضارش فقط ناشي از دولت دوازدهم نيست با يك انقلاب هم به سادگي درست نميشود. من به عنوان يك شهروند، منتقد تند دولت روحاني بودم و مثلا در بخش بهداشت قائل به محاكمه وزير مربوطه هستم ولي انصافا چند درصد از نارساييها به كندي و ناكارآمدي و سهلانگاري دولت باز ميگردد؟ اگر تورم با دستور انقلابي قابل كنترل بود كدام كشور انقلابي و غيرانقلابي يافت ميشد كه يك شبه فرمان توقف آن را صادر نكند؟
ديديم كه خشكسالي فقط يك تلنگر به خوزستان زد و چه شد؟ حالا اين هيولاي بزرگ در راه است و استانهاي ديگر را جدا تهديد ميكند، دولت فخيمه معجزه هزاره سوم آبهاي زيرزميني را به ثمن بخس دراختيار عموم قرار داد و هزاران چاه مجاز و غيرمجاز شيره جان ايران را مكيد، كدام دستور انقلابي بدون سرمايهگذاري عظيم ميتواند بر اين معضل خردكننده غلبه كند؟ در تحريم كه عدهاي سينه چاك آن هستند پولمان كجاست كه تاسيسات آب شيرينكن بسازيم و آب شور دريا قابل استفاده شود؟ آيا فكرش را كردهايم كه چند صباح ديگر سيل كشاورزان بيكار و مستاصل به سوي شهرها روان ميشود و آب يا كار ميخواهند؟ با هر نوع حساب و از هر زوايه كه نگاه ميكنيم در آينده نزديك مشكلات بيش از هر زمان ديگر بر سرمان ميبارد و در چنين شرايط بيسابقهاي كشور تاب و توان تشنج در روابط خارجي را ندارد.
اگر برجام با بنبست روبهرو شود دلار پرواز عمودي خواهد كرد و فقط شوك رواني ناشي از آن اقتصاد پرآسيب كشور را به لرزه خواهد افكند. نميدانيم عدهاي واقعا اوضاع را نميدانند يا خود را به تجاهل ميزنند؟ در آستانه اين همه بحران دغدغه مجلس محدود كردن يا به تعبيري چلاندن فضاي مجازي است، نگاهي كه خود مستقلا بحرانساز و بحرانطلب است و بازي با اعصاب و روان مردمي است كه از هر سو تحت فشارند. آيا صيانت عجيب از حقوق كاربران از جان مردم مهمتر است؟
مردم مستاصل مثل برگ خزان بر اثر كرونا به زمين ميريزند، بيمارستانها تخت خالي ندارند آيا جان هزاران بلكه ميليونها نفر از مردم ارزش ندارد كه براي خريد واكسن طرح سه فوريتي تصويب شود و همه محدوديتها رفع شوند و همه امكانات كشور در اين زمينه بسيج شوند؟ فرصتها چون ابرها در حال گذر و تهديدها چون گله گاوهاي وحشي در حال نزديك شدن هستند و ما ظرفيتهاي تعادل و ثبات و اميدواري را مخدوش ساختهايم و در بند نقش ايوانيم!