شرح روزنامهنگاري «بهار» از زبان دختر
گزيده شعرهاي مفتون اميني منتشر شد
روزها را ميچينيم
گزيده شعرهاي «مفتون اميني» در مجموعه كتابهاي «گزيده شعر ما» به انتخاب فاطمه سالاروند روانه بازار نشر شد.
ايسناگزارش داد كه اين گزيده شعر در بردارنده ۹۲ قطعه شعر با عنوانهايي مانند هديه، برفِ سبز، روزها، تعجبِ زيبا، جستوجو، باد را، از ماه ترسيدن، گويه و... است و در ۱۲۰ صفحه با شمارگان ۲۵۰۰ نسخه و قيمت ۱۴هزار تومان براي گروه سني بالاتر از ۱۵ سال در انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان تهيه و با نظارت هنري مانلي منوچهري منتشر شده است.
در شعر «روزها»ي اين شاعر ميخوانيم:
«روزها از آسمان ميگذرند/ پيشتر از ابرها/ روزها از ياد ميروند/ زودتر از نامههاي جوابداده/ روزها را تا ميكنيم (همچون سفرههاي پس از مهماني) / روزها را ميچينيم (همچون گلهاي پيش از تابستان) / وقتي كه همه روزها را برداشتيم/ ديگر چيزي نخواهد ماند/ جز خاك و تاريكي/ روزها در قلههاي سفيد كمي بيشتر ميمانند/ اما سرد و پوسيدهوار»
كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان اعلام كرده با بهرهگيري از تجربيات و پيشينه خود درصدد است تا در عرصه شعر براي نوجواناني كه داراي استعداد شاعري هستند و نيز نوجوانان علاقهمند به شعر امروز، مجموعه شعرهايي با عنوان كتابهاي «شعر ما» منتشر كند. تاكنون چند جلد از اين مجموعه به بازار كتاب عرضه شده است.
يدالله مفتون اميني متولد ۱۳۰۵ و از او كتابهايي با عنوانهاي «درياچه، كولاك، انارستان، نهنگ يا موج، اكنونهاي دور، من و خزان و تو، از پرسه خيال و...» منتشر شده است. كتابهايي كه گزيدهاي از آنها در كتاب حاضر آمده است.
براي تهيه اين كتاب و ساير آثار فرهنگي كانون در كنار مراجعه به مراكز عرضه محصولات اين سازمان در سراسر كشور، خريد از فروشگاه اينترنتي كانون به نشاني shop.kpf.ir نيز پيشبيني شده است.
شرح روزنامهنگاري «بهار» از زبان دختر
دختر ملكالشعراي بهار ميگويد: روزنامهنويسي يكي از خواص ايشان بود. درست است ايشان شاعر بزرگي بود، اما روزنامهنويس بزرگي هم بود. هرچند مبارزه با رضاخان اجازه نميداد روزنامهاش بهطور مرتب چاپ شود. در شب عيد نوروز سال ۱۳۱۲ بود كه پدر به زندان افتاد. ايشان را به زندان و از آن جا به تبعيد در اصفهان فرستادند. چهرزاد بهار به برنامه «پرانتز باز» راديو گفت: پدر روحيه جنگندهاي داشت. عشق به وطن و آزادي برايش بسيار مهم بود. روزنامهنويسي يكي از كارهايش بود. وقتي اذيتش كردند و روزنامه را توقيف كردند، مجله «دانشكده» را به راه انداخت اما اين مجله هم يك سال بيشتر دوام نياورد و به دليل مشكلات مالي بسته شد. به گفته چهرزاد بهار، «دانشكده» مجلهاي فاخر بود كه بسياري از بزرگان فرهنگ ايران در آن مقاله دارند و بهترين نوشتهها در آن مجله به يادگار مانده است. او در پاسخ به پرسشي درباره ميزان تمايل ملكالشعراي بهار به خواندن روزنامه، گفت: پدر فراوان روزنامه ميخواند. باور ميكنيد منزل ما پر از مجله و روزنامه بود. من در ۱۴ سالگي پدر را از دست دادم اما به ياد دارم در خانه ما روزنامه جزو اصول اوليه بود و بسياري از دوستان پدرم مطالبشان را در روزنامهها ميفرستادند و من هر روز خدمت پدر ميبردم.