خاطرات سفر و حضر (39)
اسماعيل كهرم
از كودكي، چيزي در طبيعت بود كه من راجذب ميكرد. جلب ميكرد و به طرف خود ميكشيد. مثلا در راه رفتن به مشهد. ساعتها كنار پنجره قطار چشم به بيابان ميدوختم. در عالم خيال، پشت كوهها و در عمق درهها، در جستوجوي حيات بودم. بعدها برخي از اين فرمهاي حيات را ديدم، مطالعه كردم و ديدم كه از آنچه كه تصور كرده بودم، زيباتر و عجيبتر بودند. بعدها فهميدم كه در ايران، كوچكترين و بزرگترين پستاندار عالم زندگي ميكنند. در تركمن صحرا كوچكترين پستاندار و در خليج فارس سرافراز، بزرگترين پستاندار عالم را ديدم. نهنگ آبي (رنگ) با 30 متر طول و 180 تن وزن، بزرگترين جانوري است كه در تمام اعصار و قرون در روي زمين زندگي كرده است! بنده در خليج فارس و در جزيره لاوان، شاهد بودم كه يك نهنگ آبي روي آب آمد. من حس كردم كه در زمين جزيره فرو رفتم! و اما كوچكترين پستاندار عالم در تركمنصحرا، با بيات، راننده و رفيقم بودم ! او «زباب» را ديد. گفت يك سوسك پشمالو بود؟ دنبالش گشتم. او را يافتم. در مشتم گرفتم. اگر يك ساعت چيزي نميخورد ميمرد!
يك حقيقت علمي؛ هر چه اندازه حيوان كوچكتر باشد، سطح بدن او وسيعتر است و در نتيجه، حرارت بيشتري از دست ميدهد و بايد تند تند غذا بخورد تا انرژي اتلافي را جبران كند. ولي به غير از اين، تعداد مهرههاي گردن، حفرههاي قلب، تركيب خون، درجه حرارت بدن، همگي مشابهند، كاملا مشابه .