بررسي فيلم «سريع و خشن 9» به كارگرداني «جاستين لين» 2021
هسته همجوشي سينماي نئوكلاسيك هاليوود
رضا بهكام
سينماي تجاري هاليوود براي دوري از شكست و بحران دو سال اخيرش به واسطه پاندمي مهيب كرونا چارهاي جز خيز به سمت ژانرهاي اكشن و ماجراجويي نداشته است تا بتواند با تشويق نسل جديد و پر انرژي، رونق را به سالنهاي سينمايي خود باز گرداند. در اين مسير تهيهكنندگان فيلم از فوق ستاره ورزشي «جان سينا» به سبب آوازهاش در ميان نسلهاي نو بهره برده است، او در نقش «جيكوب تورِتو» برادر «دومنيك تورتو» با بازي احساسي و درخشان «وين ديزل» در ادامه نقشآفرينيهايش به عضوي كليدي بدل ميشود تا با بنيه و فيزيك مناسبش در بسياري از صحنههاي پرريسك حضوري فعال داشته باشد و كار فيلمساز را در بدلكاريهاي گستردهاش در طول اثر تسهيل كند، فاكتوري كه در سينماي نئو كلاسيك هاليوود و ژانر اكشن نميتوان از آن غافل ماند، ظرفيتي كه «جاستين لين» در مقام كارگردان از آن حداكثر استفاده را برده تا سكانسهاي درخشاني را براي مخاطبان خود فراهم كند.
به موازات بدلكاري موجود، جلوههاي ويژه ميداني و بصري با ظرافت و كيفيت بالايي رخ نمايي ميكند تا بودجه 225 ميليون دلاري تخمين زده شده براي فيلم گوياي يكي ديگر از المانهاي مميزه سينماي نئوكلاسيك در هاليوود باشد.
فيلم با تداعي فلاشبكي از سال 1989 و پيست رالي اتومبيلراني و مرگ عمدي «جك» پدر «جيكوب» و «دام» توسط «كني ليندر» رقيب در مسابقه آغاز ميشود. اختلاف دو برادر درام پيشرو را به گره با تضاد آشكار تبديل ميكند. وصل شدن به زمان حال و متعاقبا فرو رفتن در فلاشبكها و مرور خاطرات گذشته، شخصيت «دام» را به عمق برده تا در كنار بازي او، شاهد ساختار خطي بر همزن توسط پيشنماهايي باشيم كه هر كدام رازي از دو برادر را بازگو ميكند تا به مرور شخصيتهاي در سايه به بازنمايي كامل در مسير فرم دهي اطلاعاتي برسند. كاشت سقوط هواپيماي «آقاي هيچكس» با بازي «كرت راسل» در محوطه كوهستاني بهانهاياست براي گردهمايي گروه «سريع و خشن» و شروع حركت تماتيك تيمي كه آفرود جادهاي و پيدا كردن هواپيما و درگيري با افراد ناشناسي را شامل ميشود كه به دنبال كيت گرانبهايي براي تشكيلات خود در لندن هستند. سكانسي از حال توام با صحنههاي تعقيب و گريز با ميزانسنهايي برگرفته از موقعيتهاي سخت كه به سكانس افتتاحيه مسابقات نسكار در گذشته پيوند خورده تا ضرباهنگي پردامنه را براي سري جديد اثر با نام «F9: The Fast Saga» رقم بزند كه متعاقبا ميتواند در بازشناسايي سبك نئوكلاسيك و رد پاي آشكار آن بر فيلم صحه بگذارد.
تناوب تقطيعهاي سريع و تعويض اندازه نماهاي خارجي وايد به مديوم و كلوزآپهاي داخلي برگ برنده فيلمساز همچون سريهاي قبلي اين مجموعه است. ميتوان جنس تدوين را نيز به صفات مميزه سبكشناسي سينماي مورد بحث الصاق كرد تا همواره مديريت هاليوود در بحرانهاي نظير با توسل به اين سبك آشتي مخاطبانش با سالنهاي سينما را بدين شيوه برقرار كند و خود را از ورطه ورشكستگي نجات دهد. به موازات اين روند نميتوان از نقش مثبت غولهاي آنلاين مانند «HBO MAX»، «Amazon»، «Netflix» و سايرين غافل شد، ساز و كاري بهينه كه در اين ايام كام اقتصادي رسانههاي برخط را براي مخاطبان محافظهكار در منازل شيرين كرده است، اتفاقي كه در اينجا نيز به عهده «HBO MAX» است. تهيهكنندگان براي شكستن ركوردهاي آنلاين و سالنهاي سينما از تعداد انبوهي از ستارگان جهان مُد، ورزش و موسيقي در كنار سوپراستارهاي سينمايي سود جستهاند تا گيشه را به تسخير خود در آورند، ستارگاني همچون «كاردي.بي»، «لوداكريس»، «شارليز ترون»، «جان سينا»، «وين ديزل»، «هلن ميرِن» و سايرين كه بهانهاي براي بينندگان فيلم باقي نگذارند، رويدادي كه در عمل نيز اين روزها با موفقيت همراه است.
رويارويي دو برادر «جيكوب» و «دام» با پيرنگ رقابت توسط شخصيت محوري «كليفر» با بازي «شارليز ترون» فيلم را در دام كليشههاي رايج استوديويي گرفتار ميكند تا تكليف حدس زدن مخاطب را در ادامه راحت كند. موضوعيت «پروژه آريس» و كيت گمشده براي بازسازي پروژه، طراحي صحنه را به جزييات فراواني در حوزه فناوري رايانهاي و تكنولوژيكي مجهز ميكند تا كماكان ترفندي براي پيشبرد گرهافكنيهاي موجود در بافت پيرنگ اصلي باشد. ديالوگهاي فرامتن و زيرمتن ابزاري ديگر براي نويسندگان فيلمنامه است تا براساس كاراكترهاي «اسكات تامپسون» (خالق داستانهاي سريع و خشن) كنشمندي را در صحنههاي غيراكشن به سكانسهاي ماجراجويانه موجود پيوست كند تا پيشروي روايت به بازدهي مطلوبي دست يابد، اگرچه كه در پارهاي از پلانها شدت و حدت ديالوگها در مسير اطلاعرساني به مخاطب در دام ابتذال افتاده و نوعي اعتراف شخصيتها را به دنبال دارد. در امتداد اين فرآيند، امر «رجز خواني» نيز از تكنيكهاي روايي ديگري است تا مانند سريهاي قبلي نوعي انرژي متراكم شده براساس خشم نهاني در نقشها را به مصرف برساند. ميزانسنهاي پستمدرن با ارجاعات ميزانسني به فيلم «داستان وست سايد»1961 در ابتداي پرده مياني به جهت تداعي و حصول مسابقات مرگ خياباني، مجموعه اتفاقات در مسير رويدادهاي تصادفي در طول روايت را به خردهپيرنگهاي برخي شخصيتهاي فرعي مبتلا ميكند تا ريتمسازي 145 دقيقهاي اثر به راندمان مطلوبي دست يابد، خردهپيرنگهايي كه به بدنه پيرنگ اصلي قصه گاها نميچسبد و روايت را از مسير اصلي خود دور ميكند.
تعدد لوكيشنهاي خارجي شهري مانند لندن، توكيو، كلن، ادينبورگ و غيره، خرده پيرنگهاي مفروض را به كاشتهاي اوليه تا نقطه مياني فيلم دچار ميكند تا در خروجي پرده آخر به همبستگي و وحدت داستاني برسند امري كه در سير علت و معلولي دومينوي روايي فيلمساز به همنهشتي بهينهشدهاي دست نمييابد. طراحي صحنههاي خارجي و داخلي با جزييات فراوان در شهرهاي لندن، توكيو و ادينبورگ و استفاده از خودروهاي سوپرمدلي نظير مك لارن، فِراري، لامبورگيني و رضواني، فيلم را در مسير روند توليدات پرهزينه «Big Production» قرار ميدهد و در اين سير صعودي نميتوان از طراحي پرهزينه ميزانسنهاي استروسكوپ برحذر ماند تا جاييكه خود بر زيبايي بصري موجود ميافزايد، از جمله اين نوع از ميزانسنها ميتوان به حضور شاتل فضايي در اتمسفر جو زمين يا حضور كرين يا هليشاتهاي متعدد بين سوژههاي جادهاي نام برد، ميزانسنهايي كه «سريع و خشن» را بر اصالت خود استوارتر ميسازد.
تجربه بُعد رانندگي در فضا توسط بازيگران طنز مجموعه «تايرس گيبسون» در نقش «رومن پيرس»و «لوداكريس» در نقش «تِج پاركر»، «سريع و خشن 9» را از بُعد زميني خود جدا و به تجربهاي در فضا و خارج از بردارهاي زميني بسط ميدهد تا قصه را در فضا با رصد و نابودي ماهواره جاسوسي بر پايه آنتاگونيست موجود با محوريت شخصيت «كليفر» سوق دهد. مركز فرماندهي اصلي «كليفر» و دولت تحت حمايت او بر خلاف تمام كليشههايي همچون سري «جيمزباند»ها و «بيوه سياه» و غيره توسط تيم «تورتو»ها و يارانشان منهدم نميشود تا از ظرفيت گسترده «كليفر» در قسمتهاي آتي استفاده شود.
نماهاي هلي شات و كرين نيز بر القاي وجوبي عطف نقطه مياني فيلم ميافزايد تا براساس كنشها و كشمكش بين شخصيتهاي اصلي و مكمل در صحنههاي اكشن اثر به چهار پرده بر اساس نظريه «كريستين تامسون» تقسيم شود تا كماكان طول پرده دوم كه خود به پرده دو و سه منقسم ميشود با هيجان و ريتم بالاتري توام شود.
خلق موقعيتهاي خطرناك و يونيك مانند حضور «جيكوب» به روي كشنده 24 چرخ و درگيري فيزيكي او به روي سطح كشنده با كاراكترهاي متقابل به موازات مانورهاي «دام»، «ميا» و «لِتي» با بازي «ميشله رودريگز» همسر «دام» نقطه اوجي قدرتمند و پرهزينه را براي «F9» به ارمغان ميآورد. خلاقيت فيلمساز در صحنه آخر، با پاياني باز پس از تيتراژ به كاشت كاراكتر «دكارد شاو» با بازي «جيسون استاتهام» در نسخه ششم پيوند خورده تا خبر از دو قسمت جديد مجموعه «سريع و خشن» در سالهاي 2023 و 2024 دهد.