• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4999 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۱ مرداد

درباره سريال «مير از ايست‌تاون»

كارآگاه در بيرون؛ گرفتار در درون

ابراهيم عمران

ميني‌سريال «مير از ايست‌تاون» جديدترين محصول شبكه «اچ‌بي‌او» داستان كارآگاهي است كه خود درگير مشكلات زندگي شخصي است و از طرفي پيگير قتلي محلي در شهري كوچك در ايالت پنسيلوانياست. آنچه تماشاي اين اثر با بازي «كيت وينسلت» را جذاب‌تر مي‌كند، نشان دادن بي‌پيرايه فروپاشي نهاد خانواده به اعتقاد نويسنده و كارگردان آن است. امريكايي كه در اين كار مشاهده مي‌شود و كارآگاهي به نام «مر» با نقش‌آفريني باورپذير، آن را، متجلي مي‌نمايد؛ بار ديگر نشان مي‌دهد سريال يا فيلم تا چه حد مي‌تواند كژتابي‌هاي اجتماع را دست‌كم پوشش دهد و صرفا به دنبال آن باشد كه از صدر تا ذيل خانواده‌اي مي‌تواند با يك تصميم اشتباه از هم متلاشي شود. نكته معمايي و درام اين ميني‌سريال، درگير كردن چند خانواده بابت قتل دختري است كه بسان دانه‌هاي تسبيح، هر لحظه بيم آن مي‌رود كه مظنون اصلي باشند و تا چند پلان و سكانس آخر، كمتر فردي مي‌تواند حدس بزند كه گناهكار واقعي كيست. پليسي كه درگير و ‌دار خودكشي فرزندش است و از سويي طلاق گرفته و نوه‌اش نيز با او زندگي مي‌كند؛ سعي دارد با پيگيري قتل كمي از مشكلات خانوادگي‌اش، خود خواسته دور بماند و حتي از همجنس‌گرايي دخترش، با علم اينكه تا حدودي بدان آگاه است؛ دم بر نياورد و از نصيحت به او طفره رود. چه كه ديگر طاقت كشش همه اين بحران‌ها را با هم ندارد و بدين سبب با احتياط رابطه‌اي عاشقانه با نويسنده‌اي؛ مامن تنهايي‌اش مي‌شود. هر چند در اين كار نيز، آن حس و انتظاري كه از او مي‌رود را نشان نمي‌دهد. كيت وينسلت زني ميانسال نشان داده مي‌شود كه مويد و نماد زناني در اين سن و سال در جامعه (خانواده) امريكايي هستند. زناني كه حتي با وجود متاهل يا مطلقه بودن؛ دنيايي متفاوت را از سر مي‌گذرانند و باكي ندارند در مراسم عروسي شوهر سابق‌شان نيز شركت كنند. نمادهاي فرهنگي‌اي كه در اين ميني‌سريال هفت قسمتي ارايه مي‌شود با جسارت زيادي، صداي آناني مي‌تواند در اجتماع آزاد ينگه دنيا باشد كه كمي متفاوت مي‌انديشند و با اهرم سريال و فيلم قصد آن دارند نهيبي به كارگزاران اجتماعي و دولتمردان آن كشور وارد كند.  باري به هر جهت بودن و سر در لحظه‌هاي خوش آني فرو بردن؛ شايد براي مخاطبان غيرامريكايي، آرزويي غايي باشد ولي با كمي تعمق مي‌توان دريافت جامعه كنوني ايالات متحده، از اين سقوط اخلاقي بيزار شده است. دست‌كم در اين اثر خانواده‌اي را نمي‌بينيم درگير اعتياد، خودكشي، تن‌فروشي، دزدي و مسائلي از اين دست نباشد و از هر طرف كه نگاه شود چند خانوار مي‌تواند الگويي تمام عيار از اجتماع متناقص امريكا باشد. آنچه مي‌ماند براي مخاطب ايراني جدا از ساختار خوب و درست قصه و مسائل تكنيكال اثر؛ آب نبستن بي‌جهت داستان است كه تا بيست يا سي قسمت ادامه نمي‌يابد. كرداري كه در اين جغرافيا و با كمي دقت مي‌توان نمونه‌هاي زيادي از اين «زخم‌هاي كاري» كه مي‌خواهند به هر دليلي زنده باشند از باب سريال‌سازي مشاهده كرد در اين روزها. نكته ديگري كه مي‌تواند توجه برانگيز باشد كه البته در سريال‌سازي‌هاي امريكا، اظهر من الشمس است اين گزاره و امر بعيدي نيست؛ اجازه دادن و در حقيت قائل بودن به نشان دادن كاستي‌هاست كه در اين رهگذر حتي يك ميني‌سريال هم مي‌تواند براي مسوولان اجتماعي تلنگري باشد در برابر نارسايي‌هاي اجتماعي. پايان اين سريال نشان مي‌دهد كه چرا كارآگاه تا پلان آخر متقاعد نشد قاتل فردي است كه دستگير شده و با كمي چاشني شانس و مسووليت‌پذيري شهروندان به گره اصلي قصه دست يافت. گره‌اي كه توانست نوجوان ديگري را دست‌كم از ادامه مسير نادرستش، باز دارد تا سرنوشت پسر كارآگاه تكرار نشود در آينده‌اي نزديك براي او. داستاني كه مي‌تواند براي هفت ساعت، مخاطب را نگهدارد و از سويي تلنگري كوچك به آنان وارد نمايد كه حفظ و نگهداري نهاد خانواده چه در امريكا يا هر نقطه‌اي در گيتي مي‌تواند با كمي لغزش فكر، از هم بپاشد...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون