يك پاندمي و شش پرده از چهاردهمين حراج تهران
اعلان براي قرعه 59
پرويز براتي
صندليها با فاصله چيده شده بود و مهمانانِ انگشتشمار، ماسك بر دهان و محتاط، يكي پس از ديگري در جاهاي فاصله يافته خود، مستقر ميشدند. غروبِ يكي از روزهاي تفتيده بيست و يكم مرداد 1400 بود؛ مردادِ منتظر و نگران. حسين پاكدل، راس ساعت 18، پشت پيشخوانِ حراج ايستاد و اينبار، با سرعت و ريتمي متاثر از شرايط پاندمي هولناك كرونا، كار چكش زدن بر 120 اثرِ چهاردهمين حراج تهران را آغاز كرد. نگاره عظيمشرقي، تابلويي چهارمتري با تركيب غريب مواد و برگ انجير روي بوم، جايي بيرون سالن، چشمانتظار ايستاده بود و دقيقهها را شمارش ميكرد. در كاتالوگ حراج، قرعه (Lot) شماره 59 به نامش افتاده بود. نوبت به اين نگاره كه رسيد، خريداران از چهارگوشه سالن شمارههاي خود را پس از هر بار اعلان حراجگذار بالا و پايين ميبردند. صدابردار حراج، افكت صوتي موسوم به «ضربان قلب انتظار» را در سالن طنين افكند؛ حركتي به معناي انتظار، براي شمارش ثانيههاي طلايي كه معمولا براي هيجان بخشيدن به لحظات نفسگير بيد كردن آثارِ ركوردشكن انجام ميشود. نشانگر حراج كه روي رقم 200/5 ميليارد ايستاد، اين رضا درخشاني بود كه با «روز و شب را ميشمارم، روز و شب»، گرانترين هنرمند حراج چهاردهم لقب گرفت. با فاصلهاي اندك از او، اثري از واي. زي. كامي (كامران يوسفزاده) با عنوان «گنبد آبي» قرار گرفت كه ۴ ميليارد و ۶۰۰ ميليون تومان فروخته شد. اثري از فرهاد مشيري با عنوان «ما، رزها» نيز با قيمت ۴ ميليارد و ۲۰۰ ميليون تومان در رتبه سوم گرانقيمتترين آثار حراج چهاردهم قرار گرفت. اينها، هنرمندان نسل مياني هنر ايران بودند كه در غياب استادان مدرنيست، ركوردها را ثبت كردند.
يكم؛ پيشتازيهاي نسل مياني
چهاردهمين حراج تهران مختص هنرمندان معاصر بود؛ با رقمهاي نهايي پايينتر از ارقام ثبت شده اساتيد مدرنيست در حراجهاي قبلي. اين مساله البته خاص حراج تهران نيست. در همه جاي دنيا، هنرمندان معاصر با ركوردهاي استادان هنرِ مدرن فاصله زيادي دارند و اصطلاحا از ماركتي ضعيفتر نسبت به استادان مدرن برخوردارند؛ براي اينكه استادان مدرن به تاريخ هنر پيوستهاند اما هنرمندان معاصر در شرف رسيدن به تاريخ هنر هستند. استادان مدرن عموما از دنيا رفتهاند و كار جديدي توليد نميكنند؛ اما هنرمندان معاصر مشغول توليد آثار هنرياند. سرمايهگذاري روي هنرمندان مدرن، سرمايهگذاري مطمئني است؛ چون نه فقط مجموعهداران كه همه موزهها تمايل دارند اثري از آنها را در مجموعه خود داشته باشند؛ اين در حالي است كه تنها شماري اندك از موزهها تمايل دارند اثري از هنرمندان معاصر را در مجموعه خود داشته باشند. بنابراين خيلي طبيعي است كه رقم ميانگينِ فروشِ هنرمندان معاصر، خيلي پايينتر از ميانگين فروش استادان مدرن باشد. در حراج چهاردهم اگرچه ۶ اثر بالاتر از يك ميليارد تومان برآورد قيمت داشتند، اما در نهايت ۸ اثر بالاتر از اين مبلغ به فروش رسيدند. بعد از سه اثر گرانقيمت حراج متعلق به درخشاني، واي. زي. كامي و مشيري؛ «امپراتور مطرود» اثر واحد خاكدان با ثبت رقم يك ميليارد و ۷۰۰ ميليون تومان و تابلوي «بندبازها» اثر آويش خبرهزاده با ثبت رقم يك ميليارد و ۴۰۰ ميليون تومان در رتبههاي بعدي قرار گرفتند. اثر بدون عنوان محمود زندهرودي از مجموعه «كرامت انساني»، تابلويي از قاسم حاجيزاده و اثر «هجرت طلايي»، ديگر اثر رضا درخشاني نيز هر كدام، يك ميليارد و ۱۰۰ ميليون تومان!
دوم؛ سازگاري دو ماركت
«ماركتي كه هنرمندان در حراج دارند، با ماركتي كه بيرون حراج در گالريها دارند تا حد زيادي انطباق دارد. هنرمنداني كه در گالريها و آرتفرها يا اصطلاحا در ماركت اوليه فروش خوبي دارند، اغلب در حراج هم با استقبال مواجه ميشوند. آنهايي هم كه در ماركت اوليه استقبال چنداني از آثارشان نميشود در حراج نيز با استقبال ضعيف مواجه ميشوند.» اين تحليل عليرضا سميعآذر، مدير حراج تهران، حاكي از سازگاري ماركت اوليه و ماركت ثانويه در حراج چهاردهم است. ماركت هنر معاصر بسيار متنوع است و ما اين گوناگوني را نزد مدرنيستها نميبينيم. گرايشها و سبكهاي رايج نزد مدرنيستها به هيچوجه آنقدر متنوع نيست كه ما در ماركت هنر معاصر ميبينيم. در ماركت هنر معاصر از نقاشي خط تا چيدمانهاي ويديويي و از عكس تا نقاشيهاي فيگوراتيو، از گرايش به پاپ تا نقاشي مفهومي به شكل گستردهاي وجود دارند و هر كدام هم ماركت خوبي دارند. در هر كدام از اين ژانرها ما هنرمندان شاخص داريم كه علاقهمندان بسيار هم دارند.
سوم؛ پيشتازي استادان دانشگاه
اما نكته دلگرمكننده حراج چهاردهم اين بود كه بخش عمده هنرمنداني كه در اين حراج آثارشان ارايه شد، استادان دانشگاه بودند. استادان دانشگاه از اين جهت مهم هستند كه مورد توجه خيل وسيع دانشجوها و هنرجويان هستند و اگر كار آنها مورد توجه قرار گيرد، اعتماد به نفسِ جواناني كه شاگرد آنها هستند بيشتر ميشود؛ چون ميبينند كه استادانشان با موفقيتي اقتصادي مواجه شدهاند و چنين جايگاه اميدبخشي در انتظار آنان هم خواهد بود. بر عكس اگر ببينند استادان خوبشان چندان مورد توجه نيستند، دلسرد، مايوس و كم انگيزه ميشوند. اكثر استادان هنري كه در حراج چهاردهم حضور داشتند، كارشان با چندين جهش به فروش رسيد و اين ميتواند بازتاب دلگرمكننده و اميدبخشي در صحنه آكادميك هنر ما و آموزشگاهها و دانشگاهها به وجود آورد و اثرات رواني اين فروش، ميتواند خيلي بيشتر از اثرات اقتصادياش راه را براي توسعه هنر هموار كند.
چهارم؛ روزنهاي براي هنر جنگ و انقلاب
همچنانكه در ادوار پيشينِ حراج تهران آثار هنرمنداني چون سعيد صادقي و حسن روحالامين با استقبال خريداران مواجه شد، در اين حراج نيز عكس «جنگجوي جوان» اثر آلفرد يعقوبزاده با جهش چشمگيري مواجه و به سه برابر قيمت كمينه، به قيمت ۴۲۰ ميليون تومان فروش رفت. معلوم ميشود عكس جنگ و هنر مرتبط با دفاع مقدس كه نقاشي را هم در برميگيرد، مورد توجه مجموعهداران و خريداران ايراني قرار گرفته است. جنگ، جدا از اينكه يك دفاع ملي و پديدهاي است كه با باورها و علايق ميهندوستانه و مذهبي پيوند دارد، در صحنه هنر يك واقعيت مهم تاريخي است. تمام آثار مرتبط با آن، از جمله نقاشي و عكس، يك ارزش تاريخي هم پيدا ميكنند كه اين ارزش تاريخي به ماركت آنها هم كمك ميكند. هر چيزي كه يك دورهاي از تاريخ بگذرد و ارزش و اهميت تاريخي پيدا كند، طبيعتا براي مجموعهداران هم ميتواند يك هدفِ قابل توجه باشد. جنگ هم كيفيتي دارد بخشي از تاريخ ماست؛ جدا از رشادتها و حماسهها و شجاعتها و آن بخش غرورانگيز آن، يك واقعيت تاريخي است كه ارزش فرهنگي پيدا كرده و اشياي مرتبط با آن قيمت يافته است. اي كاش براي رويدادهاي مهم پيش از جنگِ ايران و عراق، جنگهاي تاريخي ايران، هم ما آثار هنري داشتيم كه در اين حراج ارايه ميكرديم.
البته حراج تهران خطمشي حرفهاي و نه هيجاني را در اين زمينه طي و با رويكردي تخصصي و با متقاعد كردن تكتك مجموعهداران آثار مرتبط با جنگ در اين رويداد هنري ارايه كرده است. سه، چهار سالي بيشتر نيست كه كارهاي مرتبط با جنگ و دفاع مقدس در حراج تهران عرضه ميشود و به نظر ميرسد در آينده نزديك عكس جنگ يا هنر مرتبط با جنگ به قيمت خيلي بالايي ميرسد و اين حاكي از ارزش پيدا كردن حماسهها و آثار مرتبط با آن در جامعه است.
پنجم؛ نيومديا و رسانههاي جديد
ورود كارهاي رسانههاي جديد و نيومديا در حراج چهاردهم افزايش قابل توجهي داشت و يكي از قوتهاي اين دوره بود. در اين حراج چندين اثر نيومديا ارايه شد؛ از جمله ويديو چيدمان «خانه خيال» اثر علي اتحاد كه ۸۰ ميليون تومان به فروش رسيد. ويديو اينستاليشن «موسيقي و گل» سيمين كرامتي و ويديو چيدمان «گنج قارون ۲۴ ساعته» امير راد نيز ۵۰ و ۴۸ ميليون تومان به فروش رسيدند. چيدمانهاي ويديويي در كنار عكس، در مقايسه با نقاشي و مجسمه رسانههاي معاصرتري محسوب ميشوند و به نظر ميرسد آينده خوبي در انتظار رسانههاي جديد است خصوصا هنرمندان جوان كه مشغول خلق رسانههاي جديد هستند، ميتوانند اميدوارم باشند كه در آينده اقتصاد اين حوزه نيز تقويت شود.
ششم؛ ديگر ارقام و نتايج و يك ابتكار
يكي از ابتكارهاي چهاردهمين حراج تهران همكاري با پلتفرم «ديدارو» بود. اين حراج براي اولينبار از فناوري واقعيت مجازي (VR) بهره برد تا خريداراني كه به هر دليل نميتوانستند در اين رويداد حضور داشته باشند، اين مراسم را با استفاده از عينكهاي ويژه (VR) تجربه كنند.
در اين حراج ۹ اثر بالاي ۵۰۰ ميليون تومان به فروش رسيد.به گزارش روابط عمومي اين حراج، عكسي از مجموعه «سفيد برفي» عباس كيارستمي ۸۵۰ ميليون تومان، تابلوي دولتهاي «پارلمان» اثر مهرداد محبعلي ۸۰۰ ميليون تومان و اثر حجمي محمدحسين عماد از مجموعه «سايه روشن» ۷۰۰ ميليون تومان فروخته شدند. مجسمهاي از سهند حساميان با عنوان «تويزهيي» ۶۵۰ ميليون تومان فروخته شد و اثر بدون عنوان كامبيز صبري از مجموعه «تا جايي كه به ياد دارم» ۶۰۰ ميليون تومان چكش خورد. تابلوي سهلتهاي رضا لواساني از مجموعه «آب، باد، خاك، آتش» و اثري از محمود بخشي با عنوان «فيلتر از مجموعه ديوار بهمن» هر كدام ۵۵۰ ميليون تومان و مجسمه «معضل انسان» اثر اميرمسعود اخوانجم و اثري از گلناز فتحي هم ۵۰۰ ميليون تومان چكش خوردند.
۶۱ اثر زير ۵۰۰ ميليون تومان چكش خورد كه با بيشترين رقابت از سوي خريداران مواجه بودند. تابلويي از مجتبي تاجيك از مجموعه «تنها» با بيش از دوبرابر برآورد قيمت اوليه، ۴۶۰ ميليون تومان چكش خورد. تابلوي «عروسكها» سيامك عزمي نيز دوبرابر برآورد قيمت كمينه، ۴۴۰ ميليون تومان به فروش رسيد. همچنين اثر بدون عنوان علي نصير، تابلوي نقاشي از فريدون آو و دو مجسمه از بيتا فياضي هر كدام به قيمت ۴۰۰ ميليون تومان فروش رفتند. تابلو حسن روحالامين با عنوان «عاديات» نيز با استقبال مجموعهداران هنري روبهرو و با قيمت ۳۸۰ ميليون تومان، نزديك به دوبرابر برآورد اوليه فروخته شد. مجسمه برنزي از بهداد لاهوتي و اثري از محمد فاسونكي با عنوان «خاطره بوسني، گودال مرگ»، هركدام ۳۶۰ ميليون تومان به فروش رسيدند. اثر حجمي بيژن نعمتيشريف ۳۴۰ ميليون تومان فروخته شد و سه اثر از نصرتالله مسلميان، سميرا عليخانزاده و امير معبد هركدام ۳۲۰ ميليون تومان چكش خوردند.۶ اثر از پيبك، عذرا عقيقي بخشايشي، احمد مرشدلو، مهدي فرهاديان، فرخ مهدوي و عليرضا آستانه هم هركدام ۳۰۰ ميليون تومان فروخته شدند. اثر حجمي برنز و سنگ بهروز دارش ۲۹۰ ميليون تومان چكش خورد و ۳ اثر از فرشيد ملكي، بيتا وكيلي و الهه حيدري ۲۶۰ ميليون تومان به فروش رسيدند. مجسمه برنزي «فلوتنواز» اثر رضا امير ياراحمدي، تابلويي از مجموعه «اسيدآمينه» وحيد چماني، اثر نقاشيخط كوروش قاضيمراد و تابلوي «منطقالطير» اثر مشترك عباس شهسوار و مريم آيين، نيز هركدام به قيمت ۲۲۰ ميليون تومان چكش خوردند.
۵ اثر به قيمت ۲۰۰ ميليون تومان به فروش رسيدند كه عبارتند از: مجسمه برنزي «سوگلي شاه» اثر كوروش گلناري، اثري از حسين شاهطاهري، تابلوي بدون عنوان احمد امين نظر، اثري از محمود آزادنيا و تابلويي از عليرضا آسانلو كه ۴ برابر برآورد قيمت اوليه فروخته شد. تابلويي از عليرضا كرمي و اثري از حامد صدرارحامي ۱۹۰ ميليون تومان در حراج چهاردهم چكش خوردند. نقاشي از شيده تامي و عكسي از صادق تيرافكن با عنوان «جمعيت» ۱۸۰ ميليون تومان فروش رفتند. مجسمه برنزي «پازل عشق» اثر هادي روشنضمير و تابلوي «آبتني كردن شيرين» اثر رضوان صادقزاده ۱۷۰ ميليون تومان فروخته شدند. اثري بدون عنوان از هادي هزاوهاي و مجسمه «اسب» از مجموعه شطرنج حامد رشتيان هم ۱۶۰ ميليون تومان به فروش رسيدند. ۵ اثر «عروس شهر» شهرام كريمي، عكس سه لتهاي از رضا كيانيان از مجموعه «او ميرود دامنكشان»، تابلوي «وارونگي انكار» اثر محمد طباطبايي، «ستونهايي از دوخت» مريم عابدي و اثر حجمي بدون عنوان از مجموعه «كوچه» ايمان صفايي، هر كدام به قيمت ۱۵۰ ميليون تومان.تابلوي «جدال» از نيلوفر قادرينژاد، نقاشي از مريم سالور و اثر حجمي «پيرامون تهي» كار مشترك عليرضا امتياز و ساغر خاكدان هم ۱۴۰ ميليون تومان به فروش رسيدند.اثري از رضا بهاروند از مجموعه طبيعت بيجان اين هنرمند ۱۳۰ ميليون تومان در حراج چهاردهم تهران فروخته شد و عكس «والفجر مقدماتي» از سعيد صادقي، تابلوي «تنها مردگان پايان جنگ را ديدهاند» علي ندايي، تابلوي «جزيره دكارت» نزار موسوينيا، نقاشيخطي از فريدون اميدي و اثري از آنه محمد تاتاري هر كدام ۱۲۰ ميليون تومان فروخته شدند.۴ اثر از كاظم چليپا، كريم نصر، آزاده رزاقدوست و عبدي اسبقي نيز ۱۱۰ ميليون تومان فروخته شدند و دو اثر از ابراهيم و اميرحسين زنجاني نيز هر كدام ۱۰۰ ميليون تومان.
۴۲ اثر در چهاردهمين حراج تهران نيز كمتر از ۱۰۰ ميليون تومان به فروش رسيدند كه اغلب آنها از ميان ۳۳ هنرمندي بودند كه براي اولينبار آثار آنها در حراج تهران عرضه ميشد.۴ اثر «علفها بيواسطه با خدا سخن ميگويند» احمد آريامنش، تابلوي «در جستوجوي آرامش» اثر محمدعلي بنياسدي، «شادي تعطيله» بهمن نيكو و تابلويي از داور يوسفي هر كدام ۹۵ ميليون تومان چكش خوردند.۵ اثر از اميرنصر كمگويان، اميد حلاج، حميد پازوكي، حامد صحيحي و تابلوي «شكارگاه امن» جواد نوبهار هر كدام ۸۵ ميليون تومان فروخته شدند. تابلوي «حضور» اثر محمد فدوي، اثري از داريوش قرهزاد، ويديو چيدماني از علي اتحاد، نقاشي از كيومرث هارپا، تابلو «ساحل خزر» كتايون مقدم و اثري از مرتضي اسدي ۶ اثري بود كه هركدام ۸۰ ميليون تومان به فروش رسيدند. مجسمهاي از مجموعه عجايبالخلايق اثر قدرتالله عاقلي، نقاشي از سياوش مظلوميپور و عكسي با عنوان «نخلها ايستاده ميميرند» از جاسم غضبانپور هم ۷۵ ميليون تومان فروخته شدند. آثار جواد عليمحمدي اردكاني، سعيد احمدزاده، امين نوراني و محمد خليلي نيز هركدام ۷۰ ميليون تومان چكش خوردند.۳ اثر حسين صدري، حميدرضا اندرز، حسين چراغچي هم ۶۵ ميليون تومان فروخته شدند و ۵ تابلو نقاشي از مصطفي گودرزي، بهنوش فروتن، شنتيا ذاكرعاملي، سميرا اسكندرفر و مرتضي گودرزي نيز ۶۰ ميليون تومان چكش خوردند. عكسي از جمشيد بايرامي، ويديو اينستاليشن «موسيقي و گل» سيمين كرامتي، تابلويي از فرامرز خاني، «روياها دور از ما بازي ميكنند» قاسم محمدي و اثري از علي مشهديالاصل، ۵۰ ميليون تومان به فروش رسيدند. ويديو چيدمان «گنج قارون ۲۴ ساعته» امير راد ۴۸ ميليون تومان و تابلو نقاشي خط غلامرضا ماهرويي ۴۲ ميليون تومان فروخته شدند. سه اثر از فرهاد فزوني، ساغر مسعودي و مهدي مقيمنژاد نيز ۴۰ ميليون تومان چكش خوردند. عكس تك نسخه «جادهها» اثر سعيد فلاحفر ۳۸ ميليون تومان و اثري از حميد فاتح با عنوان «زاغهاي تباه از مجموعه سيگورات» ۳۰ ميليون تومان در چهاردهمين حراج تهران به فروش رسيدند. همچنين اثر رضا بانگيز با عنوان «عروسي صمدآقا« كه در جريان حراج چكش نخورده بود، خارج از حراج به مبلغ ۱۹۰ ميليون تومان فروخته شد.
پينوشت: نام گزارش، برگرفته از رمان «اعلان قرعه ۴۹» اثر تامس پينچن، نويسنده پيچيدهنويس امريكايي است؛ رماني پستمدرن درباره ورود زني به نام «اوديپا» به جهان وهمآلود و اسرارآميز استعارهها و نمادها.
چهاردهمين حراج تهران مختص هنرمندان معاصر بود؛ با رقمهاي نهايي پايينتر از ارقام ثبتشده اساتيد مدرنيست در حراجهاي قبلي. اين مساله البته خاص حراج تهران نيست. در همه جاي دنيا، هنرمندان معاصر با ركوردهاي استادان هنرِ مدرن فاصله زيادي دارند و اصطلاحا از ماركتي ضعيفتر نسبت به استادان مدرن برخوردارند؛ براي اينكه استادان مدرن به تاريخ هنر پيوستهاند اما هنرمندان معاصر در شرف رسيدن به تاريخ هنر هستند. استادان مدرن عموما از دنيا رفتهاند و كار جديدي توليد نميكنند؛ اما هنرمندان معاصر مشغول توليد آثار هنرياند. سرمايهگذاري روي هنرمندان مدرن، سرمايهگذاري مطمئني است؛ چون نه فقط مجموعهداران كه همه موزهها تمايل دارند اثري از آنها را در مجموعه خود داشته باشند؛ اين در حالي است كه تنها شماري اندك از موزهها تمايل دارند اثري از هنرمندان معاصر را در مجموعه خود داشته باشند.