• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5006 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱ شهريور

ما به افغان‌ها خيانت كرديم

رايان كراكر

ما امريكايي‌ها نقاط قوت زيادي داريم اما از موهبت صبر استراتژيك بي‌بهره‌ايم. البته ما توانسته‌‌ايم در برخي مواقع حياتي اين صبر را به كار بگيريم. براي مثال در جنگ‌هاي انقلاب و جنگ جهاني دوم صبر استراتژيك را به كار گرفتيم و كنگره هم تهديد نكرد كه اگر جنگ تا سال 1944 پايان نيابد، بودجه جنگ را قطع مي‌كند. در كره‌جنوبي بعد از گذشت 70 سال از آتش‌بس‌ بي‌نتيجه بين دو كره، ما هنوز 28 هزار سرباز داريم. اما صبر ما هميشه يك عنصر ثابت نبوده است. و اين صبر در افغانستان به نمايش درنيامد و دنيا ديد كه چطور طالبان به كابل هجوم برد.  همچنان كه تحولات افغانستان به پيش مي‌رود، گذشته محو مي‌شود و سوالات يكي پس از ديگري مطرح مي‌شوند؛ چطور اين اتفاق افتاد؟ چطور ما نتوانستيم اين اتفاقات را پيش‌بيني كنيم؟ چرا نيروهاي امنيتي افغانستان سلاح‌شان را زمين گذاشتند؟ چرا ما درباره فساد در افغانستان اقدامي نكرديم؟ فهرست سوالات طولاني‌تر هم هستند. اما يك سوال جامع در اين فهرست وجود دارد و آن اينكه آيا فقدان صبر استراتژيك ما در مواقع حياتي از جمله در دوران بايدن موجب وقوع اين اتفاقات شد؟ اين فقدان به ائتلاف ما ضربه زد، دشمنان ما را جسور كرد و خطر ناامن شدن ما را افزايش داد. اين فقدان همچنين 20 سال كار و فداكاري را به باد داد. هدف امريكا در افغانستان هميشه روشن و واضح بوده است؛ اطمينان حاصل كردن از اينكه خاك افغانستان هرگز بار ديگر براي حمله به امريكا مورد استفاده قرار نخواهد گرفت. حضور ما در افغانستان هرگز با هدف ملت‌سازي يا استقرار يك دموكراسي جديد يا حتي تغيير رژيم نبوده است. پيامي كه دولت بوش پس از حملات 11 سپتامبر به طالبان ارسال كرد كاملا واضح بود: اگر رهبر القاعده را تحويل بدهيد با شما كاري نخواهيم داشت. اما طالبان در عوض تصميم گرفت با امريكا بجنگد. وقتي كه طالبان در اين جنگ شكست خورد، ماموريت اساسي ما در اطمينان حاصل كردن از اينكه افغانستان هرگز به عنوان پايگاهي براي حمله به امريكا مورد استفاده قرار نمي‌گيرد، تغيير نكرد. اما مسير ما براي تحقق اين هدف بسيار پيچيده‌تر شد و تحولاتي كه در طول اين مسير رخ داد، به صبر نياز داشت. در ژانويه سال 2002 وقتي كه وارد پايگاه هوايي بگرام شدم تا مسووليت سفارت امريكا در افغانستان را برعهده بگيرم، افغانستان هيچ نداشت. هيچ دولتي بر سر كار نبود، هيچ نهادي شكل نيافته بود، ارتشي در كار نبود، نيروي پليس وجود نداشت و فقط خلأ قدرت مشاهده مي‌شد. خلأيي كه بسياري از بازيگراني كه قصد آسيب زدن به ما را داشتند، سعي در پر كردنش داشتند. حامد كرزي تنها چند هفته قبل از من به عنوان رييس دولت انتقالي به افغانستان آمده بود. من و او وقت زيادي را در هفته‌هاي اول با هم صرف گفت‌وگو كرديم. او هرگز از وظيفه بزرگي كه برعهده‌اش بود ترسي به خود راه نداد. در اتخاذ تصميمات ترديدي به خودش راه نمي‌داد. بسياري از تصميماتش خوب بودند و برخي ديگر خير. او چشم‌انداز افغانستاني امن را در سر داشت كه تهديدي براي هيچ كشوري محسوب نشود. البته رسيدن به چنين هدفي به روندي طولاني نياز داشت اما او گفت كه صبر لازم براي طي كردن اين روند را دارد. بنابراين ما حداقل در ابتدا كار را شروع كرديم. كمك به افغانستان براي ايجاد ثبات و ساختن جامعه‌اي آزاد بهترين راه براي دستيابي به اهداف امنيتي خودمان هم بود. اين هدف حمايت همه‌جانبه گنگره را هم پشت سر خود داشت و ده‌ها هيات از كنگره امريكا براي بازديد از اين روند به كابل سفر كردند. نخستين هياتي كه از افغانستان بازديد كرد، هياتي بود كه به رياست رييس كميته روابط خارجي سنا به كابل آمده بود و او كسي نبود جز جو بايدن. بايدن از مدرسه‌ دخترانه‌اي كه با حمايت امريكا آغاز به كار كرده بود، بازديد كرد. بايدن يكي از مهم‌ترين حاميان اين اقدامات در افغانستان بود. او مي‌فهميد كه تغييرات اجتماعي تا چه اندازه اهميت دارند و درك مي‌كرد كه اين كارها هم وقت مي‌برد و هم به صبر زيادي نياز دارد. اگر چه آمار و ارقام در افغانستان هرگز قابل اعتماد نبودند اما امريكا تخمين مي‌زد كه وقتي طالبان شكست بخورد حدود 900 هزار بچه مدرسه‌اي در افغانستان وجود داشت كه همه آنها پسر بودند. وقتي كه من به عنوان سفير امريكا در افغانستان در سال 2012 اين كشور را ترك كردم، 10 سال بعد از آن بازديد از آن مدرسه دخترانه، تعداد دانش‌آموزان در افغانستان به حدود 8 ميليون نفر رسيده بود و 37 درصد از اين تعداد دختر بودند. مهم است كه در ذهن داشته باشيم كه اين پيشرفت به هيچ ‌وجه مختص به تلاش‌هاي امريكا يا نهادهاي بين‌المللي نبود. افغان‌ها هم خودشان نهادهاي خصوصي در حوزه آموزش تاسيس كردند و خصوصا در حوزه آموزش دختران فعال شدند. البته واضح است كه مشكلاتي هم وجود داشت كه مهم‌ترين‌شان فساد بود. كرزي و بعدها اشرف‌غني، آخرين رييس‌جمهوري افغانستان، رياست دولت‌هايي را برعهده گرفتند كه فساد در آنها زياد بود. وقتي كه منابع عظيم به كشوري سرازير مي‌شود كه در آن نهادها و حاكميت قانون هنوز پا نگرفته‌ است، فساد به نخستين محصول جانبي چنين ساختاري تبديل مي‌شود. البته اين سخن به اين معنا نيست كه مقامات فاسد، بهانه‌اي دست‌شان باشد. بلكه هدف اين است كه همه‌گير بودن مشكل و نقش ما در آن مشخص شود. نگاهي به تاريخ خود ما هم مي‌تواند سازنده باشد. در بيشتر قرن نوزدهم ميلادي و اوايل قرن بيستم، فساد در ايالت‌هايي نظير نيويورك، شيكاگو و بوستون كاملا جا افتاده بود. زمان برد تا ما بتوانيم نهادها و ساختارهاي قانوني ايجاد كنيم كه با اين فساد به عنوان يك استثنا برخورد كنند نه يك نُرم معمول و اين داستان بار ديگر مرا به نكته محوري بحث باز مي‌گرداند و آن نكته زمان و صبر است. همان طور كه تاريخ ما نشان مي‌دهد، تغييرات اجتماعي به آرامي صورت مي‌پذيرند. شاهد اين مدعا هم 11 سالي است كه زمان برد تا امريكا از زمان صدور اعلاميه استقلال به زمان تصويب قانون اساسي برسد. حتي بعد از آن نيز موضوعاتي نظير برده‌داري همچنان برپا بود و 74 سال بعد در جنگ داخلي خودش را نشان داد. با اين همه ما هنوز نتوانسته‌ايم درك كنيم كه ديگر جوامع نيز براي تغيير به زمان نياز دارند خصوصا اينكه اين تغيير با ورود يك ارتش خارجي آغاز شده باشد. نظر يكي از جنگجويان طالبان را كه چند سال پيش دستگير شده بود به ياد مي‌آوردم كه گفته بود: «شما امريكايي‌ها ساعت دست‌تان است اما زمان در اختيار ما است.» متاسفانه اين حرف كاملا درست بود. طالبان در نهايت ما را و صبر ما را پشت سر گذاشت. سال 1989، بعد از شكست اتحاد جماهير شوروي در افغانستان به دست مجاهدين - كه سلاح‌شان را امريكا تامين كرد و آموزش‌شان را نيز پاكستان - ما به اين نتيجه رسيديم كه كارمان در افغانستان تمام شده است. ما مي‌توانستيم ببينيم كه جنگ داخلي افغانستان در راه است چون تنها چيزي كه گروه‌هاي افغان را از ايستادن در مقابل هم منع مي‌كرد، وجود يك دشمن مشترك بود و ديگر آن دشمن مشترك وجود نداشت. اما در عوض به اين نتيجه رسيديم كه اين مشكل ما نيست و افغانستان را تنها گذاشتيم. در مسير خروج از افغانستان، پاكستان را هم به حال خود رها كرديم و كمك‌هاي امنيتي و اقتصادي به اين كشور را متوقف كرديم چرا كه اين كشور در مسير ساخت سلاح هسته‌اي قرار گرفته بود. بنابراين پاكستان ناگهان از يكي از مورد اعتمادترين متحدان امريكا به يكي از اصلي‌ترين دشمنان تحت تحريم امريكا تبديل شد. به همين خاطر بود كه وقتي طالبان در دهه 1990 شروع به تصرف سرزمين‌ها در افغانستان كرد، پاكستان نيز از آنها دفاع و حمايت كرد. چرا كه اين كار پاكستان مي‌توانست درگيري و ناامني درمرزهاي بي‌ثبات خودش را به داخل خاك افغانستان صادر كند. و به همين خاطر بود كه 10 سال بعد وقتي كه حملات 11 سپتامبر اتفاق افتاد، پاكستان از بازگشت و كمك امريكا استقبال كرد. پاكستان عليه القاعده با امريكا همكاري كرد. اما ما به زودي آموختيم كه طالبان خودش يك مشكل بزرگ‌تر است. من از سال 2004 تا 2007 در پاكستان سفير بودم. من به مقامات پاكستاني فشار آوردم تا فضاي امن در اختيار طالبان نگذارند. پاسخي كه در طول زمان گرفتم اين بود كه «ما شما را مي‌شناسيم. مي‌دانيم كه شما صبر لازم براي جنگ طولاني را نداريد. ما مي‌دانيم كه روزي فرا خواهد رسيد كه شما خسته مي‌شويد و به خانه برمي‌گرديد. كار شما همين است. اما ما جايي نخواهيم رفت. ما اينجا زندگي مي‌كنيم. پس اگر فكر مي‌كنيد كه ما طالبان را به يك دشمن مرگبار تبديل خواهيم كرد، كاملا در اشتباه هستيد.» و ما يك بار ديگر با خروج از افغانستان به شك و ترديد آنها مهر تاييد زديم. روزنامه واشنگتن پست نوشته است «در حالي كه طالبان افغانستان را در مي‌نوردد برخي پاكستاني‌ها جشن گرفته‌اند.» البته من شك دارم كه در اسلام‌آباد مقامات خيلي از اين اتفاق خوشحال باشند.
 فاجعه‌اي كه امريكا در افغانستان به دست آقاي بايدن شكل داده فقط براي ما فاجعه نيست. اين يك پيروزي بزرگ براي طالبان است كه حالا روايت خود در خصوص پيروزي نهايي مومنين مسلح بر كفار را تحقق يافته مي‌بيند. اين روايت حالا در سراسر جهان و به‌خصوص در پاكستان طنين افكنده است. جايي كه طالبان پاكستان كه به دنبال سرنگوني دولت اسلام‌آباد است به وضوح تحريك شده و قوت خواهد يافت. علاوه بر اين گروه‌هاي مسلح كشميري كه دولت پاكستان آنها را مسلح كرده نيز قوت قلب خواهند گرفت و اين مساله هم براي پاكستان و هم براي هند تهديد محسوب مي‌شود. بي‌صبري استراتژيك آقاي بايدن موجب شده اسلام‌گرايان مسلح تندرو در همه جا قوت قلب پيدا كنند. ما بايد بار ديگر با پاكستان در ارزيابي اين تهديد همكاري كنيم. چشم‌انداز بي‌ثباتي همراه با خشونت در كشوري مثل پاكستان با 210 ميليون مسلمان كه مسلح به سلاح هسته‌اي هم هست، به هيچ ‌وجه خوشايند نيست. اين مساله در خصوص ايران هم صدق مي‌كند. ممكن است ايراني‌ها از اينكه امريكا سيلي خورده و از افغانستان خارج شده خوشحال باشند اما بايد به ياد داشت كه ايران و امارت اسلامي طالبان در سال 1998 تقريبا با يكديگر وارد جنگ شدند. كل منطقه نگران است و براي اين نگراني حق هم دارد. البته اين تنها آقاي بايدن نبوده كه از خود بي‌صبري استراتژيك نشان داده است. دونالد ترامپ هم اعلام كرد كه گفت‌وگوهاي صلح در قطر بين امريكا و طالبان ادامه خواهد يافت. اما اين گفت‌وگوها بدون شركت دولت افغانستان انجام شد و ما به اين شرط طالبان گردن نهاديم. در نتيجه ما از دولت افغانستان، يعني همان دولتي خودمان بر سر كار آورديم، مشروعيت‌زدايي كرديم! البته طالبان در نهايت به نمايندگان دولت افغانستان اجازه داد در مذاكرات حضور داشته باشند اما اين گفت‌وگوها به نتيجه مشخصي نرسيد. وقتي كه اين روند دردناك به پيش رفت ما علاوه بر توهين به دولت افغانستان به آنها زخم هم زديم و آنها را مجبور كرديم 5 هزار زنداني طالبان را از زندان‌ها آزاد كنند. اين مساله براي آقاي ترامپ اهميتي نداشت. او صبرش تمام شده بود و فقط مي‌خواست به هر قيمتي كه شده از افغانستان خارج شود. او با طالبان به توافقي رسيد كه به ‌طور كامل ارتش امريكا را از افغانستان خارج كند اما قبل از انجام اين كار كاخ سفيد را ترك كرد. بعد آقاي بايدن وارد كاخ سفيد شد. آنچه براي من شوكه ‌كننده بود اين بود كه آقاي بايدن سياست ترامپ در خصوص افغانستان را ادامه داد. ما به تعهد خودمان در قبال مترجمان افغان، زنان و كودكان و ديگراني كه حالا در افغانستان گرفتار كنترل طالبان هستند، خيانت كرديم. من از اين بيم دارم كه بسياري جان‌شان را از دست بدهند صرفا به اين خاطر كه آقاي بايدن ناشكيبايي كرد. ما هواي‌شان را داشتيم تا اينكه آقاي بايدن تصميم گرفت كه ديگر نبايد هواي‌شان را داشته باشيم و حالا آنها هستند كه بايد بهاي اين تصميم ما را بپردازند. حالا اين طالبان است كه همه كارت‌ها را در اختيار دارد. آنها هستند كه مي‌توانند تصميم بگيرند كه عمليات خارج كردن افراد از فرودگاه كابل ادامه يابد يا خير. 
سفير اسبق امريكا در افغانستان
ترجمه: آرمين منتظري / نيويورك تايمز

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون