• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5013 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۹ شهريور

ادامه از صفحه اول

با پايتخت شوخي نكنيد !

در اين باره هم مغايرت با قانون كاملا مشهود است وهم نهي رهبري از واگذاري نمايندگي هست و هم خطر بر باد رفتن دستاوردهاي قانونمداري در مديريت شهري وجود دارد، پس به كدام دليل يك جناح سياسي آينده و اعتبار خويش را به نهال كجي گره مي‌زند كه عوارض منفي‌اش تا ثريا ادامه پيدا مي‌كند؟ اكنون وزارت كشور و حتي دولت در ابتداي كار خود با آزمون مهمي روبرو شده‌اند كه محك بسيار خوبي براي شعار فسادستيزي‌شان خواهد بود. فساد درست از جايي آغاز مي‌شود كه قانون ناديده گرفته شود يا بر اساس منافع افراد و گروه‌ها تفسير شود، فساد ابتدا تخطي كوچكي از يك آيين‌نامه است، فساد با محوريت لابي‌گري‌ها شكل مي‌گيرد و حتي خيرخواهان را مجاب به انحراف مي‌كند. به قول يكي از بزرگان اصولگرا «با در دست گرفتن قوه مجريه و مقننه آنقدر مسووليت و پست و مقام هست كه به همه اصولگرايان مي‌رسد و در اين زمينه هيچ نگراني وجود ندارد» و نياز نيست كه ويترين ايران كه همان مديريت تهران باشد از همين ابتدا با شبهه‌ها و ابهام‌ها و احيانا با ندانم‌كاري‌ها مخدوش شود و بحران در تهران به كل كشور سرايت‌پذير باشد. اگر منافع مردم نبود، اگر انبوه مشكلات عظيم اقتصادي و اجتماعي ما را احاطه نكرده بودند، اگرسرمايه‌هاي اجتماعي آسيب جدي نديده بودند، اگر تحريم‌ها امان مردم را نبرده بود، سياست‌پيشگي اقتضا مي‌كرد كه اصلاح‌طلبان از اشتباه محض اصولگران در انتخاب شهردار تهران استقبال يا سكوت كنند تا انواع عوارض و پيامدهاي منفي نصيب ايشان شود و مردم عيار جناح‌ها را بهتر بشناسند ولي فعلا هرمشكلي پيش بيايد ابتدا ضربه‌اش را مردم مي‌خورند، اگر دولت آقاي روحاني اشتباه‌هاي بزرگ كرد ضربه‌اش را اصلاح‌طلبان خوردند ولي مردم هم بي‌نصيب نماندند و همه ما و همه جناح‌ها وهمه مسوولان به غايت شرمنده مردميم و هيچ عذري در مقابل‌شان نداريم و اگر روبگردانند و حتي همه را به يك چوب برانند نه بعيد است و نه مي‌شود برآنها خرده گرفت. كاش عقلاي اصولگرا كه حتما متوجه نگاه تند مردم كوچه بازار هستند خرد و نفوذ خويش را به‌كار گيرند و حداقل به داد تهران برسند. با پايتخت نمي‌شود شوخي كرد. نگويند نگفتيم !


يك هشدار معنادار از توسعه نامتوازن علمي

3- به نظر مي‌رسد مهم‌ترين دليل بي‌اقبالي به ادامه تحصيل در دانشگاه، كم‌كيفيتي (در مواردي بي‌كيفيتي) و بيگانگي آموزه‌ها و آموخته‌هاي دانشگاهي با مطالبات جامعه، ريشه‌هاي فرهنگي و بازار كار مورد نياز است. سال‌هاست كه «پيوند صنعت و دانشگاه» از سوي كارشناسان مطرح شده و براي آن برنامه‌هايي هم تدارك ديده شده است، اما هنوز آن‌طور كه بايد و شايد نه صنعت از دانشگاه بهره مي‌برد و نه دانشگاه براي سوددهي به صنعت خانه‌تكاني كرده است. حتي بغرنج‌تر اينكه آن‌چه اكنون ملاك عمل است، ارتباط پول و دانشگاه است، كه در بسياري مراكز آموزشي به مبناي اصلي مبدل شده است. اوضاع در علوم انساني بدتر است: بيشتر صاحب‌نظران علوم انساني خودشان به دوري وضعيت كنوني علوم انساني از جامعه ايراني معترفند و آنها را مناسب زيست‌بوم كشورمان نمي‌دانند. روند «اسلامي - ايراني كردن علوم انساني» در عمل از مدار خارج شده است. آموزش با كيفيت در رشته‌هايي كه با عدالت و حقوق عامه سر و كار دارند هم، نظير حقوق، به دلايلي كه ذكر و بررسي آن خارج از حوصله اين يادداشت است، نتوانسته‌ جوابگوي نياز روز مردم باشد. طبيعي است كه با بروز چنين مسائلي و مشاهده آنها از سوي داوطلب انتخاب رشته دانشگاهي، او قيد وارد شدن به يك آينده مبهم با اما و اگرهاي بسيار را بزند و از خير دانشگاه با همه پرستيژ و امتيازات جانبي نظير معافيت حداقل چندساله سربازي بگذرد. درست است كه مسير پيشرفت يك ملت لزوما از دانشگاه نمي‌گذرد، اما اگر فكري به حال موارد پيش‌گفته نشود، از همين حالا بايد منتظر يك سونامي خطرناك اجتماعي با سويه علم، اشتغال و رشد بود. رسيدن به اين درك مهم كه دانشگاه و تحصيلات دانشگاهي، تنها گزينه جوان ايراني براي اشتغال، رفاه، شان اجتماعي و در يك كلام «زندگي كردن» نيست، بسيار خوب و مهم است، مشروط بر اينكه ما به ازاي اين درك از سوي همه نخبگان، كارشناسان و مسوولان فراهم شده و با تدارك برنامه‌هاي ميان‌مدت و بلندمدت فكري به حال مطالبات آن 52 درصدي كنند كه امسال قيد دانشگاه را زده‌اند. روند كاهشي انتخاب رشته كه از سال 90 با انتخاب رشته 75 درصد از داوطلبان شروع شد و امسال به انتخاب رشته 48 درصدي داوطلبان رسيد، نشان مي‌دهد كه با احتمالي قريب به يقين، سال آينده جوانان بيشتري از دانشگاه قطع اميد خواهند كرد. برنامه‌ريزي براي اين عده از همين امروز، بهتر از فرداست.


عاشق‌ترين مردگان اين سال

 دراين مدت، رسانه با تمام قدرت تلاش كرده تا جامعه را آگاه كند و بهايي گزاف پرداخته است؛ سخت نبود كه اعضاي اين خانواده كوچك ولي تاثيرگذار در همان ابتداي تزريق واكسن، در اولويت قرار مي‌گرفت، ولي دردا كه خبرنگاران و اهل رسانه فقط يك روز در طول سال ديده مي‌شوند و....
در روزهاي نخست ماه محرم، درصفحه اينستاگرام يادي كردم از زنده‌ياد هومن عناصري كه چند سال پيش چشم از جهان فروبست؛ مايا شرفي در زير عكس نوشت: «هنوز باورم نميشه»؛ وقتي كه در جوابش نوشتم كم نيست حوادثي كه تاب قبولش را نداريم، تصور نمي‌كردم به اين زودي براي فقدان او بنويسم؛ او پس از فوت پدرش بسيار بي‌تابي مي‌كرد و دلتنگي‌اش مشهود بود؛ حالا تنها تسكين، شايد اين باشد كه به ديدار پدر رفته؛ اما براي دوستانش مرگ او غيرقابل باور است؛ خانواده مطبوعات و رسانه در طول دو سال گذشته بهترين و تاثيرگذارترين اعضاي خود را از دست داده است؛ سخت است كه بخواهم در چند جمله از هنر فردي بگويم كه عاشقانه قلم مي‌زد و مي‌نوشت؛ بارها و بارها با خود زمزمه كرده‌ام كه: مردگان اين سال، عاشق‌ترين زندگان بودند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون