هوش مصنوعي سنگر هنر را فتح ميكند؟
فناوري قصد ماندن دارد
پيشروي هوش مصنوعي در عرصه هنرآفريني نگرانيهايي را درباره فتح اين صنعت توسط ماشينهاي هوشمند ايجاد كرده كه ميتواند انگيزه هنرمندان را كمرنگ كند؛ اما به گفته كارشناسان هوش مصنوعي در جايگزين كردن شكوه هنري صنايعدستي راه درازي در پيش دارد. ايرنا به نقل از مجله فوربس در اين باره مينويسد: پرتره ادموند دبلامي (Portrait of Edmond de Belamy) كه از ديد بسياري از ناظرين لكهاي محو و بيشكل از رنگها بود و يك نقاشي انتزاعي با شباهتي نه چندان مشهود به صورت انسان، در اكتبر سال ۲۰۱۸ (مهر- آبان ۹۷) به مزايده گذاشته شد. اين آفريده الگوريتمهاي رايانهاي حتي وسط بوم هم قرار نداشت و كمي به سمت شمال غرب آن متمايل شده بود. با وجود اين، به قيمت ۴۳۲ هزار و ۵۰۰ دلار به فروش رسيد و آغازگر روند هجوم بازار به سمت هنر خلقشده توسط هوش مصنوعي شد. انسانها همواره با اهداف بصري، هنري و حتي درماني انواع مختلف هنر را خلق كرده و از آن لذت بردهاند. از آن زمان كه آفرينشهاي هنري انسانهاي راستقامت كشف شدند تا امروز صنعت هنر به سرعت رشد كرده و به بازاري فوقالعاده سودآور تبديل شده است. تابلوي سالواتور موندي از لئوناردو داوينچي كه به قيمت ۴۵۰ ميليون و ۳۰۰ هزار دلار فروخته شد، ركورد گرانترين اثر هنري كه تا امروز به فروش رسيده را در اختيار دارد. پيشرفت فناوري در ۱۰۰ سال گذشته بر شيوه آفرينش هنر و لذت بردن از آن تاثير محسوسي گذاشته است. به عنوان نمونه، ابداع تيوبهاي رنگ قابل حمل به هنرمندان اين امكان را داده تا در فضاي باز نقاشي كنند و مجموعهاي از آثار خيرهكننده را از چشماندازها و خط افق بكشند. امروزه دوربينها و نرمافزارهايي چون فتوشاپ نيز به نوبه خود بر نحوه خلق هنر تاثير گستردهاي گذاشتهاند. آروشي كاپور مديرعامل و بنيانگذار شركت ARTSop معتقد است اگرچه اين پيشرفتهاي فناوري فوقالعاده هستند؛ معناي باستاني هنر را تغيير ندادهاند.
فناوري جايگزين خلاقيت انساني نخواهد شد
وي در اين باره ميگويد: هميشه قدردان فناوري و پيشرفتهاي فناورانه خواهم بود. اگر فناوريهاي مختلف نبودند، نميتوانستم اين كسب و كار را راه بيندازم و از ۱۹ سالگي در صنعت هنر فعاليت كنم؛ اما تجربه نشان داده هنوز و هميشه هنردوستان نسبت به صنايعدستي و هنرهاي دستساز حس احترام ميكنند. آثار هنري خلق شده به دست فناوري، كاربرد و زيبايي بالايي دارند اما هنر دستساز شكوه هنري دارد. هنر يعني خلاقيت انسان. فناوري تنها به اين روند كمك ميكند نه اينكه كاملا جايگزينش كند.
كاپور كه علاوه بر سرمايهگذاري روي شركتهاي نوپاي فعال در حوزه فناوري هنر در اين حوزه تحقيقات فراواني انجام داده، ادامه داد: شخصا تابه حال هيچ اثر هنري خارقالعادهاي كه به صورت انحصاري توسط هوش مصنوعي خلق شده باشد، نديدهام. فكر ميكنم هميشه براي خلق هنر به نوعي از مداخله انساني نياز خواهد بود. به تازگي درباره DeviantArt شنيدم ابزاري مبتني بر هوش مصنوعي است كه به پيدا كردن آثار هنري مسروقه كمك ميكند. اين شگفتانگيز است و معتقدم آن شيوهاي است كه هوش مصنوعي بر دنياي هنر تاثير مثبت خواهد گذاشت. موفقيت پرتره ادموند دبلامي كه كاري از هوش مصنوعي است، منجر به خلق مجموعهاي از آثار هنري در اين دسته شد كه همگي ميخواستند از توجه هنردوستان خوشخوراك به مخلوقات هوش مصنوعي سود به جيب بزنند.كاپور كه در شركت خود معمولا سعي دارد به هنرمندان محلي و زنان كه ويتريني براي نمايش آثار خود ندارند، ميدان بدهد در اين باره ميگويد: اگر آثار هنري خلق شده توسط هوش مصنوعي همچنان به قيمتهاي بالا فروش بروند، هنر و خلاقيت واقعي انساني انگيزه خود را براي نمود از دست خواهد داد. با سرعتي كه فناوري در هر صنعتي پذيرفته ميشود، تصور آيندهاي كه در آن به دليل كمبود ويترينهاي فروش، هنرمندان كمتري دست به خلق هنر بزنند ديگر چندان دشوار نيست. شركت ما كنار ديگر شركتها و نگارخانههاي هنري اميدوار است كه بتوان در اين حوزه توازن برقرار و زيستبومي ايجاد كرد كه در آن هر دو نوع هنر در آينده بتوانند همزيستي كنند. اين تغيير به سمت پذيرفتن آثار هنري ماشيني در حال حاضر بهطور گسترده مقبول نيست. دلم روشن است كه هميشه بخش بزرگي از هنردوستان وجود خواهند داشت كه هنرهاي دستساز را ترجيح دهند يا هر دو نوع هنر را دوست بدارند. هوش مصنوعي در ابتدا به عنوان يك نيروي خلاق در عرصه هنر به كار گرفته نشد و قرار بود از خلاقيت انساني تقليد كند. اين روش انتقال سبك (style transfer) نام دارد و از شبكههاي عصبي عميق براي تقليد، بازآفريني و تركيب سبكهاي هنري با هدف آموزش نحوه درك آثار هنري موجود به هوش مصنوعي استفاده ميكند. اما افزايش استفاده از انواع هوش مصنوعي در انواع هنر نشان ميدهد كه اين فناوري هوشمند آمده تا در اين عرصه بماند. سوال اينجاست كه آيا هوش مصنوعي آينده صنعت هنر خواهد بود؟ كاپور در اين باره ميگويد: يك ديدگاه خوشبينانه اين است كه هوش مصنوعي به يك ابزار براي توليدكنندگان محتواي هنري تبديل خواهد شد كه از آن براي تقويت، اكتشاف و بازآفريني آثارشان استفاده كنند. همه در آرزوي جهاني هستيم كه فناوريها به ما كمك كنند نه اينكه جايمان را بگيرند. ديدگاه ديگري كه در بين هنردوستان وجود دارد، اين است كه ماشينها نميتوانند هنر واقعي درست كنند. اين ديدگاه نسبتا صحيح است چون تا به اينجاي كار هوش مصنوعي تنها قابليت خود را در مطالعه و درك هنر موجود و ارتقا و تركيب آنها براي درست كردن يك چيز جديد و حتي بهتر نشان داده است نه بيشتر.