ورود آتاري به بازار
مرتضي ميرحسيني
راستش را بخواهيد هيچ خاطرهاي از آتاري ندارم؛ كنسول بازي ويديويي كه سال 1977 در چنين روزهايي وارد بازار شد و از آن به اولين دستگاه بازي خانگي ياد ميكنند. اما ميگويند در ابتدا فقط 9 بازي ساده برايش ساخته بودند، اما آن زمان انقلابي در صنعت سرگرمي بود و يكي از بازيهاي بعدي آن به نام مهاجمان فضايي - كه سال 1980 عرضه شد- اولين بازي ويديويي بود كه بيشتر از يك ميليون فروخت. سال نخست فروش، قيمت هر كنسول آتاري (همراه با لوازم جانبياش) نزديك به 200 دلار بود و امروزه كه فقط در بازار كالاهاي قديمي و نوستالژيك پيدا ميشود تا رقمي بين 800 تا هزار دلار قيمتگذاري ميشود. آتاري از سال 1992 به بعد ديگر ساخته نشد و با كنسولهاي پيشرفتهتر بازيهاي ويديويي رقابت نكرد و بعدتر هم سرنوشت ديگري براي شركت سازندهاش رقم خورد. هرچند به نظر ميرسد كه بسياري از بچهها و بزرگترهاي آن نسل و نسل بعد در گوشه و كنار دنيا با اين كنسول بازي كرده باشند - و هنوز هم بسياري از سالخوردگان ما، هر كنسول بازي رايانهاي و ويديويي را به «آتاري» ميشناسند - در مجموع و طبق آمار رسمي اعلام شده خود شركت، فقط 30 ميليون از اين كنسول توليد و فروخته شد. اين كنسول به بخشي از تجربيات سه تا چهار نسل از طبقه متوسط مرفه (احتمالا حسرت براي طبقات فقيرتر همان چند نسل) تبديل شد و جايگاه ويژهاي در تاريخچه صنعت سرگرمي در قرن بيستم پيدا كرد. گفتم خاطرهاي از آتاري ندارم، اما داستاني مشهور از آن - يا مرتبط به آن - در خاطرم هست. داستان احتمالا به سالها قبل از بچگي نسل ما برميگردد، اما براي نسل ما هم - كه بيشتر با كنسولهايي مثل سگا جنسيس و پلياستيشن وان بازي كرده بود - روايت ميشد. داستان پسربچهاي ژاپني كه چند ساعت مدام و بيوقفه «بازي كرد» (به روايتي دو روز پياپي) و بعد بر اثر اين زيادهروي مرد. يادم هست كسي درباره صحت و سقم اين داستان ترديد نداشت و باور به مضرات افراط در بازي با چنين سرگرميهايي، در آن سالها باوري رايج و ريشهدار بود. هرچند كسي واقعا نميدانست اصل داستان چقدر درست است و كنسولي هم كه بلاي جان آن پسربچه شد آتاري بود يا كنسولي ديگر. اين داستان به كنار، آتاري (يا در واقع «آتاري 2600») كه با عناويني تازه مثل «آتاري 5200» و «آتاري جگوار» هر از چندي بهروز ميشد سال 1979 پرفروشترين هديه كريسمس شد و تا مدتها يكتنه بر بازار بازيهاي ويديويي سيطره داشت. آتاري با كابل مخصوص به تلويزيون وصل ميشد و اصولا براي اجراي بازيهاي آن به تلويزيوني با قابليت نمايش تصاوير آن نياز بود. همين ضرورت استفاده از تلويزيون براي بازي با آتاري، براي بعضي خانوادهها دردسرهايي ايجاد ميكرد. مثلا بايد بين تماشاي برنامههاي تلويزيون مثل اخبار يا سريالي خاص، يا بازي با آتاري يكي را انتخاب ميكردند و اين «انتخاب» بين طرفهاي درگير با سلايق مختلف، درگيريهايي را رقم ميزد (بگذريم از اينكه برخي پدرها يقين داشتند استفاده از تلويزيون براي بازيهاي ويديويي، عمر تلويزيون را كم و حتي آن را خراب ميكند) . در پايان ناگفته نماند شركتي كه امروز امتياز بهرهبرداري از آتاري را در اختيار دارد در دو دهه اخير چند مجموعه بازي براي نوستالژيبازها روانه بازار كرده، اما خود اين محصول (مثل همه حوادث و تحولات دهههاي 1970 و 1980 ميلادي) امروزه فقط بخشي از تاريخ است.