ابراهيم رييسي در اين مدت نشان داده كه تمايلي به سرشاخ شدن با دولت روحاني ندارد و بر اين اساس نيز از طرح انتقاد نسبت به عملكرد دولت پيشين پرهيز كرده است. رويكردي كه البته چه كنش عامدانه رييس دولت و خروجي اتاق فكر رسانهاي دولت سيزدهم باشد، چه نه بايد بگوييم در شرايطي كه اعتماد عمومي به مجموعه حاكميت به كمترين ميزان نسبت به گذشته رسيده، راهبردي منطقي و عاقلانه مينمايد. با اين همه اما ديروز رييسي در يكي از معدود انتقادهايي كه از آغاز دولت سيزدهم تاكنون از او شنيديم، بدون آنكه از شخص رييسجمهوري پيشين يا دولت روحاني نام ببرد، از «بعضي افراد» كه به گفته او مسائل كشور ازجمله «واردات واكسن كرونا» و «روند دايمي شدن عضويت جمهوري اسلامي در سازمان همكاري شانگهاي» را به همكاري با گروه ويژه اقدام مالي موسوم به FATF گره زدند، انتقاد كرده است. آنهم در شرايطي كه پيرو تحول اساسي كه در بحث واردات واكسن در مدت كوتاه دولت سيزدهم رقم خورد، در حالي كه ابتدا اصولگرايان از نقش اين دولت در اين تحول سخن گفتند، در ادامه برخي ناظران با تاكيد بر اينكه تحقق اين ميزان واردات واكسن ظرف مدت كوتاهي كه از عمر دولت سيزدهم ميگذرد، ممكن نيست و قاعدتا آنچه امروز دولت رييسي درو كرده، نتيجه بذري بوده كه دولت روحاني كاشته، ادعاي حاميان دولت رييسي را رد كردند. در اين حال و اوضاع اما حشمتالله فلاحتپيشه، نماينده ميانهروي پيشين مجلس كه مقطعي رياست كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس دهم را نيز برعهده داشت، از نامرتبط بودن واردات واكسن به FATF گفته اما تاكيد دارد كه مشكل چه در بحث واردات واكسن، چه بلاتكليفي لوايح مرتبط با FATF و حتي برجام و مذاكرات هستهاي عملكرد اين دولت و آن دولت نيست و در هر بحث، بايد با نگاهي حرفهاي دست به آسيبشناسي زد.
آقاي فلاحتپيشه! رييسجمهوري روز گذشته نسبت به گره زدن بحث واردات واكسن و حتي دايمي شدن عضويت جمهوري اسلامي در سازمان همكاري شانگهاي به همكاري با FATF انتقاد كرده و اين انتقاد طبيعتا نوعي گلايه از دولت پيشين تفسير شد. به طور كلي نگاه شما به اين مساله چيست؟
اعتقادم بر اين است كه فارغ از تمامي اين مسائل، بحث اصلي حكمراني خوب است و بر اين اساس قاعدتا هر دولتي كه روي كار ميآيد اولا بايد براي حل مشكلات جامعه و شهروندان تلاش كند تا اين مشكلات را به حداقل رسانده و مرتفع كند و ثانيا كشور را در شرايطي قابل دفاع قرار دهد كه بتواند به اهداف خود دست يافته و از رقبا جا نماند. با اين مقدمه در بحث شانگهاي، به عنوان كسي كه طرفدار راهبرد منطقهگرايي هستم، معتقدم جمهوري اسلامي بايد از هرگونه ابزار و امكاني كه براي ارتقاي سطح همكاريهاي منطقهاي چه در قالب سازمان همكاري شانگهاي و چه از طريق نهادها، سازمانها و پيمانهاي مشابه استفاده كند تا بتواند از تمامي اين ظرفيتها استفاده كند. نكته مهم ديگري كه در ابتداي بحث مايلم به آن بپردازم، تاكيد يا به تعبيري توصيه به پرهيز از چالشهاي رسانهاي و جناحي است. به هر حال طي دوران فعاليت دولت قبل يكي از انتقادهايي كه همواره نسبت به عملكرد دوستان داشتم اين بود كه متاسفانه دولت در بخشهايي سست بود و فارغ از موانع و مشكلاتي كه در مسير فعاليتش وجود داشت يا به وجود آوردند، يك مشكل همين سستي و كاهلي دولت بود كه در برخي بخشها منجر به آن شد كه مسوولان دولتي نتوانستند به بخشي از وظايفشان عمل كنند و در شرايط كنوني هم ضمن آنكه معتقدم بايد به دولت كمك كرد تا در اين شرايط پيچيده بتواند اهداف خود را در راستاي حل مشكلات محقق كند، معتقدم كه دولت بايد به جاي اثرپذيري از فضاهاي رسانهاي و چالشي، سازوكارهايي را در دولت شكل دهد كه درنهايت عملكرد دولت به سطحي قابل قبول برسد. به هر حال امروز واقعيت اين است كه اقتصاد ايران روزبهروز كوچكتر ميشود، تحريمها باعث شده كه منابع كشور از بين برود و فرصتهاي كشور توسط ديگران مورد استفاده و بهرهبرداري قرار ميگيرد. اگر ايران نتواند موانع بينالمللي پيشروي خود را مرتفع كند، آنوقت در همين سازمان همكاري شانگهاي كه بهتازگي به عضويت دايمي و رسمي آن درآمديم، موفق به اثرگذاري نبوده و به همه آنچه مطلوب است، دست نخواهد يافت و نهايتا به عنوان بازيگري به ايران توجه خواهد شد كه مورد استفاده ديگر اعضاي اين سازمان همكاري منطقهاي قرار ميگيرد. به هر حال واقعيت آن است كه برخي كشورها همچون چين و روسيه صرفا سياستها و اهداف خود را
در راستاي منافعشان پيش بردند. اين مساله البته مربوط به امروز و ديروز نيست. به ياد داريم كه ابتداي دهه 1990 ميلادي و دوراني كه بوريس يلتسين درگير بحرانهاي داخلي روسيه پس از فروپاشي شوروي سابق بود، طرح انتقال گاز ايران به اروپا مطرح شد اما از همان زمان تا سالهاي بعد جمهوري اسلامي آنقدر درگير چالش روابط با غرب شد كه اين فرصت از كف رفت و ازقضا روسها اين فرصت را ايران ربودند و بعد از آن نيز دهها فرصت مشابه از چنگ ما درآمده است.
در بحث FATF چطور؟
در موضوع FATF نيز بايد دولت به مردم توضيح بدهد كه چه اتفاقي افتاده است. به هرحال يا دولت پيشين به ملت دروغ گفته كه بايد روشن شود و اگر چنين نيست لازم است بانكها توضيح دهند كه چه اتفاقي افتاده است. به هر حال بسياري از بانكهاي خارجي حتي بانكهاي روسي و چيني حاضر نشدند قراردادهاي بانكي پس از برجام را تامين مالي كنند؛ آنهم به اين دليل كه ايران در ليست سياه FATF قرار دارد و آنان تمايلي به اين همكاري ندارند. اين مساله انكارناپذير است كه قرار گرفتن در ليست سياه FATF هزينههاي مختلف تبادل مالي و بانكي را چندين درصد افزايش داد و اكنون انتظارمان از دولت اين است كه به سمت تنشزدايي گام بردارد. به ياد دارم پيش از تصويب FATF در مجلس دهم، تقريبا تمامي مديران عامل بانكهاي كشور را به كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس دعوت كرديم تا نظرشان را در مورد همكاري با FATF و آثار عدم همكاري با اين گروه ويژه اقدام مالي مطرح كنند و همه مديران بلااستثنا مطرح كردند قرار گرفتن در ليست سياه FATF هزينههاي بسياري را بر كشور تحميل ميكند. متاسفانه برخي سعي ميكنند به نحوي پرداخت مداوم هزينههاي تحريم را در كشور عادي جلوه داده و كشور را به پرداخت اين هزينهها عادت دهند. فكر ميكنيد چرا چينيها بسياري از قراردادهاي پتروشيمي را پس از قرار گرفتن ايران در ليست سياه FATF اجرايي نكردند و چرا روسها حتي حاضر به ارسال واكسن به ايران نشدند يا در زمان تحريم حاضر نشدند به ايران براي فروش نفت كمك كنند. معتقدم امروز ايران در موقعيتي قرار دارد كه ميتواند از موضع قدرت، تنشزدايي كند و جناب آقاي رييسي هم بايد از اين شرايط استفاده كند. حوزه مديريت مالي در كشور وجود دارد كه عبارت است از يك، مديريت جاري و معيشتي، دوم مديريت عمراني و سوم مديريت توسعه اما امروز به دليل همين تحريمها صرفا درگير مديريت جاري و معيشتي هستيم و عملا از مباحث عمراني و توسعهاي عقب ماندهايم. سوال اين است كه چرا نفت ايران بسيار كمتر از ديگر اعضاي اوپك به فروش برسد. چه بسيار كشورهايي كه به اسم دوست ايران، سوءاستفاده كرده و نفت ما را ارزانتر ميخرند و چه بسيار كاسبان تحريم كه از اين شرايط در راستاي منافع شخصي خود استفاده ميكنند. بحث اين نيست كه دولت پيشين مشكل نداشته است؛ چنانكه بنده به عنوان نماينده مجلس بيشترين تذكرهايم را خطاب به همين دولت آقاي روحاني دادهام اما اكنون وقت اين بحثها نيست. دولت رييسي بايد فرصتهاي توسعهاي كشور را افزايش دهد و از فرصتي كه دراختيار دارد، استفاده كند. امروز مساله ما اين است كه چرا پول ملي ما اينچنين ارزش خود را از دست داده و مهمتر از يافتن پاسخ، لازم است تلاش كنيم كه اين نقيصه جبران شود و ارزيابي عملكرد دولت كنوني نيز براساس چگونگي عملكردش در راستاي حل اين مشكلات انجام خواهد شد؛ بنابراين وظيفه دولت رييسي پيگيري اين امور است، نه فضاي رسانهاي كه برخي افراد بولتننويس ايجاد ميكنند. متاسفانه بخشي از فضاي رسانهاي كشور توسط همين بولتننويسان مديريت شده و شكل ميگيرد. چنانكه بهتازگي درحالي كه معتقد به سياست نومنطقهگرايي بوده و همواره تاكيد داشتم كه ايران بايد به عضويت دايم سازمان همكاري شانگهاي درآيد، توسط يكي از همين جريانها بهشدت مورد هجمه قرار گرفتم. آقاي رييسي بايد با رويكردي واقعگرايانه نسبت به اداره كشور اقدام كند و واقعيت امروز نيز اين است كه جمهوري اسلامي نيازمند تنشزدايي است و بايد اين مهم را از طريق ارتقاي روابط با دولتهاي مختلف و همچنين همكاري با اين دست سازمانها و نهادهاي بينالمللي و منطقهاي دنبال كند.
باتوجه به اينكه شما مقطع مهمي از دوران فعاليت دولت پيشين را به عنوان نماينده مجلس در كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي حضور داشته و در مقطعي رياست اين كميسيون را برعهده داشتيد، ارزيابيتان نسبت به روندي كه در دولت پيشين در راستاي دايمي شدن عضويت ايران در سازمان همكاري شانگهاي دنبال ميشد، چگونه است؟
واقعيت قضيه اين است كه پيوستن به اتحاديههاي منطقهاي جزيي از سياستهاي كلان كشور است. به هر حال ميدانيم كه در مقطعي خاص از دوران 8 ساله رياستجمهوري آقاي روحاني كه حدود يكي، دو سال نخست دولت يازدهم را شامل ميشود، به دليل آنكه راهبرد ديپلماسي دولت حل مساله هستهاي و تنشزدايي در سطح بينالمللي بود، تاحدودي اين دست مسائل همچون پيمان شانگهاي در حاشيه قرار داشت اما پس از آن مقطع شاهد تحول در اين حوزه بوديم. به خصوص كه از مقطعي به اين سو خود برجام با چالش مواجه شد. فارغ از اين اما راهبرد كلان جمهوري اسلامي در حوزه سياست خارجي باتوجه به چالش هميشگي با امريكا، اصولا بر گسترش اين تعاملات منطقهاي تاكيد داشته و بر پايه نومنطقهگرايي دنبال شده است. به همين دليل نيز طي اين سالها شاهد بوديم كه دولت تلاش بسياري براي دايمي كردن عضويت در شانگهاي به كار بست. چنانكه درخواست عضويت در گروه «بريكس» متشكل از برزيل، روسيه، هند، چين و آفريقاي جنوبي كه 24 درصد از گردش پولي خارج از حوزه يورو و دلار را به خود اختصاص داده، مطرح شده و دولت كنوني نيز بايد تلاشهايي كه در گذشته در اين خصوص انجام شده، دنبال كند؛ چراكه نتايج و دستاوردهاي آن به كل ملت و مملكت ميرسد.
باتوجه به زمان اندكي كه از آغاز به كار دولت سيزدهم ميگذرد، نقش انحصاري دولت آقاي رييسي را در دايمي شدن عضويت جمهوري اسلامي در سازمان همكاري شانگهاي چطور ارزيابي ميكنيد؟
اين نكته مهم را بايد درنظر داشته باشيم كه سياست خارجي يك روند است و ديپلماتها همواره روند گذشته را دنبال ميكند. درنتيجه معتقدم بذر آنچه اكنون به ثمر نشسته، قطعا در گذشته كاشته شده بود و بر همين اساس نيز اميدوارم دولت آقاي رييسي اقداماتي را كه دولت آقاي روحاني در راستاي پيوستن به گروه «بريكس» انجام داد، دنبال كند و در آينده شاهد پيوستن ايران به اين گروه باشيم.
نكته ديگر در صحبتهاي آقاي رييسي بحث واردات واكسن است كه پيشتر و طي هفتههاي گذشته هم شاهد طرح اين مسائل بوديم. اولا آيا اين حجم قابل توجه محمولههاي واكسن كه وارد كشور شده و ميشود، صرفا نتيجه عملكرد دولت كنوني است و ثانيا آيا FATF نقشي در بحث واردات واكسن نداشته و ندارد؟
بنده به طور كلي از همان ابتداي امر هم FATF را چندان در بحث واردات واكسن دخيل نميدانسته و نميدانم. اما اينكه شاهد تعلل در واردات واكسن بوديم، دلايلي دارد كه شخصا معتقدم بخشي ناشي از نوعي بلوفهاي مديريتي داخلي بود. به اين معنا كه متاسفانه شاهد بوديم برخي آقايان مسائلي را در راستاي خودكفايي در امر واكسن كرونا مطرح ميكردند و اخيرا شاهد بودم يكي از كساني كه در گذشته تلاش بسياري براي جا انداختن واكسن داخلي ميكرد، بهتازگي اعلام كرده كه رفتن به سمت توليد واكسن داخلي از همان ابتدا اشتباه بوده است. معتقدم كشور در بحث تامين واكسن كرونا تاحدودي غيرحرفهاي عمل كرد و به همين دليل هم نبايد اين بحث را به FATF ارتباط داد. جمهوري اسلامي به عنوان يك كشور عضو سازمان بهداشت جهاني ميتوانست از حق خود در راستاي تامين واكسن كرونا استفاده كند و مانع از اين تعويق طولانيمدت در امر واكسيناسيون ميشد. از اين جهت البته به دولت آقاي روحاني نيز انتقاد وارد است كه اجازه داد فضاي غيركارشناسي بر بحث واكسن چه بر سياستهاي دولت و چه بر فضاي جامعه حاكم شود.
فكر ميكنيد تغيير و تحول اخير در سمت دبيري مجمع و حضور آقاي ذوالقدر به جاي آقاي رضايي در اين جايگاه تاثيري در سرنوشت FATF خواهد داشت؟
در دستور قرار نگرفتن لوايح مرتبط با FATF ناشي از عدم اجماع نخبگاني در مديريت كشور بود. درواقع اجماع در اين بحث وجود نداشت و به همين دليل هم وقتي لوايح مربوط به FATF در دستوركار قرار ميگرفت، جز نوعي بيتصميمي حاصلي نداشت. اما اكنون شرايط متفاوت است، چراكه دولت، مجلس و اكثريت مجمع تشخيص تقريبا همفكر هستند و اميدوارم اين شرايط باعث شود كه بتوانند در اين راستا به تصميم برسند. نكته مهم ديگر هم اين است كه دولت و مجموعه حاكميت بايد نگاهي كاملا حرفهاي به بحث FATF داشته باشد و هزينه فايده كند كه اولا همكاري با اين گروه ويژه اقدام مالي چه آوردههايي براي كشور خواهد داشت و ثانيا ادامه حضور ايران در فهرست سياه FATF چه هزينههايي بر ما تحمل ميكند. به هر حال امروز بخش عمدهاي از تبادلات ما ازطريق دلالها دنبال شده و از طريق مبادي رسمي انجام نميشود. حال آنكه اگر وارد همكاري با FATF شويم، اين مبادلاتمان شفاف خواهد شد. به عنوان مثال در همين بحث ارسال سوخت به لبنان، درحالي شاهديم عدهاي سعي دارند اين مساله را به چالشي براي دولت آقاي رييسي تبديل كنند، واقعيت آن است كه درصورت همكاري ما با FATF اين سوخت بايد به طور طبيعي به فروش برسد و منابع مالي ناشي از فروش سوخت نيز به خزانه واريز شود. طبيعتا وقتي اين اقدامات از كانالهاي شفاف انجام شود، ديگر بهانهاي باقي نميماند. بنابراين درمجموع درخواستم اين است كه نگاهي حرفهاي به FATF داشته باشند و اگر همكاري با اين گروه ويژه مالي را به سود كشور بازشناختند، در راستاي اين همكاري گام بردارند.
و پرسش پاياني اينكه طي مدت اخير شاهد آن بوديم كه بسياري از اصولگرايان يا به تعبير دقيقتر مخالفان برجام و مذاكرات هستهاي با نوعي چرخش آشكار از احياي برجام صحبت كرده و ميكنند. آيا در بحث FATF نيز ممكن است شاهد چنين چرخشي باشيم و اينكه احيانا شما نشانهاي از چنين گردش و تغيير موضعي ديدهايد؟
به هر حال تفاوتي آشكار ميان دولت كنوني و پيشين در بحث سياست خارجي وجود دارد. دولت پيشين چنين سياستي را دنبال ميكرد كه برجام و FATF ماهيتي جداگانه نسبت به يكديگر دارند اما بخش عمده افرادي كه دولت آقاي رييسي را تشكيل دادهاند، معتقدند كه برجام و FATF با يكديگر مرتبط هستند. درنتيجه به نظر ميرسد به همان ميزان كه به سمت بهبود اوضاع درخصوص برجام حركت ميكنيم، در بحث FATF نيز شاهد بهبود نسبي خواهيم بود. به عبارت ديگر فارغ از آنكه نظر بنده درباره اين دو مساله چيست و اينكه آيا اين دو را به يكديگر مرتبط ميدانم يا نه، آنچه در نگاه دولت كنوني ديده ميشود، اين است كه بسياري از مسائل مختلف كشور را به انحاي گوناگون به بحث برجام گره زده و نشستي كه در حاشيه اجلاس سالانه سازمان ملل و شوراي امنيت شكل خواهد گرفت، بسيار در سرنوشت برجام موثر خواهد بود و درصورتي كه طرفين بتوانند ديدگاههاي خود را به يكديگر نزديك كنند امكان احياي برجام و تبع آن كاهش تنش در بحث FATF وجود خواهد داشت.
دولت سيزدهم بايد به جاي اثرپذيري از فضاهاي رسانهاي و چالشي، سازوكارهايي را شكل دهد كه در نهايت عملكردش را به سطحي قابل قبول برساند
بسياري از بانكهاي خارجي، حتي بانكهاي روسي و چيني حاضر نشدند قراردادهاي بانكي پس از برجام را تامين مالي كنند؛ آنهم به اين دليل كه ايران در ليست سياه FATF قرار دارد
تقريبا تمامي مديران بانكهاي كشور بلااستثنا معتقد بودند كه قرار گرفتن در ليست سياه FATF هزينههاي بسياري را بر كشور تحميل ميكند
وظيفه دولت رييسي پيگيري توسعه كشور است نه فضاي رسانهاي كه برخي افراد بولتننويس ايجاد ميكنند
از همان ابتداي امر هم FATF را چندان در بحث واردات واكسن دخيل نميدانسته و نميدانم
ادامه بلاتكليفي FATF ناشي از عدم اجماع نخبگاني در مديريت كشور بود
نشستي كه در حاشيه اجلاس سالانه سازمان ملل و شوراي امنيت شكل خواهد گرفت، بسيار در سرنوشت برجام موثر خواهد بود و درصورتي كه طرفين ديدگاههاي خود را به يكديگر نزديك كنند، امكان احياي برجام و تبع آن كاهش تنش در بحث FATF وجود خواهد داشت