خاطرات سفر و حضر (67)
اسماعيل كهرم
در اسكاتلند، كلاغها، سارها و گنجشكها، گرفتاري بزرگي براي كشاورزان و دامداران محسوب ميشوند. گلههاي بزرگ كلاغها به مزارع هجوم ميبرند و از مزارع برهوت ميسازند و از طرف ديگر بيرون ميروند؛ در ايستگاه تحقيقاتي Culterty وابسته به دانشگاه 500 ساله ابردين در انگلستان بوديم. يكي از پيشرفتهترين مراكز تحقيقاتي جانوران در دنياست. خارج از اين مركز، تجمعي از درختان قرار داشتند. برافراشته و تقريبا همقد و اندازه. معلوم بود كه دستكاشت بودند. اين درختها در زمستان لخت و در بهار و تابستان پر از برگ و جنگلي بودند. با پيدايش فصل بهار، به تدريج سر و كله كلاغهاي سياه پيدا شد. در جنوب، كلاغهاي ابلق و در اسكاتلند كلاغهاي سياه اكثريت داشتند. بر سر دليل اين امر بحث بود! آنچه توجه بنده را جلب كرد اين بود كه كلاغسياهها، مواد لانهسازي مانند شاخه و برگ و غنچه و جوانه را كه براي لانهسازي فراهم كرده بودند از يكديگر ميدزديدند. به محض آنكه كلاغها چشم خود را برميداشتند، موادي را كه به زحمت جمعآوري كرده بودند به توسط ديگران ربوده ميشد. اين مواد دوباره و سهباره ربوده ميشدند و در نهايت در مدتزمان بيشتري لانهسازي طول ميكشيد ولي بعد از مدتها بالاخره همه صاحب لانه ميشدند. ولي فايده اين امر چه بود؟ اين فكر به ذهن بيننده خطور كرد كه در پايان، همه، حتي آنها كه اشكال فيزيكي داشتند صاحب لانه ميشدند، همه.