جامع برهان و عرفان و قرآن
غلامرضا اعواني
درگذشت استاد حسنزاده آملي، عالم رباني و حكيم صمداني و عارف الهي را خدمت همه اهل حكمت و فلسفه و جامعه علما تسليت عرض ميكنم. در حديث است كه خداوند علم را با رفتن علما از ميان بر ميدارد. علم تعبيري انتزاعي است و وقتي عالم نباشد، علم هم نيست. لايبقي علي وجه الارض عالما واحدا. يعني در آخرالزمان حتي يك عالمي نيست كه علم الهي بداند. بنابراين از دست رفتن اين حكيم بزرگوار ضايعه بزرگي براي جامعه حكمت و فلسفه است.
زندگي استاد حسنزاده آملي را از ابعاد گوناگون ميتوان مورد بررسي قرار داد. اولا همه به جامعيت ايشان اشاره كردند. اين خيلي مهم است. كمتر كسي را در ميان علماي امروز ميتوان يافت كه علاوه بر تبحر و تسلط در حكمت و فلسفه اسلامي، در معارف قرآني و فقه و حديث و علوم عقلي مثل رياضيات و نجوم و تا حدي علوم غريبه اين اندازه متبحر و آشنا باشد. بسياري حكمت مشاء را ميدانند، اما از حكمت متعاليه بيخبرند يا بسياري مشاء و حكمت متعاليه را ميدانند، اما به عرفان نميپردازند، مخصوصا در ميان علماي امروز، كمتر مانند علماي گذشته به علوم دقيقه مثل هندسه، رياضيات و نجوم توجه ميشود. يا اگر به علوم عقلي ميپردازند، ممكن است از عرفان بيبهره باشند. انصافا مرحوم علامه حسنزاده آملي از نظر احاطه به علوم اسلامي كمنظير بودند. ايشان در همه رشتهها استاد ديده و زحمت كشيده و مثل علماي گذشته جامعيت داشتند.
آن مرحوم شاگرد اساتيد بزرگي بودند و حداكثر استفاده را از آنها برده بودند. اين نكته مهمي است. در قديم ميگفتند، «خذ العلم من افواه الرجال» يعني علم را از دهان عالمان بگيريد. كتاب، همان فيلسوف است، اما فيلسوف مرده. البته وقتي عالم نباشد، كتاب او جاي اوست. چون كه گل رفت و گلستان شد خراب/ بوي گل را از كه جويي از گلاب... اما با وجود عالم، رجوع به كتاب مثل اجتهاد در مقابل نص است. ايشان انصافا نهايت استفاده را از اساتيد خود كرده بودند. اين درس بزرگي براي ماست. از اساتيد ايشان ميتوان به مرحوم آقا شيخ محمدتقي آملي صاحب شرح منظومه، اشاره كرد. مرحوم محمدتقي آملي علاوه بر دروس حكمت، درسهاي اخلاق خصوصا براي شاگردان نزديكشان داشتند. اين درسها بعدا به صورت كتاب در آمده است. علامه حسنزاده نيز در اين كلاسها شركت ميكرد.
مخصوصا بايد از استاد علامه شعراني ياد كرد كه آقاي حسنزاده بيشترين استفاده را از ايشان برده است. خود مرحوم آيتالله شعراني، در علوم و فنون مختلف به خصوص علوم دقيقه بينظير و علامه بود. علاوه بر اين، شاگرد علامه رفيعي قزويني حكيم بزرگوار بودند كه براي استفاده از ايشان به قزوين ميرفتهاند و در مدتي كه علامه رفيعي قزويني به تهران ميآمدند، از محضر ايشان بهرهمند ميشدند.
علامه حسنزاده مدتها شاگرد استاد جولستاني مدرس قديم حكمت و فلسفه نيز بودند. بيش از همه شاگرد علامه طباطبايي بودند و در حكمت از ايشان بهرهها بردند؛ هم در درس و هم در اخلاق. تواضع و فروتني ايشان شباهت بسياري به علامه طباطبايي دارد. همچنين در اخلاق شاگرد اخوي علامه، مرحوم آقاي محمد حسن الهي بودند.
علامه حسنزاده، يكي از مشعلهاي فروزان حكمت در دوران ما است و كارهاي مهمي كرده كه براي فهم حكمت در دوران عسرت كنوني بسيار اهميت دارد. يكي شرح كامل بر فصوص الحكم ابن عربي است. او كتاب فتوحات ابن عربي را هم بسيار خوب خوانده بود. ديگر كتاب شرح كامل اشارات و تنبيهات در 10 جلد است. اشارات در ميان كتابهاي ابن سينا، مهمترين است. ابن سينا در اين كتاب از منطق برهاني شروع ميكند و طبيعيات و الهيات را در 10 نمط آورده و در نهايت مقامات العارفين دارد كه آنجا به حكمت مشرقيه اشاره ميكند. فصل پاياني كتاب، به اسرار قرآن ختم ميشود، يعني از عرفان به قرآن ميرسد. علامه حسنزاده اين كتاب را به فارسي شرح داده است. از ديگر آثار، شرح كتاب نفس و كتاب الهيات شفاي ابن سينا است. همچنين شرح بخشهايي از اسفار ملاصدرا كه بسيار قابل فهم است. بايد از تصحيح و تعليقات اسفار نيز ياد كرد. علامه حسنزاده همچنين اشارات را با شرح خواجه نصير و برخي تعليقات ديگر تصحيح كرده است. ايشان همچنين كتابهاي زيادي براي آشنايي عامه نوشتهاند. تدريس اين متون براي تربيت طلاب و شاگردان بسيار ارزنده است.
غير از علم بايد از اخلاق ايشان ياد كرد كه به اخلاق الهي متخلق بودند. روحانيت و معنويت در گفتار و كردار و رفتار و حتي چهره ايشان پيدا بود. من مدتها سالي دستكم يكبار خدمت ايشان ميرفتم و هر بار يك روز با هم بوديم تا اينكه مدتها، ديگر ديداري حاصل نشد. دو جلسه هم از صحبتهاي ايشان در انجمن حكمت و فلسفه بهرهمند شديم. علامه غير از تاليف و تدريس، نسخههاي خطي نفيس و گرانقدري تهيه كرده بودند و چندين صندوق نسخه خطي بسيار قديمي از بزرگاني چون خواجه نصير داشتند. يكبار نزد ايشان رفتم، ديدم بسيار محزون هستند. علت را پرسيدم. گفتند: در مدرسهاي فصوص الحكم را تدريس ميكردم، عدهاي آمدند و سنگ انداختند و درس را تعطيل كردند. شاگردان به خانه آمدند، در خانه هم همين مشكل پديد آمد! اين خيلي بد است كه با عالمي به اين بزرگي، چنين رفتار شود. ايشان مثل علامه طباطبايي مشعل فروزاني در حكمت بود كه روشنايي عرفان و فلسفه اسلامي را در قم روشن نگه داشت. حكمت علوي است و تقريب بين حكمت الهي و عرفان و فلسفه برهاني، كاري است كه علامه حسنزاده آملي در جهت آن گام بر ميداشت و در كتابي به مناسبت كنگرهاي در انجمن حكمت و فلسفه، تاكيد كرد: قرآن و برهان و عرفان جدايي ناپذيرند. او جامع برهان و قرآن و عرفان بود.
عضو پيوسته فرهنگستان علوم ايران